دام كلاهبردار سوئدی برای معلم فداكار مریوانی

همان زمانی كه به خاطر تراشیدن موی سر سوژه مطبوعات شده بودم مردی از كشور سوئد با من تماس گرفت، خودش را صاحب شركت الكترو لوكس در سوئد معرفی كرد و گفت شركتشان ضمن این‌كه فعالیت‌های بشردوستانه انجام می‌دهد هرساله به یك فرد برگزیده در كشور جایزه‌ای به مبلغ ۷۵۰‌هزار یورو می‌دهد

به گزارش نما به نقل از شهروند،مراقب کلاهبردار سوئدی باشید. این جمله‌ای است که از‌ سال ۸۶ در تیتر روزنامه‌ها دیده می‌شود. با گذشت ۷‌سال همچنان فعالیت‌های مجرمانه مردی که خودش را خیری در سوئد معرفی می‌کند دامنگیر هموطنانی است که می‌خواهند نیکوکاری کنند.

نقطه عطف ماجرا اما جایی است که وکیل جرم‌شناس نیز در تله این مرد کلاهبردار گرفتار شد. با این حال کلاهبرداری‌های مرد مرموز که اغلب طعمه‌هایش را از بین افراد مشهور و سرشناس کشور که نامشان در روزنامه‌ها چاپ می‌شود انتخاب می‌کند، هنوز هم ادامه دارد.

به کسی رحم ندارد. داشته باشی و نداشته باشی ممکن است تیر خلاصش زندگیت را زیر و رو کند. خودش را خیر معرفی می‌کند. میلیاردری که می‌خواهد از آن سوی مرزها هموطنانش را حمایت کند. سراب پوشالی‌اش برای کسانی که فریبش را خورده‌اند آنقدر واقعی است که حتی مردان نیک روزگار و آشنا به قانون را هم گرفتار کرده است. با اعتماد به نفس صحبت می‌کند و اغواگرانه دروغ تحویل مخاطبانش می‌دهد و این‌گونه سناریوی کلاهبرداری‌های جسورانه‌اش را برای سرکیسه کردن هموطنانش کلید می‌زند.

آنچه گذشت

نادر سلیمانی، فوق‌لیسانس مکانیک از انگلستان و حبیبه دارابی، لیسانس ادبیات از دانشگاه تهران زوج نابینایی بودند که ۱۱‌سال پیش در کتابخانه نابینایان حسینیه ارشاد با هم آشنا می‌شوند. چشم دل کار خودش را می‌کند و آنها خیلی زود زندگی مشترکشان را آغاز می‌کنند. ماجرای تلخ زندگی‌شان اما زمانی آغاز می‌شود که بعد از ۱۱‌سال صاحب فرزند می‌شوند. دختری که به دلیل زایمان زودرس، باید در دستگاه بخش نوزادان بیمارستان نگهداری شود اما بهزیستی نوزاد تازه به دنیا آمده این زوج نابینا را بدون اطلاع به شیرخوارگاه آمنه تحویل می‌دهد تا پای این زوج نابینا را به داستان پیچیده‌ای باز کند. اردیبهشت‌ماه امسال بود که نادر به‌خاطر درخواست کمک و تقاضایش از دولت و مسئولان درخصوص بازگشت فرزندش با یکی از خبرگزاری‌ها مصاحبه کرد. دخترش را، پاره تنش را از همه طلب می‌کرد. اسمش را نگار گذاشته بودند و می‌خواستند دختر هرگز ندیده‌شان را به آغوش خانواده برگردانند. او می‌گفت در هفته فقط چند دقیقه اجازه دارند که با دخترشان ملاقات کنند.

تا این‌که حسین احمدی نیاز، وکیل سرشناس تهرانی با در جریان قرار گرفتن این خبر، وکالت این زوج نابینا را بدون دریافت هزینه قبول کرد. همه تلاشش را انجام داد و از همه تجربه‌هایش استفاده کرد تا بالاخره توانست رأی دادگاه را به نفع آنها بگیرد. نگار کوچولو که حالا دیگر ۸ ماهه شده بود برای ۲ هفته به صورت آزمایشی به خانه‌اش برگشت تا در صورت نبود مشکلی برای همیشه نزد خانواده‌اش بزرگ شود. اما همه چیز به این خوبی پیش نرفت. ناگهان ورق برگشت و وکیل خیر در دام کلاهبرداران افتاد.

نقاب نیکوکاری

اوایل خردادماه بود که احمدی نیاز تماسی از سوئد دریافت کرد. مردی از آن سوی خط ادعا داشت، مدیرعامل شرکتی است و خواستار کمک به این زوج نابینا. او خودش را دکتر نادری معرفی کرد و گفت از خیرین مقیم سوئد است که با همکاری چند کشور دیگر برای کمک به این خانواده آماده‌اند.

احمدی‌نیاز گفت: مردی با دفترم تماس گرفت و خود را در ابتدا دکتر نادری معرفی کرد و ادعا داشت می‌خواهد مبلغ قابل توجهی را به حساب نادر سلیمانی و همسرش واریز کند. وقتی این خبر را با آقای سلیمانی در میان گذاشتم خیلی خوشحال شد. امید در دل این زوج نابینا روشن شده بود به همین خاطر برای محکم‌کاری با کنسولگری ایران و سوئد نیز هماهنگ کردم. قرار شد به علت این‌که ایران تحریم است در کنسولگری سوئد در استانبول و با حضور نماینده چند کشور این مبلغ به حساب زوج نابینا واریز شود اما زمانی‌که به ترکیه رفتم با من تماس گرفت و درخواست کرد تا مبلغ ۵هزارو ۲۰۰ دلار برای عوارض نماینده سوئد در ترکیه بپردازم. قبول کردم و با مراجعه به اداره پست ترکیه این پول را واریز کردم. چند روز بعد دوباره با من تماس گرفت و این‌بار نیز درخواست پول کرد، دیگر شک کردم و با کنسولگری ایران تماس گرفتم. تازه متوجه شدم چه کلاهی سرم رفته است. برای پیگیری موضوع به سفارت سوئد رفتم اما آنها نیز در جریان کلاهبرداری‌های این مرد بودند. برای وزیر امور خارجه سوئد نامه نوشتم و بارها به سفارت شکایت کردم. از اینترپل هم درخواست کردم تا وارد این موضوع شود اما هنوزخبری مبنی‌بر دستگیری این مرد اعلام نشده است.

سوژه‌های رسانه‌ای

صدها و هزاران بار داستان کلاهبرداری‌ دلالان دلار و کاغذهای سبز، فروش سکه‌های تقلبی، سودای پولدارشدن با فعالیت در شرکت‌های هرمی و ده‌ها ترفند دیگر که سناریو‌های کلاهبرداران برای سرکیسه کردن مردم است در اطراف ما اتفاق می‌افتد و انگار قرار نیست پایانی داشته باشد. شاید خیلی‌ها وقتی چنین خبرهایی را در صفحه حوادث می‌خوانند، تصور می‌کنند مگر می‌شود آدم فریب چنین کلاهبرداری‌هایی را بخورد؟ اما این خبر تکان‌دهنده‌ترین خبری ا‌ست که می‌توان آن را یک واقعیت اجتماعی دانست. در این داستان عجیب وکیل آشنا به قانون در تله این مرد گرفتار شده است. شنیده‌ها حاکی از آن است که این کلاهبردار با هوشمندی سوژه‌هایش را از مطبوعات انتخاب می‌کند. چنان‌که معلم فداکار مریوانی و یکی از پروفسورهای سرشناس کشور نیز هدف کلاهبرداری این مرد قرار گرفته بودند که با هوشمندی آنها نتوانست به هدف شومش برسد و ناکام ماند.

پیشینه عجیب

اولین‌بار در تاریخ ۲۲ اسفندماه ‌سال ۸۵ بود که خبرگزاری فارس خبر کلاهبردار مقیم سوئد را با تیتر و روتیتر«از طریق اینترنت و به بهانه کارهای خیرخواهانه . ایرانی مقیم سوئد همچنان کلاهبرداری می‌کند» منتشر کرد. فارس در خبرش نوشت: افرادی که یک ایرانی مقیم سوئد از آنها به بهانه کارهای خیرخواهانه کلاهبرداری کرده است، نسبت به عدم برخورد دستگاه قضایی و پلیس اینترپل با متهم و ادامه کلاهبرداری‌های او در کشور اعتراض کردند.

روزنامه ایران نیز در تاریخ ۱۶ آذرماه‌ سال ۹۰ در خبری کوتاه نوشت: وزارت کشور با ارسال اطلاعیه‌ای به موسسات خیریه، سایر نهادها و اشخاص حقیقی داخل کشور نسبت به کلاهبرداری‌های یک تبهکار سابقه‌دار به نام حجت‌الله رئوفی‌نیا هشدار داد. در این اطلاعیه آمده است: فرد تبهکاری به نام حجت‌الله رئوفی‌نیا که هم‌اکنون به کشور سوئد گریخته، با شگردهای گوناگون به کلاهبرداری از موسسات خیریه و اشخاص حقیقی داخل کشور اقدام می‌کند. وی با عناوین جعلی تحت عنوان مدیرعامل کارخانجات ماشین‌سازی ولوو، کشورهای اسکاندیناوی و به نام‌های مستعار دکتر حسین سمیعی، مهندس علیرضا جوادی، خلعتبری، رامبد، مدنی، آگاه و... با اعلام شماره تلفن، کارت‌های اعتباری و تلفن‌همراه که بدون ثبت مشخصات خریدار در سوئد قابل تهیه است، با طعمه‌هایش تماس گرفته و از آنها می‌خواهد چند میلیون تومان هزینه گمرک و حمل کالای اهدایی از سوئد به ایران را بپردازند. طعمه‌ها نیز پس از تماس تلفنی با شماره‌های اعلام شده و اطمینان نابجا، پول‌ها را به حساب وی واریز می‌کردند، اما دیگر خبری از کالا و مرد کلاهبردار نمی‌شد. متهم بیش از ۷۰ مورد سابقه کلاهبرداری و جعل عنوان داشته که بیشترین آنها مربوط به شهرداری‌ها، شوراهای اسلامی شهر و روستا، مراکز درمانی، خدماتی و ورزشی بوده است.

طرح دعوا در سوئد

در این‌که کلاهبرداران اصلا آدم‌هایی معمولی نیستند و خوب می‌‌دانند رگ‌خواب طعمه‌هایشان کجاست، شکی نیست. آنها سال‌ها تمرین کرده‌‌اند تا بتوانند با چرب‌زبانی توجه طعمه‌هایشان را جلب کنند. تعداد زیاد شگردهای کلاهبرداری که این روزها در صفحه حوادث روزنامه‌ها به چشم می‌آید گاهی به دلیل طمع‌ فریب‌خوردگان است و باعث می‌شود آنها در دام کلاهبرداران بیفتند. در هر حال سال‌های ‌سال از فعالیت‌های مجرمانه این کلاهبردار سوئدی می‌گذرد ولی هنوز هیچ ردی از او پیدا نیست. احمدی نیاز گفت: درحالی که این پرونده در دادسرای بین‌الملل ناحیه ۳۰ در دادیاری شعبه ۱ در حال پیگیری است پلیس اینترپل و آگاهی تهران نیز اقدامات لازم برای دستگیری این کلاهبردار را انجام داده است.

هوشمندی معلم فداکار مریوانی

محمدعلی محمدیان معلم فداکار مریوانی که موهای سرش را به خاطر دانش‌آموزش تراشید و به همین علت تا مدت‌ها سوژه مطبوعات بود گفت: همان زمانی که به خاطر تراشیدن موی سر سوژه مطبوعات شده بودم مردی از کشور سوئد با من تماس گرفت، خودش را صاحب شرکت الکترو لوکس در سوئد معرفی کرد و گفت شرکتشان ضمن این‌که فعالیت‌های بشردوستانه انجام می‌دهد هرساله به یک فرد برگزیده در کشور جایزه‌ای به مبلغ ۷۵۰‌هزار یورو می‌دهد.
او از من خواست صفحه اول پاسپورتم را برایش اسکن کنم تا روال کاری را انجام دهد. همچنین یک ایمیل را به زبان سوئدی و ترجمه فارسی به همراه مهر و امضا از طرف مدیرعامل شرکتش برایم فرستاد.

چند روز بعد دوباره با من تماس گرفت و ادعا کرد به دلیل این‌که ایران تحریم است نمی‌تواند پول را به حسابم واریز کند. از من خواست که به یکی از کشورهای امارات، ترکیه یا عراق بروم و قبل از آن مبلغ ۴ ‌هزار یورو را برای پرداخت عوارض به یک حساب واریز کنم.

شک کردم و گفتم شما که می‌خواهید به من مبلغ ۷۵۰‌هزار یورو جایزه بدهید چرا خودتان این پول را واریز نمی‌کنید. بهانه آورد و تلفن را قطع کرد.
اما چند روز بعد باز هم با من تماس گرفت و گفت اگر جایزه را نمی‌خواهم انصراف بدهم تا به شخص دیگری تعلق گیرد.

من نیز که از واهی بودن حرف‌هایش مطمئن بودم این‌بار با قاطعیت جوابش را دادم و گفتم من یک معلم ساده هستم و چنین پولی ندارم که پرداخت کنم. چند وقت بعد بود که طی تماسی با حسین احمدی‌نیاز متوجه شدم از او کلاهبرداری کرده است.

۱۳۹۳/۴/۷

اخبار مرتبط