آیت‌الله درّی نجف‌آبادی:

شهادت میدهم شرایط قانون اساسی برای رهبری، در مقام معظم رهبری تقویت شده است

عکس خبري -شهادت ميدهم شرايط  قانون اساسي براي رهبري، در مقام معظم رهبري تقويت شده است

عضو مجلس خبرگان گفت:شرایطی را كه قانون اساسی برای رهبری پیش‌بینی كرده، در ایشان تقویت شده است و من به عنوان یك عضو كوچك خبرگان این را شهادت می‌دهم.

به گزارش نما ،ورود زودهنگام ِبرخي جريانات مشكوك داخلي به انتخابات نه چندان نزديك مجلس خبرگان رهبري، پديده‌اي سوء‌ظن‌برانگيز به شمار مي‌رود. چيزي كه لازم است تا دلسوزان نظام و انقلاب، نسبت بدان توجهي ويژه نشان دهند. «جوان» كه چندي اين موضوع را با نمايندگان كنوني اين مجلس به بحث گذارده، اين بار توفيق گفت وشنود با حضرت آيت‌الله قربانعلي درّي نجف‌آبادي، نماينده ولي فقيه در استان مركزي و امام جمعه اراك را يافته است. با سپاس از جناب ايشان كه با لطف هميشگي پذيراي ما شدند.

در روزهايي كه بر ما مي‌گذرد، شاهد حمايت گسترده و البته پيدا و پنهان كانون‌هاي قدرت جهاني از گروهي مجهول‌الهويه و البته عقب‌مانده، به نام «داعش»هستيم. اين درحالي است كه گروه‌هاي نوانديش و زمان‌آگاه مسلمان از جمله مذهب حقه تشيع، در زير فشارهاي تبليغاتي و سياسي اين كانون‌ها هستند. از ديدگاه جنابعالي اين دوگانه رفتاري از چه چيز نشئت مي‌گيرد؟

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم. الحمد لله رب العالمين وصلي الله علي محمد وآله الطاهرين(ع). به نظر مي‌رسد در 50 سال و حتي 150، 200 سال گذشته، دنياي غرب، صهيونيست‌ها‌، انگليسي‌ها و عمالشان، متوجه يك موقعيت ويژه در جهان اسلام و جهان تشيع شده‌اند. مخصوصاً در 50 سال اخير با حضور و ظهور حضرت امام خميني(ره) و انقلاب شكوهمند اسلامي ايران و تحولاتي كه به بركت حركت امام به وجود آمده است، اينها شاهد ظهور ِآثار و بركات عظيم مرجعيت و ولايت در ميان امت و جوامع اسلامي شده‌اند، لذا از همان قديم هم همواره نقشه‌هاي متعددي را براي زير سؤال بردن پديده مرجعيت، روحانيت و ولايت فقيه طراحي مي‌كردند، به اشكال و شگردهاي گوناگون تلاش كردند كه اين نهادها را تضعيف كنند. تاريخ اين مواجهه‌ها، قابل توجه و تأمل است. پرونده‌هايي كه صهيونيست‌ها، غربي‌ها و حكومت‌هاي مرتجع منطقه در اين زمينه دارند، پرونده‌هاي بسيار حساسي هستند. اگر روزي بايگاني‌هاي اينها در اختيار جوامع بشري قرار بگيرد، متوجه خواهيم شد كه آنها با چه سيستم قدرتمندي مواجه بوده و تلاش كرده‌اند اين سيستم را از كارآيي و كارآمدي بيندازند، زير سؤال ببرند و تخريب كنند. نمونه‌ آن از زمان مرحوم ميرزاي شيرازي، كه فتواي تحريم تنباكو را دادند و بعد هم آن فتواي با عظمت كارش خودش را كرد و دربار قجر در برابر قيام ملت تسليم و به دهان انگليسي‌ها زده شد و انگليسي‌ها ضربه محكمي خوردند، آشكار شد. نقل شده است كه در همان وقت، مرحوم ميرزاي شيرازي گريه مي‌كرد و ناراحت بود. از ايشان مي‌پرسند: «چرا ناراحت هستيد و گريه مي‌كنيد؟» پاسخ داد: «ما قدرتي داشتيم كه دشمن آن را نمي‌شناخت و حالا دشمن متوجه اين قدرت شده است و از اين به بعد، نقشه مي‌كشد تا به آن آسيب برساند». الان هم تمام رفتارهاي اين قدرت‌ها، به همان انگيزه قديمي باز‌مي‌گردد. به عنوان نمونه الان صحنه عراق را ببينيد، گروه موسوم به «داعش» ظرف 24 ساعت، با خيانت‌هايي كه سران ارتش عراق، دستگاه‌هاي وابسته و استانداري‌ها در آن منطقه كردند به استان‌هاي موصل، نينوا و دياله آسيب رساندند و با تبليغات، پول و امكاناتي كه انگليسي‌ها، امريكايي‌ها، صهيونيست‌ها، ترك‌ها، قطر و اعراب دراختيار آنها قرار دادند، داعش دست به اين جنايات زدند. اينها باورشان نمي‌آمد كه در گوشه‌اي از كوچه‌هاي نجف، يك پيرمرد سالخورده 80 ساله‌اي در يك خانه 70، 80 متري ـ كه آن هم ظاهراً استيجاري است ـ زندگي مي‌كند، اما همين مرد بزرگ كه در ظرف 10، 12 سال گذشته، هر گاه عراق نياز داشت، يك فرياد مي‌زد و سرنوشت عراق را متحول مي‌كرد، در اين زمينه هم مردم و عشايرِ عراق را فراخواندند و حتي نوشتند عكسي را كه از من در تلويزيون عراق هست برداريد و عكس نقشه عراق را بزنيد! با يك فراخوانِ حضرت آيت‌الله سيستاني (دامت بركاته)، ملت عراق يكپارچه برخاست و الان بيش از دو ميليون نفر براي دفاع از ميهنشان، مقابله با داعش و جريانات تكفيري، حفظ وحدت و يكپارچگي عراقِ مظلوم و پاسداري از آراي مردم و مردم‌سالاري ديني و... ثبت‌نام كرده‌اند. ديديد كه چند روز قبل، مقام معظم رهبري در ديدار با سران و مسئولان قوه قضاييه، پس از آن كه راجع به دستگاه قضا سخن گفتند، راجع به عراق فرمودند: كسي حق ندارد در مسائل اين كشور، دخالت كند و خود مردم عراق و مرجعيت آگاه و بيدار آن كشور، پاسخگوي نيازهاي اين كشور هستند.

پس از ديدگاه شما نقش‌آفريني روحانيت و مرجعيت شيعه در طول تاريخ، كشورهاي به اصطلاح پيشرو و متمدن را به حمايت از گروه عقب‌مانده‌اي چون «داعش» سوق داده است؟

بله، اين رويكرد، آن قدرت تاريخي را نشان مي‌دهد. يادم هست در سال 1984 در دانشگاه تل‌آويو، كنگره‌اي برگزار شد كه در آن بررسي كنند علت پيروزي امام و انقلاب اسلامي و در حقيقت مذهب تشيع چيست؟ در آنجا، نهايتاً و به عنوان علت، «هلال شيعي» را مطرح كردند، در حالي كه در واقع «هلال اسلامي» است عليه تكفيري‌ها، صهيونيست‌ها و همه كساني كه با اسلام اصيل سر عناد دارند. در آنجا مهم‌ترين عامل مقاومت و پايداري مسلمانان را، عامل روحانيت و مرجعيت ذكر كرده بودند، اين همان نقشي است كه در صدر اسلام، قرآن، پيامبر اسلام(ص) و وجود مبارك اميرالمؤمنين(ع) و اهل‌بيت(ع) برعهده داشتند. اين ريشه در غدير خم دارد، ريشه آن در حوادث بزرگ و با عظمت است و ريشه در رهبري پيامبر(ص) و اهل‌بيت عصمت و طهارت(ع) دارد. همان طور كه در آن روز، دشمنان زعامت مولي‌الموحدين(ع) و اهل‌بيت(ع) مشغول كارشكني و توطئه شدند و دست آنها را از سر جامعه اسلامي كوتاه كردند تا دست بني‌اميه‌ها و بني‌عباس‌ها باز باشد، امروز هم همان جريانات در شكل‌ها و رنگ‌هاي مختلف ديگر چه از بيرون و چه از درون دنياي اسلام به مقابله با مكتب ولايت، مكتب امام خميني(ره) و مكتب مقام معظم رهبري (مد ظله العالي) پرداخته‌اند. اين گرايش عمومي به اسلام و مكتب اهل بيت(ع)، مسئله بسيار مهمي است و ريشه در فطرت انسان‌ها و اعتقادات عميق ما دارد. بشريت در برابر تقوا، فقاهت و ولايت، فطرتاً تسليم و نه يك دل كه هزار دل دلباخته است و اين فرهنگ نشئت‌ گرفته از اعتقادات راسخ مردم شريف ماست. دشمنان ما هم تلاش مي‌كنند تا به هر ترتيب به آن لطمه بزنند. شما ببينيد درطول تاريخ، با مرحوم آيت‌الله شيخ فضل‌الله نوري، آيت‌الله سيد حسن مدرس و آيت‌الله كاشاني چه كردند؟ با مرحوم آيت‌الله حكيم در نجف چه كردند؟ حتي با بزرگاني كه در رتبه زعامت و رهبري هم نبودند، چه كردند؟ مرحوم مدرس را در تاريخ نگاه كنيد، تقريباً پنج بار ايشان را ترور كردند و سرانجام به شهادت رساندند. مدرسِ يك لا قبا، چيزي نداشت! اما مرد ايمان، شجاعت، ساده‌زيستي، بصيرت و حمايت از ملت در مقابل توطئه‌هاي شرقي و غربي بود و با آن عظمت در مقابل آنها ايستاد. الان مقام معظم رهبري هم همان مسير انبيا و اوليا را دنبال مي‌كنند. اين مسير همواره دشمنان خودش را داشته است، امروز هم دارد و در آينده هم خواهد داشت.

از ديدگاه جنابعالي‌ به‌طور اخص، وجود چه عنصري در مكتب تشيع اينگونه حساسيت اين دولت‌ها و به تبع آن، اين گروه‌هاي خشك‌مغز و وحشي را بر‌انگيخته است؟ در اين ميان چه چيز براي آنان غير‌قابل قبول است؟

از اين مطالبي كه اشاره كردم مي‌توانيد نكات زيادي را استخراج كنيد، به همين دليل مقدمه را مفصل عرض كردم. به نظرم نوع نظام سياسي تشيع است كه احساسات، هيجانات و عقده‌هاي آنان را برمي‌انگيزد. در سال 62 در منا بودم. گروهِ موسوم به «رابطه العالم الاسلامي» رساله‌اي را منتشر مي‌كند. در آن وقت هم رساله‌اي را منتشر و تصوير امام را چاپ و دانه‌هاي محاسن حضرت امام را به صورت حلقه‌هاي دار ترسيم كرده بود! بعد هم نوشته بودند بدترينِ فِرق اسلامي، شيعه اثني‌عشري است! اين مال حالا كه نيست. در همان سال‌ها، آن همه از صدام حمايت كردند، بلكه جمهوري اسلامي آسيب ببيند، چون اگر نظام جمهوري اسلامي و ولايت فقيه باشد، ديگر جايي براي شيوخ مرتجع منطقه باقي نمي‌ماند. اين نظام، نظام عدالت‌خواه و شايسته‌سالار است. نظام وراثتي نيست. معاويه براي اينكه نظام حكومتي خودش را وراثتي كند، امام حسن(ع) را مسموم كرد، حجر بن عدي و يارانش را به شهادت رساند. فرزندش يزيد، امام حسين(ع) را به شهادت رساند براي اينكه نظام وراثتي را حاكم كند. اينها هم دارند همين كار را مي‌كنند. ملك سعود سال‌هاست مرده و حالا پسر سي و چندم او، قائم‌مقام اوست! در اينگونه سيستم‌ها، بحث شايسته‌سالاري و انتخاب مردم، مبارزه با فساد، فحشا و دفاع از حقوق واقعي ملت‌ها نيست، اما در نظام اسلامي بحث دفاع از حقوق ملت‌ها، فلسطين عزيز و قدس شريف مطرح است. در نظام اسلامي رهبر اسلامي خدمتگزار مردم است. در دنياي سياسي امروز، ديروز و چه بسا فردا، رهبران سياسي خودشان را آقا بالا سر و برتر و ممتازتر از ديگران حساب مي‌كنند، اما امام عزيز ما(ره) تا آخر عمر مي‌فرمود: به من خدمتگزار بگوييد بهتر است تا بگوييد رهبر، من خدمتگزار ملت هستم. مي‌فرمود: رهبر ما آن نوجوان 13 ساله‌اي است كه نارنجك به خودش مي‌بندد و زير تانك دشمن مي‌رود. اين امام با اين عظمت مي‌فرمود: خانواده‌هاي شهدا رهبر ما هستند. همه در آن ديدار ِمعروف ديديم كه وقتي مرحوم آيت‌الله مشكيني از امام تمجيد كرد، امام عكس‌العمل نشان داد، وقتي مرحوم آقاي فخرالدين حجازي از امام تمجيد كرد، امام عكس‌العمل نشان داد و فرمود: من مي‌ترسم اين حرف‌هايي را كه آقاي حجازي گفتند، باور كنم و در حقيقت نارضايتي خودشان را از اين موضوع نشان دادند، درست مثل وجود مبارك اميرالمؤمنين(ع) در خطبه 216 نهج‌البلاغه (خطبه حقوق) كه ايشان از حقوق مردم بر زمامداران صحبت مي‌كردند و كسي بلند شد و از ايشان تعريف كرد. حضرت بلافاصله عكس‌العمل نشان دادند و فرمودند: از عمل به عدل و مشورت به عدل كوتاه نياييد، من آماده‌ام كه مطلب و مشاوره حقي را بشنوم، اگر در برابر جباران خضوع و خشوع مي‌كنيد، درباره علي(ع) اين كار را نكنيد. از علي ملاحظه و با او مماشات نكنيد، علي مثل شما در كنار شما و خدمتگزار شماست... اين نوع نظام رهبري و سياسي در برابر نظام‌هاي مرتجع منطقه و در برابر نظام‌هاي سلطه‌گر، سلطه‌طلب و قلدر ايستاده است. الان «‌داعش» به نام دين و حتي خلافت، از مردم بيعت مي‌گيرد. ببينيد چقدر جنايت مرتكب مي‌شوند، اين را مقايسه كنيد با رفتارهايي كه امام و پيروان او در دوره مبارزات با عوامل رژيم داشتند. در دوران مبارزات به امام گفتند: آقا! اجازه مي‌دهيد يكي از اين تانك‌هايي را كه اينها به خيابان‌ها آورده‌اند منفجر كنيم، بلكه عوامل رژيم بترسند؟ امام فرمود نه! شايد سربازي كه در آن تانك هست، فردا سرباز اسلام باشد. امام اجازه نمي‌داد به سربازي كه داشت فرمان شاه را اجرا مي‌كرد آسيب‌ برسد، آن وقت اينها را ببينيد كه چه جور دارند جنايت مي‌كنند.

در اين مقطع، دشمنان نظام اسلامي، نقطه ثقل تبليغات خود را بر ناكارآمدي نظام اسلامي و به ويژه بي‌اعتبار كردن نقطه كانوني آن، يعني امامت و رهبري متمركز كرده‌اند. از جمله مصاديق آن نيز، با توجه به نزديك شدن به انتخابات مجلس خبرگان رهبري، ايجاد تشكيك درباره كاركرد و كارنامه اين مجلس است. از ديدگاه شما به چه دليل اين عناصر و همپيمانان داخلي آنها، به اين زودي تبليغات عليه مجلس خبرگان و انتخابات آن را كليد زده‌اند؟

همانطور كه عرض كردم، امروزه مسئله آنها، مواجهه و مقايسه ناخود آگاه دو نوع نظام، سياست، رهبري و موازين مربوط به آن است. مبناي ما اين است كه نظام ولايت فقيه ريشه در غدير و امامتِ خاندان عصمت و طهارت(ع) دارد و خبرگان ملت هم به نمايندگي از مردم، دارند در چارچوب وظايف خود، ازآن صيانت مي‌كنند. 86 فقيه و مجتهد جامع‌الشرايط، بصير و آگاه در مجلس خبرگان جمع مي‌شوند كه اين كار را انجام دهند. مگر براي انتخاب پاپ 110 نفر كاردينال جمع نمي‌شوند؟ چطور آنها حاضرند دودكش بگذارند و مدتي، دود سفيد و سياه از آن در‌بيايد و با اين ظواهر و مناسك مشكلي ندارند، ولي وقتي عالم تشيع و عالم اسلامي بخواهد چنين مهندسي سياسي با عظمتي را انجام بدهد، مشكل ايجاد مي‌شود؟ البته دولت‌ها و رژيم‌هايي كه منافعشان در خطر است و افراد را فريب مي‌دهند و قدرت را غاصبانه در دست گرفته‌اند و 100 سال است كه با كودتا و غيركودتا و انجام جنايات وحشتناك، بر گرده مردم سوار هستند، چنين نظام سياسي را نمي‌پذيرند. آل‌سعود چقدر جنايت كردند تا آل‌سعود شدند؟ الان چقدر جنايت مي‌كنند؟ آل‌خليفه با مردم شريف بحرين چه مي‌كند؟ بيش از 60 درصد مردم بحرين شيعيان اميرالمؤمنين(ع) هستند. ببينيد سه سال است چقدر در شكنجه‌، آزار و اذيت‌اند. بنابراين، اين يك نوع نظامي است كه در آن پاكي، امانت، صداقت و ساده‌زيستي وجود دارد. امام زين‌العابدين(ع) فرمود: «مُحَبَّتِهِم فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِين الصَّالِحِين». محبت آن در دل‌هاي مؤمنين است. مردم عاشق امام بودند، عاشق رهبري هستند. ما اين را در طول 30، 40 سال گذشته ديده‌ايم. مادري چهار تا شهيد داده است، افتخار مي‌كند كه رهبر و امامش زنده است. بنابراين آنها نگران هستند كه اگر اين الگو در جهان بيفتد، يك نقشه راهِ جديد، براي اداره كشورهاي اسلامي ارائه مي‌شود. شيعه در 1400 سال گذشته، مظلومانه از اين الگو دفاع كرده است، در 1400 سال آينده هم مظلومانه دفاع خواهد كرد. اين الگويي است مطابق فطرت و آرمان‌هاي بشريت، فرمان الهي و سيرت مبارك پيامبر(ص) و اهل‌بيت عصمت و طهارت(ع) و اخلاقي و معنوي و عدالت‌خواه كه ارزش‌هاي فطري در متن آن نهفته است. زندگي اميرالمؤمنين(ع) ساده‌ترين زندگي ما بود و از نظر تواضع، اخلاق و عدالت نظير نداشت. مسلماً اين روش با طبع ابناء دنيا، سازگار نيست. ابناء دنيا چيزهاي ديگري از قبيل قدرت، ثروت و سلطنت مي‌خواهند و براي به دست آوردن آن شكنجه مي‌كنند، آزار مي‌دهند، به زندان مي‌اندازند، آدم مي‌كشند و جنايت مرتكب مي‌شوند، اما امام و رهبر عزيز ما، حكومت را وظيفه و تكليف مي‌دانند. با اين نگاه موضوع خيلي فرق مي‌كند.

جنابعالي يكي از كارگزاران شاخص مجلس خبرگان رهبري هستيد. يكي از نكاتي كه دشمن از جنبه تبليغي روي آن سرمايه‌گذاري زيادي كرده و مي‌كند و مي‌خواهد آن را جا بيندازد، تشريفاتي بودن مجلس خبرگان و عدم نظارت خبرگان بر رهبري و نهادهاي وابسته به اوست. درباره اين انگاره كه دشمنان نظام سال‌هاست در بوق آن مي‌دمند، نظر خود را و به واقع، اطلاعات خود را بفرماييد.

اينها يا كم‌لطفي مي‌كنند يا غرض‌ورزي. قانون اساسي وظايفي را به عهده خبرگان گذاشته است كه بايد در همان چهارچوب عمل كنند. آيا به استناد به قانون اساسي، خبرگان در انجام وظايفشان قصور و تقصيري را مرتكب شده‌اند؟ بنده عرض مي‌كنم كه: خير. چرا؟ چون اصل 111 قانون اساسي ما گفته است:

1- هر گاه رهبر از انجام وظايف قانوني خود ناتوان شود يا

2- فاقد يكي از شرايط مذكور در اصول 5 و 109 شود يا

3- معلوم شود از آغاز فاقد بعضي از شرايط بوده است، از مقام خود بركنار خواهد شد. پس قانون اساسي سه وظيفه عمده را بعد از تعيين رهبري، به عهده خبرگان گذاشته است و خبرگان بايد اين سه وظيفه را انجام و رصد، صيانت و مواظبت كنند كه رهبري داراي اين شرايط بماند و آنها را از دست ندهد يا اگر ناتوان شد، تصميم مقتضي را بگيرد. خبرگان در طول اين سال‌ها همواره اين سه مورد را بررسي كرده‌اند و ملاحظه كرده‌اند كه شخصيت رهبر معظم انقلاب هر روز در عرصه مديريت داخلي، منطقه‌اي، بين‌المللي و موضع‌گيري‌هاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و مقابله با توطئه‌هاي استكبار جهاني، دشمنان داخلي، فتنه 88 و فتنه‌هاي ديگر روشن‌تر و باعظمت‌تر بوده است. ايشان در تمام اين موارد، با شجاعت، بصيرت و هوشياري كامل موضع‌گيري فرموده‌اند. شما ببينيد در مورد موضوعاتي چون مسئله هسته‌اي، مسئله سوريه، مسئله افغانستان و خصوصاً حوادث اخير عراق –و هم زماني كه امريكايي‌ها بيش از 200، 300 هزار نيرو را در عراق پياده كردند ـ و. . . الحق و الانصاف، مواضع ايشان بسيار حكيمانه، خردمندانه و در جهت منافع، مصالح، اقتدار و عزت ملي و بيداري اسلامي بوده است. در وحدت و تقريب مذاهب اسلامي، در مقابله با اهانت به فرق ديگر مسلمان‌ها كه ايشان به صورت قاطع نهي فرمودند، در بحران‌هاي مختلف ديني و سياسي كه ايشان موضع‌گيري كردند، آيا از اين بهتر و حكيمانه‌تر براي بشر عادي ميسر است؟ خبرگان بايد نظارت كنند كه آيا رهبري از انجام تكاليف خود عاجز شده است؟ آيا در مورد ايشان واقعاً اين طوري است؟ يا ايشان برخي از شرايط را از دست داده‌اند؟ يا بعضي از شرايط از ايشان سلب شده است؟ يا قدرت تدبير را از دست داده‌اند؟ يا از اول ساقط بوده است؟ هر چه گذشته، شرايطي را كه قانون اساسي براي رهبري پيش‌بيني كرده، در ايشان تقويت شده است و من به عنوان يك عضو كوچك خبرگان اين را شهادت مي‌دهم. ما جلساتي داريم كه دراين باره، بحث مي‌كنيم و گزارش‌هاي اجمالي آنها هر شش ماه، به كميسيون‌ها و هيئت رئيسه و به خبرگان داده مي‌شود. اگر سؤالي لازم باشد خدمت رهبري مطرح مي‌شود. مدتي قبل خدمت آيت‌الله مهدوي كني بوديم كه خداوند ان‌شاءالله به ايشان شفاي عاجل مرحمت كند. همراه با اعضاي كميسيون اصل 111 (كميسيون تحقيق)، خدمت مقام معظم رهبري شرفياب شديم. از قبل هم خودمان يك جلسه يكي دو ساعته داشتيم و مباحث و سؤالاتي را كه بايد خدمت ايشان به‌طور اجمالي ارائه كنيم آماده كرديم و مطالب را خدمت ايشان گفتيم. در آغازِ آن جلسه، هشت محوري را كه آماده كرده بوديم، آيت‌الله مهدوي گفتند و بعد هم تك‌تك خبرگان مسائلي را كه به نظرشان مي‌رسيد مطرح كردند. خود بنده درباره بند دوم اصل112 كه مربوط به نظارتِ مجمع تشخيص مصلحت است و چند موضوع ديگر، مباحثي را مطرح كردم. ديگران هم همين طور و جلسه دو ساعت و نيم طول كشيد. مقام معظم رهبري هم توصيه‌هاي لازم در همه زمينه‌ها را فرمودند. بعضي از آنها را هم كه نياز به اقدام مجدد داشت، از جمله همين بحث نظارتِ مجمع تشخيص مصلحت نظام را بار ديگر ابلاغ كردند، چون سياست‌هاي مصوب مجمع بايد اجرا شوند و اجراي آن، تحت نظارت خود رهبري است. رهبري هم اين كار را با ساز و كار جديدي، به خود مجمع ارجاع دادند. كميسيون نظارتِ مجمع تشخيص همين شنبه تشكيل مي‌شود و خود بنده هم عضو هستم كه گاهي، چون فاصله‌ام كمي با تهران زياد است، كمتر توفيق حضور پيدا مي‌كنم. بنابراين اين طور نيست كه خبرگان در اين موارد تلاش نكند. درجلسات كميسيون نظارت، جلسات عمومي، درپايان جلسات شش ماه يك بار، كه رئيس مجلس گزارش مي‌دهد، مطالبي كه لازم است خدمت ايشان گفته شود.

سواي اين، تمام اعضاي خبرگان از شخصيت‌هاي بالاي نظام، رئيس‌جمهور، رئيس قوه قضاييه، اعضاي شوراي نگهبان، ائمه جمعه و... هستند و هر جا لازم بدانند، شخصاً هم مطالبي را مكتوب مي‌كنند و مستقيم و غيرمستقيم خدمت مقام معظم رهبري ارائه مي‌دهند و اگر تذكري در موردي لازم باشد، قطعاً دريغ نمي‌كنند. از همه مهم‌تر خبرگان حقوق‌بگير و كارمند نيستند. يعني بابت انجام اين وظيفه، حقوقي دريافت نمي‌كنند. گاهي در اواخر سال، هديه‌اي به عنوان عيدي داده مي‌شود، ولي خبرگان كارمندان دستگاه حكومتي نيستند. علماي بلاد هستند. ممكن است برخي از آنها در قوه قضاييه يا نهادهاي ديگر مشغول خدمت باشند و از آن بابت حقوقي دريافت كنند، ولي به عنوان خبرگان، فقط برانجامِ اين وظيفه بسيار حساس ممحض هستند.

در اين روزها شاهد هستيم برخي عناصر و جريانات سياسي داخلي، به موضوع انتخابات مجلس خبرگان رهبري، ورود زودهنگام دارند. اين مسئله از جنبه‌هايي غير قابل قبول است. اولاً: اين مجلس چون به موضوع امامت و ولايت مربوط است، داراي نوعي قداست است و انتخابات آن مثلاً مثل انتخابات شوراها نيست، طبعاً آوردن بحث‌هاي جناحي به اين عرصه، زيبنده شأن آن نيست. ثانياً: هنوز موعد انجام آن فرانرسيده و زود است كه عده‌اي درباره آن، لابي‌گري‌هاي خود را شروع كنند. به عنوان يك چهره ديني و علمي و نيز يكي از اعضاي خبرگان، در اين مورد چه ديدگاهي داريد؟

فرمايش شما، بسيار درست است. اصلِ مجلس خبرگان رهبري، ربطي به باندها و جناح‌هاي قدرت و سياست ـ به مفهوم رايج آن ـ ندارد. الحمدلله ملت شريف ما كاملاً بيدار، آگاه و اهل تشخيص است و اين مسئله بسيار مهمي است. تا رسيدن به زمان خبرگان هم، اطلاع‌رساني به آمادگي مردم شريف ما خيلي كمك مي‌كند. بايد اقتدار، جايگاه، صلاحيت و سلامت خبرگان را براي هميشه حفظ كنيم. اين سفارش امام و رهبري است. اگر مي‌خواهيم محوريت و ستون فقرات نظام اسلامي كه ولايت فقيه است را، براي ده‌ها و صدها سال آينده حفظ كنيم، پشتيبان اصلي آن خبرگان ملت هستند. قطعاً مردم فهيم و هوشيار ما هم فريب نمي‌خورند. به نظر مي‌رسد بعضي از جناح‌هاي سياسي با اهداف خاصي، تبليغات زودهنگام خود را شروع كرده‌اند، اما بعيد مي‌دانم اينها چه در امر انتخابات موفق شوند و چه در اهداف بعدي بتوانند كاري از پيش ببرند. به طور مشخص معتقدم كساني كه با رهبري زاويه دارند، به مجلس خبرگان راه نخواهند يافت. به هر كيفيت اصل انتخابات خبرگان و انتخاب شايسته‌ترين افراد مورد ترديد احدي نيست. همه بايد نسبت به انتخاب افراد صالح و بهترين‌ها براي اين مجلس، همت كنيم. در دور اول مجلس خبرگان رهبري، رهبرمعظم انقلاب كه آن موقع رئيس‌جمهور بودند، به بنده توصيه فرمودند: وجود شما در مجلس خبرگان ضروري است، به دليل اينكه با تنظيم آيين‌نامه‌ها و كلاً مسائل حقوقي، آشنا هستيد. بنده آن موقع نماينده چهارمحال و بختياري در مجلس شوراي اسلامي بودم. با اين همه، بنده ديدم آيت‌الله اميني از بنده شايسته‌ترند. شهركرد تلويزيون نداشت. با تلويزيون اصفهان مصاحبه مفصلي كردم و راجع به خبرگان، اهميت و عظمت آن حرف زدم و مردم چهارمحال و بختياري را دعوت كردم كه به آيت‌الله اميني رأي بدهند. برادرم را هم فرستادم در منزل آيت‌الله اميني كه شناسنامه، عكس و مدارك ايشان را بگيرد و برود ايشان را ثبت‌نام كند. بعد هم بحمدالله ايشان انتخاب شدند و سه دوره هم در مجلس خبرگان بودند و دور چهارم خودشان انصراف دادند كه‌ اي كاش اين كار را نمي‌كردند، چون وجود ايشان در مجلس خبرگان ضروري است. هر چه خبرگان ما مقبول‌تر باشند، صلابت، عظمت، اقتدار و آينده نظام را بيشتر تأييد و تضمين مي‌كند.

در اين‌باره چه توصيه‌اي به جناح‌هاي سياسي، به ويژه آنها كه در اين‌باره پيش‌دستي مي‌كنند، داريد؟

جناح‌هاي سياسي بهتر است به دنبال كارهاي سياسي خودشان، آن هم از نوع كارهاي سياسي حكيمانه و درست بروند، نه كارهاي سياسي بچگانه يا نابخردانه. به عنوان نمونه امسال اينها به مناسبت 24 خرداد، اين طرف و آن طرف راه افتادند، درعين اينكه جايگاه چنداني هم ندارند. 50 تا آدم جمع مي‌كنند، شعار مي‌دهند و حرف‌هاي بچگانه و سبك يا حرف‌هاي سليقه‌اي خودشان را مي‌زنند. مردم ما عاشق اهل‌بيت(ع)، فقاهت، مرجعيت و علما هستند و هر وقت پايش بيفتد در صحنه حضور پيدا مي‌كنند و وظيفه خود را به نحو احسن انجام مي‌دهند و هرگز پا از مسير اهل‌بيت(ع) و ولايت بيرون نمي‌گذارند و اختيار خود را به دست افراد درجه سه و پنج و افراد خودباخته و امثال ذلك نمي‌دهند. بنابراين جريانات سياسي و احزاب ما، بهتر است كه كار سياسي را هم به شيوه درست آن انجام دهند.

با تشكر از حضرتعالي كه وقت خود را به انجام اين گفت و شنود اختصاص داديد.

من هم از شما متشكرم، والسلام عليكم و رحمت‌الله و بركاته.

منبع : روزنامه جوان

۱۳۹۳/۴/۱۲

اخبار مرتبط