به گزارش نما ، حسین شریعتمداری در کیهان نوشت:
۱- «لری فرانکلین» افسر وزارت دفاع آمریکا و مسئول میز ایران در پنتاگون بود. او اوایل سال ۲۰۰۵ به اتهام جاسوسی برای رژیم صهیونیستی در دادگاه نظامی آمریکا به حبس محکوم شده و روانه زندان شد. فرانکلین از درون زندان یادداشت کوتاه و جالبی نوشته و برای مجله آمریکایی «فارین پالیسی» فرستاد. او در یادداشت خود نوشته بود؛
«اواخر فوریه ۲۰۰۳- اسفند ۱۳۸۱- در حالی که چند هفته بیشتر به حمله نظامی آمریکا به عراق نمانده بود، روزنامه کیهان در سرمقاله خود نوشت؛ نظامیان آمریکا در صورت حمله به عراق، گروگان ما خواهند بود. من هم به عنوان کارشناس مسائل ایران و مسئول میز این کشور در پنتاگون با استدلال کیهان موافق بودم و میدانستم که اینگونه خواهد شد امروز آن پیشبینی تحقق یافته و ایران نقشه آمریکا در عراق را نقش بر آب کرده است. اما آن هنگام در دولت بوش یک استراتژی واقعگرایانه برای مواجهه با ابرقدرت آینده منطقه خاورمیانه، یعنی ایران وجود نداشت و همین موضوع مرا به عنوان مسئول میز ایران در پنتاگون سخت آشفته کرده بود. از این میترسیدم که ماجرای ویتنام در عراق تکرار شود. من میدانستم که از لحظه ورود آمریکا به عراق، جمهوری اسلامی مشکلات آمریکا را دو برابر خواهد کرد. این را هم میدانستم که احمقانه است اگر تصور کنیم رهبران سیاسی و مذهبی عراق که طرفدار ایران هستند با آمریکا همکاری کنند.»
لری فرانکلین در بخش دیگری از نامه خود آورده است؛ «حماقت کردم و از «استیون روزن» مدیر سیاست خارجی آیپک - لابی صهیونیستی در آمریکا- خواستم نگرانیهایم را به شورای عالی امنیت ملی آمریکا منتقل کند، اما او دغدغههای مرا به یک دیپلمات اسرائیلی منتقل کرد و باعث شد که من سال ۲۰۰۵ به جرم جاسوسی برای اسرائیل دستگیر شوم».
چند سال بعد، وقتی آمریکا علیرغم اعلام قبلی که نظامیان خود را از عراق خارج نمیکند، مجبور به ترک این کشور شد- دسامبر ۲۰۱۱/آذرماه ۱۳۹۰- سعودالفیصل، وزیرخارجه عربستان با عصبانیت خطاب به اوباما گفت«عراق را در سینی طلا تحویل ایران دادید و دوستان ایران را در این کشور به قدرت رساندید».
۲- فروردینماه سال ۱۳۹۰ -مارس ۲۰۱۱- وقتی بحران سوریه آغاز شد و این کشور- به اعتراف صریح مقامات آمریکایی و اروپایی- تنها به علت حضور موثر در محور مقاومت و ارتباط استراتژیک با جمهوری اسلامی ایران مورد هجوم وحشیانه تروریستهای اجارهای قرار گرفت، آمریکا و متحدانش که از حمله نظامی به عراق طرفی نبسته بودند، با قاطعیت از پیروزی قریبالوقوع خود و براندازی دولت بشاراسد خبر میدادند! در آن ماجرا نیز مانند ماجرای امروز عراق، تروریستهای اجارهای - شامل جماعتی فریبخورده و شمار فراوانی از آدمکشان حرفهای و محکومان به اعدام و حبس ابد که با قید حضور و انجام عملیات تروریستی در سوریه وعده آزادی گرفته بودند- از ارتکاب هیچ جنایتی علیه مردم مظلوم و بیپناه سوریه دریغ نکردند که سر بریدن مردم کوچه و بازار، کشتار دستجمعی زنان و کودکان و حتی استفاده از سلاح شیمیایی برای قتلعام مردم و... از جمله این جنایات وحشیانه بود.
آمریکا، انگلیس، فرانسه، رژیم صهیونیستی، عربستان، ترکیه، قطر، اردن و بسیاری از دیگر کشورهای عربی و اروپایی، حمایت خود از تروریستها را نه فقط انکار نمیکردند بلکه با غروری احمقانه بر آن اصرار میورزیدند. کشورهای حامی تروریستها برای مدیریت بحران با هدف براندازی حکومت قانونی سوریه اجلاسهای متعددی با عنوان «دوستان سوریه»! در تونس، اسلامبول، دوحه، لندن، ژنو و... برپا کرده و ضمن اعلام صریح حمایت همه جانبه از تروریستها بر حذف دولت بشار اسد و حتی غیرقابل مذاکره بودن این براندازی تاکید میورزیدند. اما، هنگامی که نشانههای شکست در این جنگ نیابتی «PROXY WAR» را به وضوح مشاهده کردند، به فکر مداخله مستقیم افتادند و در مردادماه سال ۹۲ به بهانه استفاده دولت سوریه از سلاح شیمیایی، تصمیم به حمله نظامی مستقیم گرفتند و شهریورماه را موعد حمله اعلام کردند. اما، وقتی اعلام نظر صریح حضرت آقا را شنیدند که به آمریکا اجازه نمیدهیم اهداف خود را در سوریه پیاده کند و از سوی دیگر بیاعتنایی دولت سوریه نسبت به تهدید یاد شده را دیدند، اوباما - براساس یک خبر موثق که پنهان نیز نمانده است - برای میانجیگری دست به دامان «پوتین» رئیسجمهور روسیه شد و در پی آن، طرح بررسی استفاده از سلاح شیمیایی و انهدام این تسلیحات در سوریه پیش کشیده شد.
اشاره به این نکته نیز ضروری است که آنچه آمریکا را در تصمیم برای حمله به سوریه به شدت وحشتزده کرده بود اطلاع از این خبر موثق -و تاکنون فاش نشده- بود که تعداد فراوانی از نیروهای حزبالله و برخی نیروهای انقلابی دیگر پشت هزاران فروند موشک آماده شلیک ایستادهاند.
سرانجام آمریکا و متحدان غربی و عبری و عربی آن در سوریه با شکست مفتضحانهای روبرو شدند و برخلاف آنهمه رجزخوانی و هزینههای کلان، بشار اسد در یک انتخابات آزاد و مردمی به ریاستجمهوری سوریه انتخاب شد و...
نزدیک به ۲ سال قبل هفتهنامه آمریکایی «ویکلی استاندارد» با ارائه گزارشی از شکستها و ناکامیهای سی و چند ساله آمریکا از ایران، از جمله در افغانستان، عراق، جنگهای ۳۳ روزه و ۲۲ روزه و ۸ روزه و... - که باید شکست اخیر در سوریه را نیز به آن اضافه کرد- نوشته بود «روسایجمهور آمریکا از کارتر تا اوباما در یک نقطه با [امام]خمینی اشتراک نظر دارند و آن این که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند».
۳- آمریکا که به قول حضرت آقا، خاورمیانه طی سه دهه اخیر به «ویترین ناکامیها و شکستهای» آن تبدیل شده است این روزها، بار دیگر و بعد از شکست سخت و شکننده در سوریه، آهنگ عراق کرده و «داعش» را که اسم مستعار «تروریستهایاجارهای» است به این کشور اعزام کرده است و به قول «تونی بلر» نخستوزیر سابق انگلیس و معروف به «سگ بوش» آمریکا بحرانی را رقم میزند که با درسهای برگرفته از نتیجه حملات پیشین به افغانستان و عراق و ماجرای اخیر سوریه همخوانی ندارد.
درباره رخدادهای اخیر عراق بعد از اشغال غافلگیرانه موصل از سوی داعش که با خیانت برخی از فرماندهان و مسئولان محلی صورت گرفت، گزارشهای مفصلی داشتهایم و از آغاز بحران تاکنون، اخبار عراق تیتر اول کیهان بوده است. از این روی در یادداشت پیشروی تنها به بیان چند نکته بسنده میکنیم؛
الف: تروریستهای اجارهای موسوم به داعش، در قد و قوارهای نیستند که آغازگر بحران کنونی باشند. آنان انکار نمیکنند که بعد از شکست در سوریه به عراق منتقل شدهاند. این جریان تروریستی همان است که از سوی آمریکا و متحدان آن در سوریه به کار گرفته شده بود. بنابراین اعلام آمادگی آمریکا برای مقابله با آنان! و مخصوصا پیشنهاد همکاری با ایران در سرکوب داعش، یک ترفند موذیانه و صد البته ناشیانه است، آمریکا میداند که تروریستهای اعزامی تاب مقاومت در مقابل ارتش و مردم به هم پیوسته عراق را ندارند و دیر یا زود به شدت سرکوب خواهند شد. از این روی با پیشنهاد همکاری برای سرکوب آنان، اولا؛ به دنبال ترمیم حیثیت بر باد رفته خود در حمایت از تروریستها و جنایات مرتکب شده در سوریه است و ثانیا؛ در پی آن است که بعد از آن همه جنایات وحشیانه، در پوشش فرشته نجات! مردم عراق ظاهر شود.
ب: «زئیف شف» ژنرال بازنشسته و استراتژیست رژیم صهیونیستی بعد از شکست اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه، فرماندهان ارتش صهیونیستی را ملامت میکرد که سربازان این رژیم را به گونهای آموزش دادهاند که تنها تخصص آنان! حمله به زنان و مردان و کودکان بیسلاح است و تاب ایستادگی در مقابل حزبالله از جان گذشته و جنگآور را ندارند. نگاهی به عملیات به اصطلاح نظامی داعش به وضوح نشان میدهد که اکثریت قریب به اتفاق آنان - غیر از شماری از فریبخوردگان- مرد (بخوانید نامرد) میدانهای خالی از مرد هستند و در حمله ناجوانمردانه به مردم بیدفاع تخصص! دارند. این طیف از تروریستهای اجارهای در شهرها و روستاهای اشغال شده و در میان مردم عادی سنگر گرفتهاند و طی چند روز گذشته هرگاه عزم خروج داشتهاند به شدت سرکوب شدهاند.
ج: ایجاد رعب و وحشت، اصلیترین حربه آنان است. قتل عام دستجمعی مردم بیدفاع- چه شیعه و چه سنی- سر بریدن، آتش زدن و تهیه عکس و فیلم از صحنه این جنایات و انتشار آن با همین انگیزه صورت میپذیرد وگرنه گروهی که داعیه انقلابی بودن دارد، به شدت از اینگونه جنایات و مخصوصا انتشار آن خودداری میورزد.
د: گزارشهای اخیر به وضوح از آغاز سرکوب تروریستها حکایت میکند. تا آنجا که تعداد فراوانی از آنان به هلاکت رسیده و شماری در حال فرار دستگیر شدهاند. گفتنی است که جمعی از آنها با پوشش زنانه در حال فرار بودهاند.
۴- و بالاخره؛ حرکت احمقانه اخیر آمریکا، اگرچه با خسارات جانی و مالی قابلتوجهی برای مردم مظلوم عراق همراه بوده است ولی دستاوردهایی نیز داشته است، از جمله آن که؛
الف: در تشکیل دولت جدید عراق بعد از اشغال، تنها رأس هرم قدرت تغییر کرده بود و بدنه ارتش و مراکز تصمیمساز بدون تغییر باقی مانده و عوامل وابسته و آلوده در آن جای گرفته بودند، حمله داعش که با خیانت همین عوامل وابسته صورت گرفت، ضرورت پاکسازی ارتش و مراکز حساس از عوامل یاد شده را پیش کشید که خوشبختانه آغاز شده و در حال انجام است.
ب: گروهها، قبایل، عشایر و جریانات سیاسی عراق - چه شیعه و چه سنی - در فضای قبل از حمله داعش با یکدیگر اختلاف سلیقهها و تفاوت نظرهایی داشتند. ماجرای اخیر همبستگی آنان برای دفاع از ملت و تمامیت ارضی عراق را در پی داشت.
ج: تروریستهای اجارهای بسیاری از اهالی سنی مذهب مناطق اشغال شده را به طرز فجیعی به قتل رساندند و با این حرکت وحشیانه خود، از یکسو شیعه و سنی را بیشتر از گذشته به یکدیگر نزدیک کردند و از سوی دیگر، ترفند آمریکایی-اسرائیلی جدایی شیعه و سنی را نخنما کردند.
د: آمریکا و متحدانش در بحران سوریه، ارتش این کشور را آبدیده کردند تا آنجا که سپاهی با عنوان «دفاعالوطنی» شکل گرفت که نزدیک به ۸۰ هزار پرسنلفداکار - چیزی شبیه بسیج خودمان- را شامل میشود. این رخداد در عراق نیز شکل گرفته و در حال انجام است.