به گزارش خبرنگار آئین و اندیشه خبرگزاری فارس در حالی که سایتهای وابسته به وهابیت و صهیونیستها از حدود یک سال قبل به طور حساب شده خطی را در اهانت به ساحت مقدس امام علی النقی هادی آغاز کرده و اخیرا این اهانت را به اوج رسانده اند، به یاری خداوند اجرای نهضتی در معرفی این کوکب هدایت و امام هدایتگر شروع کردهایم که از درگاه خدا و مدد اهل بیت عصمت کمک میجوئیم.
حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن معین شیرازی استاد حوزه و دانشگاه ، پژوهشگر دینی و رئیس هیئت مدیره و عضو هیئت امنای بنیاد تاریخ پژوهشی ایران معاصر و عضو هیئت امنای دایرةالمعارف انقلاب اسلامی ایران در مورد زندگی امام علیالنقی(ع)، امام هادی در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار آئین و اندیشه خبرگزاری فارس، گفت: 14 جلد کتاب با عنوان نگاهی بر زندگی امامان معصوم چاپ شده که جلد 12 آن ویژه زندگی امام هادی(ع) بوده که توسط محمد محمدی اشتهاردی نوشته و توسط سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی چاپ شده است.
وی گفت: نام امام دهم شیعیان، «علی» بوده و لقب ایشان هادی، نقی، امین، طیب، فقیه، مؤتمن، متوکل و عالم بوده است که معروفترین لقب امام دهم، هادی و نقی بوده و کنیه ایشان ابوالحسن بوده و ایشان معروف به ابوالحسن سوم بودهاند که ابوالحسن اول امام موسی کاظم، ابوالحسن دوم امام رضا و ایشان ابوالحسن سوم بودهاند.
معین شیرازی افزود: در عرب یک کنیه و یا یک لقب وجود دارد که کنیه در مورد مردان با اب و ابن و در مورد بانوان با ام و بنت همراه است، مانند امابیها که کنیه حضرت زهرا(س) بوده یا بنت امام موسیابنجعفر که کنیه حضرت معصومه(س) است و آنچه توصیفی است، لقب نام دارد مانند هادی و نقی که لقب امام دهم است.
رئیس هیئت مدیره و عضو هیئت امنای بنیاد تاریخ پژوهشی ایران معاصر یادآور شد: کنیه ابوالحسن را پدر آن امام به نام امام جواد(ع) انتخاب کرده که فرمودند: این فرزندم مرا به یاد جدم امام موسی کاظم(ع) میاندازد، البته لقب «عالم» در مورد بسیاری از امامان وجود دارد.
* امام هادی فرزند امام جواد (ع) و سمانه
پدر ایشان امام جواد(ع) ، محمدابن علی بوده که در کاظمین مدفون بوده، مادرشان «سمانه» که اهل مدینه ، حجاز یا نجد نبوده بلکه از کشورهای دیگری بود که اسلام را پذیرفته و در واقع از مغرب و مراکش بودهاند.
*کاروانی که سمانه را به مدینه آورد
وی گفت: مادر امام علی النقی از منطقهای بین اندلس و مغرب بوده که کاروانی از آنجا به مدینه آمدند و در مدینه به وسیله محمدبن فرج به خانه امام جواد (ع) راه پیدا کردند که دختری در این کاروان بود که بسیار عفیفه بود و امام جواد وی را به عقد خودش درآورده و در روایات از این بانوی بزرگ به نیکی یاد شده و مطلبی از امام جواد است که «اناسمها سمانه و انها امة عارفة بالحق و هی من نساء الجنه لایقربها شیطان مارد ولاینالها کید جبار عنید و هی کانت بعینالله التی لاتنام و لا تخلف عن امهات الصدیقین والصالحین و کانت من القانئات» (عیون المعجزات سیدمرتضی) یعنی همانا اسم ایشان(مادر امام علی نقی) سمانه بوده و یک کنیز عارفه به حق بوده که از زنان بهشتی است که شیطان به آن نزدیک نمیشود و مکر جباران و سرکشان به ایشان نخواهد رسید و ایشان در نزد چشمان خداوند به سلامت قرار دارد که آن چشمان هرگز نمیخواهد و هرگز از اصول صدیقان و صالحان و دعاکنندگان دوری نمیگزیند.
*امامی که 41 سال عمر داشت در مدینه متولد و در سامرا شهید شدند
این استاد حوزه و دانشگاه در مورد زمان و مکان تولد امام دهم هادی(ع) گفت: زمان ولادت ایشان 15 ذیحجه سال 212 هجری در مدینه در روستایی در یک فرسخی این شهر قرار داشته که باغ امام جواد بوده و منطقهای به نام صریا و شهادت ایشان سوم رجب 254 هجری در سن 41 سالگی در سامرا عراق بر اثر سمی که با دسیسه معتز سیزدهمین خلیفه عباسی که توسط معتمد عباسی به آن حضرت خورانیده شد، به شهادت رسیدند، مرقد شریف این امام در سامرا عراق کنار رود دجله قرار دارد که مشهور به عسکریین است.
*زندگی امام هادی سه بخش دارد
حجتالاسلام معین شیرازی گفت: زندگی امام هادی دارای سه بخش است که یکی دوران قبل از امامت از ذیحجه 212 تا سال 220 قمری که شهادت بزرگوارشان امام جواد بود که در واقع 8 سال طول کشید و ایشان در سن 8 سالگی به امامت رسیدند.
*امامی که در 8 سالگی به امامت امت رسید
دوران امامت ایشان تا زمان شهادت دو قسمت بود که در مجموع 33 سال طول کشید که 12 سال در زمان خلفای قبل از متوکل بوده و دوره دیگر بعد از آن که سختترین دوران زندگی حضرت در 12 سال دیکتاتوری متوکل عباسی دهمین خلیفه عباسی بوده و سپس زمان خلفای منتصر، المستعین، المعتز که همه این اسامی کلمه «بالله» همراه داشته است.
وی گفت: شروع امامت هادی در 8 سالگی بود که سؤال جدی وجود دارد که کسی که هنوز به سن بلوغ نرسیده چگونه منصب امامت که کاری بسیار سنگین را عهدهدار میشود، امامت جانشین رسول خدا(ص) نائل میشود، حتی برخی از قواعد فقهی وجود دارد که کسی که خود به سن تکلیف نرسیده، نمیتواند در مال خود تصرف کند، اما امام که اختیاردار تمام دنیا باشد، چگونه میتواند ولایت داشته باشد، البته در این زمینه مطالعه کردیم، برخی افراد این سوالات را همراه با کینهتوزی عنوان میکند که ما یک جواب حلی و یک جواب نقضی داریم.
* «امامت» منصب الهی نه انتخابی از جانب مردم
حجت الاسلام معین شیرازی ادامه داد: اما جواب حلی از این رو بیان میشود که برخی در اشتباه افتادند و امامت را یک امر و منصب الهی نمیدانند و بیشتر اهل تسنن این بحث را مطرح میکنند که امام را منصوب خدا نمیدانند و به دلیل این است که میگویند مردم امام را تعیین میکنند و یا مردم میپذیرند، اما شیعیان از زمان اول تشیع در زمان پیامبر(ص) بنا بر مستندات اهل سنت استدلال میکنند که ملاک جانشینی پیامبر و امامت و خلافت یک چیز بیشتر نیست و آن انتصاب از جانب خداست.
همچنان که مردم نمیتوانند برای خود پیامبر انتخاب کنند، نمیتوانند جانشینی برای پیامبر که امامت و خلافت را برعهده دارد، انتخاب کنند.
وی گفت: از طرفی امام باید احکام را بگوید، مسائل اعتقادی و آنچه که مورد نیاز بشر است، امام باید احکام را بداند و مسائل اعتقادی و آنچه نیاز بشر است در مورد راه خداوند را بیان کند.
* امام نباید دچار اشتباه شود و در بیان حکم خدا از کسی نترسد
این استاد حوزه گفت: جانشین پیامبر نباید اشتباه کند، بلکه باید معصوم باشد و از اشتباه و گناه برحذر باشد و آنچه مهم است، در بیان حکم شرعی اشتباه نداشته باشد و همچنین امام نباید غیر از خدا در بیان حکم از کسی بترسد.
وی گفت: امیرالمومنین علی(ع) در هیچ جنگی فرار نکردند، اما تمام کسانی که بعد از پیامبر(ص)منصوب شدند، فراریان جنگ حنین و احد بودند، در حالی که خود را خلیفه پیامبر میدانستند، چگونه خلیفه ترسو باشد!.
معین شیرازی افزود: در بسیاری از جنگها پیامبر از مسلمانان میخواستند به جنگ بروند، اما کسی نمیرفت مثلا در جنگ احزاب (خندق) پیامبر(ص) چهار بار فرمودند، چه کسی است که به جنگ عمروبن عبدود برود که پیامبر فرمود بهشت را برای کسی که برود ضمانت میکنم، هیچ کس نرفت و در هر چهار بار امیرالمومنین علی(ع) اعلام آمادگی کردند و آخر سر از پیامبر اجازه گرفتند و رفتند.
*مردم در مرجع تقلید به یک نقطه نمیرسند، در انتخاب امام چگونه برسند؟
این کارشناس مذهبی گفت: در زمان خودمان هم مردم در انتخاب مرجع تقلید با وجود اینکه میدان عرصه مباحث علمی در حوزهها باز است و راه تشخیص درست، بسیار سخت نیست، اما مردم نمیتوانند در مورد مرجع به یک نتیجه برسند، حال چگونه ممکن است مردم در جایگاه اسلامی بتوانند عادلترین فرد را به عنوان امام تشخیص دهند و مردم چگونه کسی را که معصوم است را میتوانند تشخیص دهند، زیرا انتخاب مردم در بسیاری از جاها خلاف واقع بوده و چون ویژگیهایی داشته که تاریخ از این نمونهها پر است.
*جواب حلی
حجت الاسلام معین شیرازی افزود: ملاک ما شیعیان این است که قائل هستیم امامت جانشینی و خلافت و تصدی ولایی مردم در زمان بعد از پیامبر است و با این وسعت فقط مقام منصوب خدا میتواند به عنوان امام انتخاب شود و هیچ کس دیگر نمیتواند این کار را انجام دهد، زیرا امامت که ریاستجمهوری نیست که با رأی اکثریت باشد.
وی افزود: حال که مشخص شد امامت منصب الهی است ،بنابر این باید به افرادی داده شود که خداوند این صلاحیت در آنها قرار داده و این مسئله فراتر از مسئله سن و سال است و این یک جواب حلی بود.
* جواب نقضی
این استاد حوزه و دانشگاه افزود: اما جواب نقضی این است که در نبوت هم وقتی تهمت به حضرت مریم وارد شد که در قرآن آمده است که وی را خطاب دادن «یا اخت هارون ما کان ابوک امراء سوء و ما کانت امک بغیا» یعنی ای خواهر مرد غیرتمند (هارون) پدر و مادرت آدم بدی نبودند، مادرت نیز زن بدکارهای نبود، این بچه را از کجا آوردهای؟ چون مردم می دانند که آدم برگرفته از خانواده است، لذا خانواده اش را خطاب کردند.
* «انی عبدالله» کلمهای که خط بطلان بر تثلیث کشید
وی گفت: حضرت مریم(س) در آن لحظه اشاره به بچه کرد، یعنی اینکه من روزه سکوت گرفتهام، آنها گفتند، چگونه بچه گهواره صحبت میکند، ناگهان بچه به اذن خدا به سخن آمد و اولین جملهاش این بود «انی عبدالله» یعنی با این گفته ثابت کرد، من بنده خدا هستم(پسرخدا نیستم) و تمام عقاید تثلیث را رد کرد که خداوند به من کتاب داده و من را نبی آفریده است.
*نزول کتاب دفعی و تدریجی
معین شیرازی گفت: چون نزول کتاب های آسمانی دو گونه است یک نزول دفعی که بر قلب پیامبران وارد میشود که حقایق کتاب یکباره نازل میشود و یک نزول تدریجی که به تدریج کلمات آن نازل میشود، حال اگر بچه در گهواره میتواند نبی شود، چگونه بچه 8 ساله مانند امام هادی نتواند امام شود.
وی افزود: امام جواد نیز در 9 سالگی به امامت رسیده و وجود مقدس امام زمان تقریبا در 5 سالگی به امامت رسیدند، حتی در لسان پیامبر آمده است که زمان پیامبر ایشان خطاب به امام حسین و امام حسن(ع) فرمودند: «الحسن و الحسین امامان قاما اوقعدا» یعنی امام حسن و امام حسین دو امام هستند که فرقی ندارد، قیام کنند یا قعود داشته باشند در حالی که آن موقع این دو امام خردسال بودند.
معین شیرازی افزود: آیه امامت در قرآن مثل خورشید نیاز به دلیل ندارد در مورد حوزه علمیه امام هادی (ع) که در مدینه داشتند، یکی از کارها و وظایف ائمه اهمیت دادن به خط فکری و فرهنگی تشیع و پاسخ به جلوگیری از القائات مخالفان است، زمانیکه امام در مدینه در محدوده جغرافیایی خاص محدود بودند، شاگردان برجستهای تربیت کردند که آن زمان حوزه علمیه مانند امروز نبود که فردی کاملا آماده باشد، بنابراین حوزههای علمیه شامل تدریس فقه، عقاید اسلامی و دفع شبهات و بعضی از علوم مورد نیاز آن روز بوده است.
* تعیین وکیل از زمان امام کاظم
وی افزود: حوزههای علمیه از زمان امام باقر شروع شد، در زمان امام صادق گسترش یافت و ائمه دیگر این خط را حفظ کردند و حتی در اواخر زمان امام صادق ایشان تحت نظر بودند و از زمان امام هفتم نیز امام موسی کاظم با تعیین وکلایی در سراسر کشور اسلامی برای ارتباط با شیعیان تعیین کردند.
وی گفت: امام هادی هم اقدامات مهمی انجام دادند و شاگردان مهمی مانند حضرت عبدالعظیم حسنی که برای مردم تهران شناخته شده است و نیز فردی به نام خیرانالخادم و همچنین فرد دیگری به نام ابن سکیت اهوازی تربیت کردند.
*داستان ابن سکیت
حجت الاسلام والمسلمین معین شیرازی در مورد داستان ابن سکیت گفت: آن شاگرد برجسته امام آنقدر با وقار و ساکت بود که به ابن سکیت معروف شد، یعنی کسی که بسیار سکوت میکند.
وی افزود: نام تعدادی از وکلای امام هادی ابو هاشم جعفری، حسین بن محمد مدائنی، جعفربنسهیل، ابراهیم بن مهران بودند.
* شعار امام چه بود
معین شیرازی گفت: زمانیکه خود حضرت امام علی به جمعآوری قرآن میپرداخت خودشان پاورقی و تفسیر و شأن نزول که از پیامبر شنیده بود، نوشتند و همچنین صحیفه حضرت فاطمه زهرا، صحیفه سجادیه و رساله حقوق امام سجاد که بلاواسطه توسط خود امام نوشته شده در مورد امام هادی هم رسالهای در رد جبر و تفویض نوشته شده است که آن زمان این دو بحث داغ روزگار بود، اما یک شعار و فاکتور اساسی ارائه شد که «لاجبر و لا تفویض، بل امر بینالامرین» یعنی نه جبر و نه تفویض بلکه یک امری بین این دو است و کتاب امام هادی در رد جبر و تفویض نوشته شد که فهرست آن در کتاب تحفالعقول صفحه 534 تا 555 آمده است.
معین شیرازی افزود: رسالهای در اثبات عدل به نام منزله بین المنزلتین است که راجع به عدل نوشته شده و رساله پاسخ یحیی بن اکثم بزرگان دانشمندان آن زمان بود.
*مناظره امام 9 ساله با دانشمندان
وی گفت: در زمان مأمون مناظرههای علمی رایج شده بود که یک مناظره عجیب و غریب بین یحیی بن اکثم و امام جواد 9 ساله برگزار شد که کل علما در آن جلسه حضور داشتند که یحیی دانشمند بزرگ آن زمان سؤالی راجع به صید در زمان احرام از امام پرسید که امام جواد در پاسخ با زیرکی تمام چنان جوانب این سؤال را به عنوان پرسشهای متعدد جدید پرسیدند و بعد پاسخ درست همه آنها را دادند که یحیی این دانشمند بزرگ خلع سلاح شد.
وی افزود: امام جواد 9 ساله به دانشمند آن زمان فرمود این محرم چه صیدی داشته چون صید دریایی در حالت احرام اشکال ندارد، آیا صید چه اندازه بوده آیا محرم زن بوده یا مرد آیا محرم داخل حرم یا خارج از حرم بوده آیا به چه وسیلهای صید انجام شده و خلاصه توسعه سؤال را مطرح کردند که یحیی بن اکثم پاسخهای تفصیلی آنها را نمیدانست، اما خود امام جواد 9 ساله پاسخ صحیح همه شقوق این سؤال را دادند که تمام علمای حاضر در جلسه مناظره به عظمت علمی امام که طفل 9 سالهای بودند، پی بردند. یحیی در واقع بزرگ علمای درباری بود و داستانهایی با امام جواد و امام هادی دارد.
وی گفت: امام هادی یک رساله در مورد احکام دین دارد و یک تفسیری از قرآن از ایشان به جا مانده که البته فقط فهرست آن در کتابهای معتبر تاریخ موجود است و همچنین رسالهای به نام صحتالخلقه یعنی تبیین تندرستی به عنوان مجموعهای از نامههای حضرت به جا مانده و مکاتبات امام هادی و امام عسکری با عنوان مکاتبات الرجال عن العسکرین در کتاب اعیان الشیعه جلد 2 صفحه 38 آمده است.
*داستان شاگرد وفادار امام
حجتالاسلام معین شیرازی در مورد داستان ابن سکیت گفت: یعقوب بن اسحاق ابو یوسف ابن سکیت اهوازی ادیب و محقق زمان خود بود که شاگرد خاص امام هادی به شمار میرفت و غیر از مباحث دینی در علم لغت، شعر، فلسفه که از غرب و فلسفه یونان آمده بود از علمای زمان خود برتر بود تمام مباحث علمی زمان ایشان در کتابی به نام الفهرست ابن الندیم آمده است که ابن سکیت از شاگردان برجسته امام هادی بودهاند و همچنین در کتاب وفیات الاعیان جلد 5 صفحه 442 شرح کتابها آمده است، ابن سکیت خوزستانی و اهوازی بود که کمک زیادی به مسلمانان داشت و باعث برکت آن سرزمین شدهاند.
*کینه توز ترین خلیفه معاصر با امام هادی بود
حجتالاسلام معین شیرازی در ادامه در مورد خلیفه زمان امام هادی گفت: متوکل عباسی کینهتوزترین خلیفه عباسی بود دو پسر داشت به نامهای المغتز و الموید که در جستجوی یک معلم جامع علوم برای تربیت آنها می گشت به هر که مراجعه کرد، گفتند سراغ ابنسکیت برو اما ابنسکیت نمیخواست این را بپذیرد، ولی از روی الزام و اجبار و به امید اینکه شاید بچههای خلیفه در آینده تأثیرگذار باشند اگر به آنها درس بدهد و آنها خوب تربیت شوند آینده جامعه مؤثر خواهد بود لذا پذیرفت و معلم آنها شد، زمان گذشت تا یک روز که علما و دانشمندان و شخصیتها به دربار متوکل میآمدند و شعرا در مدح خلیفه شعر میگفتند.
* شعر قدیم کار رسانه زمان ما را می کرد
معین شیرازی یادآور شد: در زمان ما رسانهها نقش تعیین کننده دارد آن زمان شعرا تأثیر زیادی داشتهاند مثلا ابنعباس شعر میگفت و یا پیامبر شاعرانی داشت که این شاعران اهل جنگ نبودند، اما شعر آنها جنگجویان را تحریک و تشجیع میکرد و همچنین داستان شاعران اهل بیت فرزدق معروف است که داستان امام سجاد (ع) که وقتی خلیفه خواست وارد طواف شود، کسی از حجاج به او وقعی ننهاد اما زمانی که امام سجاد وارد مسجدالحرام شدند، همه حجاج محل طواف را برای او باز کردند که خلیفه با دیدن این صحنه ناراحت شد که چرا طوافکنندگان به او محلی نگذاشتهاند، لذا با ناراحتی گفت، این کیست که حاجیان به احترام کردند، فرزدق شاعر اهل بیت گفت، آیا او را نمی شناسی یا خود را به تجاهل زدهای، سپس در پاسخ او شعری گفت:« هذا الذی تعرفالبطحاء وطئته/ والبیت یعرفه و الحل و الحرم» یعنی این کسی است که سرزمین بطحا حجاز صدای پای او را می شناسد، خانه خدا هم اورا می شناسد و منطقه حرم و خارج حرم مکه هم اورا می شناسند.
یا سکینه دختر امام حسین (ع) که واقعا ادامه دهنده پیام شهدای کربلا بود و شعرهای غراء میخواند.
*سرنوشت محبت امام با دادن جان عزیز
وی ادامه داد: در مجلس متوکل شعرا و دانشمندان وارد شده و شروع به مدیحهسرایی کردند ،متوکل نیز با غروری که داشت و با شعر شعرا به آن اضافه میشد، رو به ابنسکیت کرد- که میدانست او از شیعیان است- ولی میخواست او را له و خرد کند، لذا از او پرسید، آیا دو پسر من که شاگرد تو هستند را بیشتر دوست داری یا حسن و حسین فرزندان علی را؟
*تقیه هم حدی دارد
ابن سکیت مشاهده کرد که دیگر جای تقیه نیست و باید شخصیت متوکل جلاد و خونخوار و مغرور را افشاء کند و در پاسخ با سربلندی گفت: «والله ان قنبراً خادم علی(ع) خیر منک و من ابنیک» یعنی امام حسن و امام حسین(ع) که جای خود دارند، حتی قنبر غلام علی(ع) بهتر از تو(متوکل خلیفه) و پسرانت است، در همان مجلس متوکل چنان لطمه خورد که به غلامان ترک دستور داد، زبان ابنسکیت را از پشت گردن بیرون بیاورید، غلامان روی سر این وکیل و شاگرد امام هادی(ع) ریختند و به طرز فجیعی وی را به شهادت رساندند و همان گونه که آن جلاد دستور داده بود، زبانش را از قفا بیرون آوردند.
وی افزود: متوکل جلوی چشم همه مردم این عمل شنیع را به وسیله غلامان ترک و آسیای صغیر و و روم شرقی که به دربارش آورده بودند، انجام داد، این واقعه در سال 244 یا 246 قمری زمان حیات امام هادی(ع) اتفاق افتاد.
معین شیرازی گفت: ابنسکیت آنقدر مرد باوقاری بود که اسم او فراموش شده بود، چون بیهوده صحبت نمیکرد، اهل سکوت بود و گرچه آدم وقار بود، اما در جای خودش این گونه کلام حق را افشاگری کرد و جانش را در راه این افشاگری گذاشت.
*برترین جهاد چیست؟
وی افزود: پیامبر فرمودند «افضلالجهاد کلمة حق عند سلطان جائر» یعنی برترین جهاد شمشیرزدن در میدان نیست بلکه به زبان راندن کلمه حق نزد یک پادشاه ستمکار است به این وسیله بیان ابنسکیت در تاریخ ماندگار شد و لکه ننگین بر دامن متوکل عباسی گذاشت که متوکل بعد از این قضیه به حالت جنون درآمد.
* خدا چه نوع فریاد خشمی را دوست دارد؟
معین شیرازی افزود: در قرآن آیهای در همین معنا آمده است «لایحب الله الجهر بالقول الا من ظلم» سوره نساء ایه 148 که خداوند هیچ فریاد خشمی را دوست ندارد، جزء اینکه این فریاد خشم مظلوم برسر ظالم باشد.
وی افزود: یکی از وظایف امام که منصب امامت تکلیف میکند، دفع شبهات و پاسخ به مکتبسازیها است که در زمان امام هادی با تایید خلفا بنیعباس مکتبهای شرقی و غربی راه افتادند که مکتب شرقی تأثیرگرفته از جوکیهای و مرتاضهای هندی و غربیها از بحثها و سفسطهها و مغالطه فلسفه وارداتی یونان بود که بر روی عقاید شیعه افکار الحادی تأثیر میگذاشت.
عضو هیئت امنای بنیاد تاریخ پژوهشی ایران معاصر گفت: امام هادی در این زمینه شاگردانی تربیت کرد که هم خود پاسخ به شبهات میدادند و وقتی رساله مینوشت، این رساله با عنوان لاجبر و لاتفویض از کتابهای تأثیرگذار شد.
معین شیرازی در مورد تولد امام هادی(ع) گفت: ایشان در مدینه زندگی کردند و در سامرا به شهادت رسیدند که سؤال این است که چرا در سامرا شهید شدند.
وی افزود: مسئله زندگی امام هادی علینقی فاصله کوتاهی با که در زمان مأمون امام رضا(ع) به مرو مرکز خلافت آورده شدند که تا به عنوان جانشین و ولیعهد تحمیلی مأمون معرفی شوند و در آن زمان رفت و آمد خدمت امام رضا آسان بود و بیانات ایشان به همه جا میرسید، بنابر این شیعیان فعالیت آزادتری در زمان امام رضا داشتند حتی سکههایی به نام امام رضا(ع) ضرب شد که شیعیان به عنوان تبرک و علامت مبارزاتی آن را نگهمیداشتند.
*آثار مبارزه را نگه داشتیم
معین شیرازی گفت: بعد از حادثه حمله ساواکیان شاه به مدرسه فیضه قم عدهای عمامههای سوخته و کتابهای سوخته طلاب را جمعآوری میکردند و من خودم آثاری از آنها را با خود نگه داشتهام و یا در حال حاضر سکههای ایرانی را عدهای از عربستانیها میخرند، چون عکس حرم امام رضا یا عکس امام و نوشتهای از جمهوری اسلامی ایران دارد که برای آنهایی که انگیزه مبارزاتی دارند، مهم است و تنها شیعیان عربستان آنها را جمع نمیکنند، غیر شیعه هم خواهان این سکهها هستند.
وی که حدود 50 بار به حج مشرف شده، گفت: بسیار اتفاق افتاده حاجیهای کشورهای دیگر میگویند پول ایرانی دارید و برخی از زائران از ایران با خود پول نو میبرند که به حجاج دیگر کشورها بدهند.
*سکه امام رضا نماد مبارزه شیعه با ظلم
معین شیرازی گفت: به هر حال شیعیان سکههای امام رضا(ع) به عنوان الهامبخش حرکت ضد طاغوت نگهمیداشتند.
حجتالاسلام معین شیرازی در ادامه افزود: چرا امام هادی در سامرا شهید شدند، مدینه کجا سامرا کجا، آن زمان جوی علیه بنیعباس در جامعه به وجود آمد و سادات حسنی و حسینی در گوشه و کنار حرکت ضد عباسی ترتیب میدادند و مردم گرایش به شیعه پیدا میکردند و عدهای از طالبین علیه بنیعباس حکومت مردمی تشکیل دادند و مردم به صورت شبکه وکلا با هم ارتباط داشتند که این شبکه از زمان امام باقر و امام صادق به وسیله شاگردان آن حضرت تشکیل شد، گرچه در آخر امام صادق محدود شد، اما وکلا فعال شدند و زندانی شدن امام هفتم در اثر عدم رعایت مخفیکاری یکی از وکلا بود.
*لو دادن شیعیان مثل قتل عمد بود
معین شیرازی گفت: امام فرمود «ما قتلنا قتل خطاء بل قتل عمد» یعنی کسی که رعایت امانت و جوانب احتیاط نکند و باعث لو رفتن ما شود، این باعث قتل ما میشود و این قتل خطایی نیست بلکه مثل قتل عمد است بر این اساس فرمودند «التقیه دینی و دینی آبایی» یعنی جو سیاسی آن زمان طوری بود که زمان بود تقیه و مخفیکاری شود.
*پول امام صادق برای رفع اختلاف مالی شیعه
وی ادامه داد: تا جایی که امام صادق (ع) مقداری پول گذاشته بودند به یکی از اصحاب سپردند که این پول را نگه دار هر وقت بین دو شیعه اختلاف مالی رخ داد، به دادگاه جور نروند که همدیگر را لو دهند، بلکه با این پول حل خصومت کن که یک وقت همدیگر را لو ندهند.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: در زمان امام هادی ارتباطات ایشان با شیعیان تحت پوشش جالبی بود که هرکس برای حج عمره میخواست به مکه برود، از مدینه عبور میکرد که برای زیارت حرم رسول خدا میآمد، در نتیجه مردم مدینه آزاداندیش و محب اهل بیت(ع) بودند.
*می خواستند ارتباطات امام محدود شود
وی گفت: آنها میخواستند، امام صادق حبس نظر باشد که اینکه زندانی کنند، اما در زمان امام رضا نمیتوانستند، امام را محدود کنند و آنها بعد از امام رضا تدبیری به خرج دادند که گفتند، امام را از مدینه به بغداد مرکز خلافت منتقل کنیم، تا عوامل و امکانات امام محدود شود و او را تحت نظر بگیریم، بنابراین امام هادی علی نقی را به بغداد آورده در آن زمان امام حسن عسکری در سن نوجوانی همراهش بودند، در واقع بغداد مقصد بود، اما به محض اینکه خبر ورود امام هادی در بغداد پیچید، شیعیان بغداد مشتاقانه چنان دیدارها و رفتوآمدهایی داشتند که قضیه از دست حکومت خارج شد، به گونهای که پاشنه در ساییده شد و آنها پشیمان شدند.
*تفسیر 120 جلدی امام علی نقی
حجتالاسلام معین شیرازی با اشاره به کتاب الذریعه ال تصانیف الشیعه شیخ آقابزرگ تهرانی گفت: تألیفات امام 120 جلد تفسیر قرآن بود که البته فقط فهرست آنها باقی مانده است. وقتی ایشان در بغداد رفت و آمدهای زیادی پیدا کردند حکومت جلسه فوقالعاده گذاشته و به این نتیجه رسیدند که امام علی نقی را به سامره که یک شهر پادگانی، نظامی و جدیدالاحداث در زمان خلفای عباسی بود، منتقل کنند.
وی گفت: آن زمان بغداد مرکز خلافت بود، اما در جنگ با روم مرکزیتی بین ایران و شام و همچنین به لحاظ دسترسی به صحرای سینا و مصر که دروازه ورود به افریقا بود و بین متصرفات مسلمانان از روم شرقی تا قسطنطنیه (کنستانتین) قرار داشت، بنابراین سامره موقعیت نظامی خاصی داشت و خانههای سازمانی و خانواده نظامی در آن زندگی میکردند امام را در بین آنها منتقل کردند و کاملاً تحت نظر بود و حتی رفت و آمد داخل منزل نیز تحت کنترل بود و خانمهایی بودند که در واقع تجسس میکردند و برای جلوگیری از تولد امام زمان خبرچینی میکردند، چون براساس روایات ولادت امام زمان از زمان رسول خدا مطرح بود و در هر حال حاضر برخی افراد عمداً این مسئله را ذکر نمیکنند و یا در اسناد قطعی تاریخی دستکاری میکنند و حتی سندها را محو میکنند، یا به غلط نقل میکنند.
وی افزود: وهابیها در مورد امام زمان اسناد تاریخی را به غلط بیان کرده و یا تحریف میکنند و آیاتی که شأن نزول آن در مورد امام زمان است و در روایات اهل سنت نکات فراوانی دارد و در قرآن 250 آیه در رابطه با مهدویت امام زمان ذکر شده و 500 روایت از پیامبر و 2هزار و 500 روایت از ائمه معصوم در مورد مهدویت آمده است.
* ماجرای عمر و قتل دجال
حجتالاسلام معین شیرازی ادامه داد: از زمان رسول خدا همه مردم مسائل مهدویت را میدانستند، به گونهای که یک روز امام علی (ع) وارد مسجد شدند، مشاهده کرد عمر خلیفه دوم یقه یک نفر را گرفته و او را به دنبال خود از مسجد خارج میکند، به او فرمود، این فرد کیست و او را کجا میبری، عمر گفت، او دجال است و میخواهم ببرم و سرش را از بدن جدا کنم، امام به او فرمود، اگر ادعای تو درست باشد، «ان یکنه فلا تقتله و ان لم یکن، فلم یفدک قتله » یعنی او را رها کن، اگر او دجال باشد که تو کشنده او نیستی، طبق روایت پیامبر امام زمان دجال را خواهد کشت و اگر او دجال نیست، کشتن او به چه درد تو میخورد و این مسئله تبدیل به یک ضرب المثل در زبان عرب شد.
وی افزود: عمر در جنگها از جمله جنگ حنین و احد فرار کرد در حالی که در زیر سقف دست بزن خوبی داشت، اصطلاحاً عمر مرد میدان رزم نبود، بلکه مرد میدان بزم بود و با اسناد قطعی تاریخ چندین بار از جنگ فرار کرده است.
حجتالاسلام معین شیرازی افزود: شأن نزول آیه «والعادیات ضبحا، فالموریات قدحا» یعنی شأن نزول این آیه مربوط به امیرالمؤمنین(ع) است که خداوند قسم به برق سم اسب زمانی که در میدان جنگ تیزتک میدود و برق از برخورد سم و سنگ پدید میآید و قسم به آن جرقه سم اسب یاد شده است، در حالی که ابوبکر و عمر در زمان پیامبر چندین بار مأموریت گرفتند، اما به جنگ نرفتند و امیرالمؤمنین رفت و کار را خاتمه دادند.
وی گفت: روایات زیادی از امام حسن عسکری ذکر شده در حالی که اکنون سال 1443 است و در طی زمان روایات زیادی از بین رفته و این اندازه به ما رسیده است.
معین شیرازی افزود: یکی از انگیزههای حکومت عباسی از انتقال امام علی نقی هادی از مدینه به سامره این بود که ایشان را محدود کرده و از تولد امام زمان جلوگیری شود. آنها طبق روایات از به دنیا آمدن امام زمان خبر داشتند.
* دو مادر در دنیا بدون اثر حمل بچه آوردند
وی ادامه داد: یکی مادر حضرت موسی نبی(ع) و دیگری نرجس خاتون مادر امام زمان(ع) وقتی حامله شدند، حتی زنان اطراف متوجه اثر حاملگی در ایشان نشدند، به گونهای که حلیمه خاتون عمه امام زمان و خواهر امام حسن عسکری هم تا شب ولادت ایشان نمیدانست که نرجس خاتون حامله هستند و امشب، امام زمان متولد میشوند، چون عدهای از زنان خبرچین بودند که زنان منزل امام را بازرسی میکرده و به خلیفه خبر میدادند، مانند زمان فرعون که میدانستند قرار است موسی به دنیا بیاید و زنانی که حامله بودند به محض به دنیا آمدن بچه اگر پسر بود، او را میکشتند، اما خداوند خواست این دو مادر بدون آثار ظاهری حاملگی بچهدار شوند و هم موسی به سلامت به دنیا آمد و هم امام زمان متولد شدند و نقشه دشمن برآب شد. شب ولادت امام زمان حلیمه خاتون میخواست به منزلش برود که برادرش امام حسن عسکری گفتند امشب نرو قرار است خدا به من بچهای بدهد، او پاسخ داد زنت که آثار حمل ندارد، امام فرمود، خدا این گونه خواسته است.
* تولد رمزگونه امام به خواست خدا
حجتالاسلام معین شیرازی گفت: به دنیا آمدن امام زمان(ع) را حتی برخی از خواص یاران امام حسن عسکری هم نمیدانستند. اما وقتی امام زمان به دنیا آمدند، پدرشان به وکلای خود از شیعیان دستور دادند که قربانی و عقیقه کنند، اما این مولود عزیز را ندیدند، تا زمانی که امام حسن عسکری به شهادت رسیدند و قرار شد، بر ایشان نماز بخوانند که برادر امام حسن عسکری به نام جعفر کذاب میخواست بر پیکر برادر نماز بخواند، اما باید نماز بر امام را یک امام بخواند که ناگهان پسری حدود 5 ساله پرده را کنار زده و عمو را از سر جنازه پدر به کناری کشید و به نماز ایستاد.
وی گفت: طبق روایتی پیامبر فرمودند، از فرزندان من دو جعفر یکی جعفر صادق که همان امام صادق (ع) است و یکی جعفر کذاب که عموی امام زمان (ع) بود و این جعفر کذاب مانند فرزند نوح چون همنشین بدی داشته خود نیز از آنها شد.
پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد/ سگ اصحاب کهف روزی چند پی نیکان گرفت و مردم شد.
حجتالاسلام معین شیرازی از این نکته اخلاقی استفاده کرده و گفت: تربیت آنقدر مهم است که پسر امام و برادر امام هم میتواند کذاب باشد. امام هادی (ع) فرزندان متعددی داشت، اما امام حسن عسکری (ع) فقط یک فرزند (امام زمان) داشت.
وی به فرزندان امام هادی اشاره کرد و گفت: یک فرزندش به نام حسین در ضریح موجود امام هادی کنار پدر دفن است که در یک روایت آمده است که صدای امام زمان شبیه عمویش حسین است یک پسر دیگر به نام حسن و یکی دیگر به نام سیدمحمد که مزارش در نزدیک بلد در منطقه دجیل بین بغداد و سامره قرار دارد.
معین شیرازی به این مناسبت به قتلعام صدام در منطقه دجیل اشاره کرد و گفت: این منطقه در 50 کیلومتری سامره قرار دارد که برادر صدام به نام حردان تکریتی قتلعام دجیل را انجام داد و مردم شیعه را به قتل رساند و سایر مردم عراق حضرت ابوالفضل را قبول دارند، اما مردم منطقه دجیل حضرت سیدمحمد برادر امام حسن عسکری را قبول دارند و به نام او قسم یاد میکنند.
* وکیل امام در لباس روغن فروش
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: در مورد ارتباطگیری امام هادی با شیعیان گفت: هیچکس به جز تأمین کنندگان مایحتاج ارتش و لشکر نمیتوانست به شهر نظامی سامرا رفت و آمد کند شیعیان به صورت مخفیانه در قالب روغنفروش و یا سایر مواد غذایی با امام ارتباط برقرار میکردند و شرایط سختی بود.
حجتالاسلام معین شیرازی افزود: سامرا موقعیت سوقالجیشی داشت و بسیار خوش آب و هوا که نام آن در واقع سر من راهو بود که وقتی از فراز برج ملویه (مارپیچی) به آن نگاه میکنی- گرچه آثار قدیمی شهر تخریب شده- اما خیابانبندی و مسجد جامع آن فوقالعاده زیباست چون مشرف بر شط دجله و زمین حاصلخیز و آب و هوای خوبی دارد.
*حرم امام هادی هنوز هم در عسکر است
معین شیرازی در مورد اینکه هماکنون نیز سامرا به حرم عسکریین مانند شهر نظامی بوده و زائران ایرانی از میان دو دیوار بتنی کوچک عبور میکنند، گفت: به خاطر تعدی وهابیان و انفجار حرم عسکریین بوده و قبلاً که زائران در تیررس وهابیان قرار داشتند، آنها با تک تیرانداز زائران را میزدند بنابراین دو طرف حرکت زائران با دیوار بتنی محکم شده است.
حجتالاسلام معین شیرازی افزود: در زمان متوکل نیز یکی از شیعیان به نام ابن اورمه وارد شهر سامرا شد و متوکل فردی به نام سعید حاجب را مأموریت داده بود که امام هادی را در زندان به قتل برساند و همانجا دفن کند.
* قبری که متوکل کند، خودش در آن رفت نه امام
وی گفت: سعید حاجب به ابن اورمه مرید امام هادی گفت آیا مایلی خدایت را ببینی، او در پاسخ گفت پروردگار من پاک و منزه است از آن که دیده شود. سعید حاجب با طعنه گفت، مرادم همان فرد (امام هادی) است که به او خیلی ارادت داری، من مأمورم او را بکشم ،قبرش نیز حاضر است، فردا این کار را میکنم.
ابن اورمه گفت، میخواهم امام را ببینم، او گفت، وقتی که پست نگهبانان زندان عوض شد، میتوانی بروی و امام خود را ببینی و ابن اورمه گفت، پیش امام رفتم، سلام کردم و دیدم در اتاق تاریک زندان تنها نشسته، در حالی که قبری آماده بود، با دیدن این منظره متأثر شده و سخت گریه کردم ،امام فرمود، ابن اورمه چرا گریه میکنی، گفتم قربانت شوم، مگر نمی بینی قبری کندهاند و میخواهند شما را به شهادت برسانند.
امام علی نقی فرمود، آنها نمیتوانند این کار را بکنند و 2 روز نمیکشد که خداوند خون او را و کسی که همدم اوست را خواهد ریخت، منظور از او متوکل بود و منظور از همدم او فتح ابن خاقان بود، چون امام معصوم بود، قدری آرامش پیدا کردم و دقیقاً 2 روز طول نکشید که متوکل به دست پسرش منتصر -که تربیت شده شاگرد امام یعنی ابن سکیت بود- با یک کودتا به قتل رسید، چون توطئه قتل پدرش را کشیده بود و فتحابن خاقان وزیر متوکل نیز کشته شد.
*روایتی از رسول خدا از زندان
ابن اورمه گفت در زندان در محضر امام هادی بودم که روایتی از رسول خدا فرمودند که آن موقع نفهمیدم اما الان متوجه شدم که فرمودند ، «لا تعادو الایام فتعادیکم »یعنی با روزگار دشمنی نکنید که روزگار با شما دشمن میشود بعد فرمود منظور از ایام ما اهل بیت هستیم.
*ایام هفته نام ائمه است
حجتالاسلام معین شیرازی گفت: امام هادی فرمود شنبه متعلق به آقا رسول الله است، یکشنبه متعلق به امام علی (ع)، دوشنبه متعلق به دو امام حسن و حسین (ع)، سهشنبه متعلق به سه امام علیبن الحسین، محمد بن علی و جعفربن محمد، چهارشنبه متعلق به چهار امام موسی کاظم، علی بن موسی، محمد بن علی(جواد) و من (امام هادی) است پنجشنبه متعلق به پسرم حسن و جمعه متعلق به قائم آل محمد است.
وی افزود: این روایت مربوط به ایام از ابن اورمه از امام هادی (ع) در زندان متوکل عباسی نقل شده است.
* متوکل خواست امام را خوار کند، خودش خوار کند
معین شیرازی در ادامه گفت: متوکل آدم مغروری بود که حرکات متکبرانه داشت، یک روز متوکل 90 هزار نظامی که در سامره بودند، دستور داد، خاک رس در توره اسب خود پر کنند و میخواست قدرت نظامی خود را به رخ امام هادی بکشاند و به آنها دستور داد، این خاکها را روی هم ریخته و تل مخالی(توبره) درست کنند، یعنی تپهای از خاک توبره درست شد. متوکل بالای تپه رفت و امام هادی را نیز احضار کرد، خواست امام را مرعوب لشکریان و تجهیزات نظامی خود کند، گفت به سپاهیان من نگاه کن همه لباس نظامی و یراق و شمشیر داشتند که بیابان غرق در لشکر و برق شمشیر بود.
*لشکر امام در برابر لشکر متوکل
امام هادی فرمود، آیا تو هم دوست داری لشکر ما را نگاه کنی متوکل با طعنه مگر تو لشکر هم داری امام فرمود بله، سپس دست به سوی آسمان به دعا برداشت، پرده از چشم متوکل کنار رفت و آنگاه بین زمین و آسمان از مشرق و مغرب فرشتگان غرق در اسلحه به صف آماده فرمان امام بودند، متوکل چنان وحشتزده شد که از هوش رفت و جلوی لشکرش از بالای تل به زمین افتاد.
*ایجاد محدودیت برای امام
حجتالاسلام معین شیرازی در ادامه گفت: متوکل عباسی خلیفه معاصر امام علیالنقی از طرفی وجود امام هادی و علویها نهضت و قیام علویها و آل ابیطالب که قیامهایی علیه خلفای عباسی میکردند ، را به ضرر خود میدانست و خوف داشت به خاطر اینکه میتوانست امام هادی محور شیعیان هستند. لذا تصمیم گرفت این امام مظلوم را محدود کند.
وی گفت: علت اینکه متوکل امام هادی را از مدینه به بغداد و سپس به سامرا شهر نظامی آورد این بود که ایشان را زیر نظر قرار داده و ارتباط با علویان را قطع کند. البته اینها همه بعداز زمانی بود که متوکل با خیال خام خود اول میخواست امام هادی را مانند علمای درباری از جمله یحیی بن اکثم به سوی خود جلب کند اما هر چه تلاش کرد نتوانست و پس از آن تصمیم گرفت که ایشان را در یک شهر نظامی در سامرا محدود کند.
معین شیرازی گفت: این عبارت از متوکل عباسی در مورد امام هادی نقل شده که به اطرافیانش گفت، «ویهکم قد اعیانی امر ابنالرضا ابا ان یشرب معی» یعنی وای بر شما اطرافیان که این امام هادی با من همنشینی نمیکند و با من میگساری نمیکند. یعنی چرا شما بی عرضهها نمیتوانید او را مانند سایر علمای درباری جذب کنید و من نتوانستم هیچ فرصتی پیدا کنم که ایشان را به جلسات خود بکشانند.
*علمای درباری
حجتالاسلام معین شیرازی افزود: از این عبارت از متوکل نشان میدهد اولا متوکل امام هادی را نشناخته، ثانیا علمای آن زمان از چه قماشی بودند که به راحتی جذب دربار پادشاه میشدند و دین خود را به دنیا میفروختند و مرعوب دستگاه سلطنت میشدند. آنها ندیم شدند با خلیفه را یک موقعیت میدانستند و به هم غذا شدن و هم شراب شدن با خلیفه افتخار میکردند.
نحوه تبعید امام هادی علیالنقی(ع) استاد حوزه و دانشگاه گفت: زمانی که میخواستند امام هادی را شهید کنند، یحیی بن هرثمه با 300 اوباش و با قدرت حرکت کرد، اما در ظاهر محترمانه وارد مدینه شد موقعی که مردم مدینه متوجه حضور یحیی شدند چنان شیون به پا کردند که سابقه نداشت، او گفت: من نزد مردم مدینه سوگند یاد کردم که برای اذیت و آزار امام هادی نیامدم و حتی در گزارش به پادشاه متوکل قسم یاد کرد که هر چه خانه امام را گشتم جز چند جلد کتاب دعا و قرآن چیزی ندیدم و به روش عوامفریبانه در قالب خدمتگزار امام هادی را از مدینه به بغداد منتقل کرد. سپس از آنجا به سامره بردم.
وی گفت:زمانی که وارد بغداد شدم اسحاقبن ابراهیم طاتری به من گفت ای یحیی تو در شرایط بسیار حساس قرار داری و متوکل فرد معاند و سفاک و خونریز است و اگر تو کلامی گزارش بدهی و یا حرفی بزنی که موجب تحریک او شوی که منجر به شهادت امام هادی شود تو نیز در خون او شریک هستی و خصم تو رسولالله خواهد بود.
اسحاق بن ابراهیم از آدمهای ملایم بود و گفت: به خدا سوگند با هیچ چیزی غیر از نیکی از امام هادی ندیدهام. با این حال زمانی که حضرت امام هادی را از بغداد به سامره بردند متوکل خودش را از حضرت پنهان کرد و زمانی که امام در بغداد بود ایشان را به خان الصعالیک (یعنی محل آدمهای آواره) بردند و متوکل میخواست به این وسیله به امام بزرگوار اهانت کند. بعد متوکل دستور داد خانهای برای حضرت فراهم شود که امام هادی یک خانه دیگر با پول خود خریداری کرد و در آن منزل گزید و بعد از شهادت امام در همانجا مدفون شدند و الان محل حرم و صحن ضریع عسگریین در سامرا ملک امام هادی(ع) است حتی قسمت سردآب مقدس محل غیبت امام زمان(عج) هم جزو خانه امام هادی است.