پیشنهاد شهید مطهری به شریعتی برای حل اختلاف چه بود؟

پیشنهاد میكنم یك دانشمند مرضی الطرفین انتخاب شود كه هم شما مطالبتان را به آن فرد ارائه كنید، هم شهید مطهری فرمود پیشنهاد میكنم یك دانشمند مرضی الطرفین انتخاب شود كه بین ما دو نفر داور باشد. دكتر شریعتی لبخندی زد و پرسید: «مثلاً چه كسی؟» مرحوم شهید مطهری پاسخ دادند: «علامه طباطبایی»

اشاره: با توجه به 29 خردادماه سالروز درگذشت دكتر شريعتي، در ادامه سه خاطره از محمد نبی حبیبی در خصوص وي تقديم مي گردد:

در سالهایی که حسینیه ارشاد در حال ساخت بود، مرحوم شهید آيت الله مطهری در آنجا برنامههایی داشتند، بعد از آماده شدن ساختمان هم پدر دکتر شریعتی، مرحوم محمدتقی شریعتی در آنجا برنامههایی را برگزار کردند. بعد هم خود دکتر شریعتی در آنجا بود. شخصاً در بسیاری از برنامههای آن سالهای حسینیه ارشاد حضور داشتم و اکثریت قریب به اتفاق سخنرانیهایی را که دکتر شریعتی در آنجا ایراد کرده بود، با حضور در حسینیه ارشاد استماع کردم.
یک بار یادم هست از مرحوم محمدتقی جعفری راجع به دکتر شریعتی سئوال کردم که نظرتان چیست؟ ایشان فرمودند: «من هم در باره ایشان یک حالت گیجی پیدا کردهام. از طرفی در نامهای به پدرشان مینویسند همان طور که مصدق بزرگ اقتصاد بدون نفت را راه نجات اقتصادی کشور میدانست، من هم معتقدم راه نجات اسلام، اسلام بدون آخوند است»، اما در جای دیگر دکتر شریعتی میگوید پای همه قراردادهای استعماری را ما که تحصیلکردههای دانشگاهی بودیم امضا کردهاند و یک آخوند معتبر نیست که پای چنین قراردادهای استعماری را امضا کرده باشد.

***

یکی از بستگان نزدیک شهید مطهری مطلبی را برایم نقل کرد و گفت علامه طباطبایی در آن سالها برای معالجه به لندن رفتند. مرحوم شهید مطهری هم همراه ایشان بودند. راهنمای علامه طباطبایی همین آقای عبدالکریم سروش در آنجا بود که بدون این که اسم دکتر شریعتی را مطرح کند، یکسری از نوشتههای او را خدمت ایشان میدهد و اظهار نظر میخواهد. مرحوم علامه طباطبایی سئوال هم نکرده بودند این نوشتهها مال کیست، اما پس از مطالعه آنها گفته بودند قسمتی از این نوشتهها کفر است. میگفت سروش سر این قضیه قهر کرد و راهنماییهایی را هم که قرار بود برای درمان و بیمارستان انجام بدهد نیمهکاره رها کرد و رفت و دیگر به سراغ علامه نرفت. بعد از تعطیل شدن حسینیه ارشاد، در جلسهای در منزل مرحوم آقای محمد همایون ـ که در واقع مؤسس حسینیه ارشاد بود و دیگران هم با وساطت ایشان برای ساخته شدن بنای حسینیه ارشاد کمک میکردند ـ بودیم. منزل ایشان در نزدیکی میدان سپاه امروز (عشرتآباد آن روز) بود. مرحوم شهید مطهری، آقای دکتر شریعتی، فخرالدین حجازی و عدهای دیگر از معاریف در آنجا بودند.
یادم هست مقام معظم رهبری هم در این جلسه تشریف داشتند. مقاله معروف دکتر شریعتی به عنوان حر در آنجا بهوسیله خود دکتر شریعتی قرائت شد که مقاله بسیار زیبا و ادیبانهای بود. مرحوم شهید مطهری پس از اتمام این مقاله ـ که انصافاً بسیار زیبا هم بود ـ به آقای دکتر شریعتی گفتند: «من با شما در تفکرات اسلامی اختلافات مهمی دارم.
نه شما حرف مرا قبول میکنید و نه من حرفهای شما را در موارد فراوانی قبول دارم، بنابراین پیشنهاد میکنم یک دانشمند مرضی الطرفین انتخاب شود که هم شما مطالبتان را به آن فرد ارائه کنید، هم من ارائه کنم و در واقع آن شخصیت بین ما دو نفر داور باشد و راجع به درستی و نادرستی مطالب ما دو نفر اظهار نظر کند». دکتر شریعتی لبخندی زد و پرسید: «مثلاً چه کسی؟» مرحوم شهید مطهری پاسخ دادند: «علامه طباطبایی»، اما دکتر شریعتی پاسخی نداد.

***

یکی از مفسرین بسیار معتبر قرآن کریم به نام آقای سید مرتضی شبستری که مدت کوتاهی توفیق حضور در جلسات درس تفسیر ایشان را داشتم و برخی از مواقع در حسینیه ارشاد سخنرانی میکردند، گفتند: «به آقای دکتر شریعتی گفتهام درسی که شما خواندهاید درس دینی اسلامی نیست. شما رفتید فرانسه و جامعهشناسی خواندهاید و قبول کنید در باره مسائل اسلامی صلاحیت اظهار نظر ندارید، مگر این که در این زمینه تحصیلات طولانی عمیق داشته باشید. بنابراین شما برخی از مواقع مطالبی را اظهار میکنید که به نظر ما که طلبگی کردهایم با موازین اسلامی نمیخواند.
پیشنهادم این است که در باره جامعهشناسی مطلبتان را بگویید، اما در جایی که میخواهید راجع به مسائل و امور مهم اسلامی اظهار نظر کنید، حتماً با اهل فن مشورت کنید، چون متخصص علوم دینی نیستید. اگر ساعت یک بعد از نصف شب هم مطلبی در باره امور اسلامی مینویسید و نیاز به مشورت دارید، حاضرم از خواب خودم بزنم و پاسختان را بدهم». آقای شبستری نگفتند آیا دکتر شریعتی این پیشنهاد را پذیرفت یا نه؟

گزارش:صادق رخ فرد

۱۳۹۳/۳/۲۹

اخبار مرتبط