چرا لباس‌های زنانه متناسب با فعالیت آنها نیست؟

در گذشته‌ای نه چندان دور، البسه و پوشاك، معرف قومیت،‌ نژاد، فرهنگ و اقلیم محل زندگی اشخاص بود، اما امروزه صنعت پوشاك و مد، حوزه‌ای پر رقابت در تجارت جهانی و البته تاثیر گذار در فرهنگ جوامع بشری به شمار می‌آید.

پوشاک جزو ضروریات حیات انسانی است و سیر تحول سریع و گسترده آن، بی‌شک اثرات عمیقی بر ساختار زندگی انسان‌ها دارد.

صنعتی شدن جوامع اروپایی باعث تولید انبوه انواع محصولات، از جمله پوشاک شد. محصولی که با ایجاد جوامعی مصرف گرا ومقلد، می‌توانست ثروت کلانی را به دنبال خود بیاورد. ضمن آنکه به مرور زمان با اثرگذاری بر فرهنگ و شیوه زندگی اقشار مختلف سایر ملل، زمینه لازم برای استعمار هرچه کم هزینه‌تر آنان و وابستگی روز افزونشان را فراهم کند. اصلیترین ویژگی لباس‌های دوره حاضر، حرکت آن به سمت ابتذال و برهنگی و در نتیجه تخریب فرهنگ‌هاست. مقوله‌ای که طبق مستندات غیرقابل انکار، پیش از این در اروپا نیز بی‌سابقه و شرم آور شمرده می‌شده است.

اشیا هرگز تهی از فرهنگ نیستند. آن‌ها با خود فرهنگ و سبک زندگی خاص خود را نیز به ارمغان می‌آورند. پوشاک روزمره هم از این امر مستثنی نیستند. لباس‌های مدرن با خود رفتار مدرن و زندگی مدرن که‌‌ همان زندگی و تفکر غربی است را به مصرف کننده القا می‌کند و این پوشاک و فرهنگ اصیل است که به مرور از ذهن جامعه پاک می‌شود. لباس‌های اصیل ایرانی نیز شامل این موضوع می‌شوند. پوشاکی که علاوه بر هویت بخشی به افراد، بطور قابل توجهی صنعت هر منطقه و باور‌ها و رسوم ساکنانش را صیانت می‌کرد.

از لباس‌های سنتی و بومی تا لباس‌های مدرن/ لباس‌هایی که «نم‌نمک» حیا را بر باد می‌دهد

لباس اقوام ایرانی، قبل و بعد از اسلام، علاوه بر کاربردی بودن، از ابتذال و برهنگی دوری می‌جست. آب و هوا و شرایط منطقه و شیوه زندگی، عامل تعیین کننده در نوع لباس و جنس آن داشت. مردان بلوچ لباس‌های خنک، سفید و گشاد می‌پوشیدند تا از گرما محفوظ باشند.

مردان بختیاری و اغلب چوپانان، نمدین می‌پوشیدند تا هم از سرما و باران و حتی از تابش شدید نور خورشید در امان باشند. کرد‌ها دستاری طویل به کمر می‌بستند تا در بالا و پائین رفتن از کوه و سایر کارهای روزمره از آن یاری بجویند. مردم مناطق کوهستانی، پتاوه را جهت مصونیت از نیش گزندگان، ضربه سنگ‌ها و پیچ خوردگی استفاده می‌کردند.

از لباس‌های سنتی و بومی تا لباس‌های مدرن/ لباس‌هایی که «نم‌نمک» حیا را بر باد می‌دهد

لباس زنان نیز، از چند تکه تزئین شده و رنگارنگ تشکیل شده بود. البته رنگ‌ها در هر منطقه تغییر می‌کند تا بنا بر رنگ غالب منطقه، رنگی متضاد با آن برخود گیرد تا افراد از دور دست‌ها هم قابل تشخیص باشند. با آنکه در لباس زنان از پارچه‌های متعددی استفاده می‌شد، اما مزاحم کار روزمره آنان نبود و راحتی، عاملی بود که در البسه سنتی امروز هم به خوبی رعایت می‌شود. حتی کفش‌ها هم بنابر منطقه زندگی متفاوت بودند.

گاهی خنک بودند و با استخوان شتر شکیل می‌شدند، برخی اوقات چرمی می‌شدند تا از نفوذ سرما جلوگیری کنند و در بسیاری اوقات نام گیوه بر خود می‌گرفتند و سبکی و راحتی را برای صاحب خود به ارمغان می‌آوردند.

هم لباس مردان و هم لباس بانوان، پوشیده و عفیف بودن صاحبش را به رخ بیننده می‌کشید. لباس بانوان بلند و حافظ حرمت زن بود و حتی در بسیاری از موارد، شامل بخشی به نام چادر هم می‌شده است و پیراهن‌ها تا یقه، با دکمه بسته می‌شدند. پارچه‌ها ضخیم بودند و با زیور‌ها و پیرایه‌هایی تزئین می‌شدند. شلوار‌ها بنا بر نوع منطقه و شیوه زندگی، گشاد یا در برخی قسمت‌ها تنگ می‌شدند. شلوار بانوان با نوار‌ها یا پولک‌ها تزئین می‌شدند.

از لباس‌های سنتی و بومی تا لباس‌های مدرن/ لباس‌هایی که «نم‌نمک» حیا را بر باد می‌دهد

در حقیقت پوشاک مورد استفاده در یک جامعه، منظومه‌ای است که تعیین کننده، معرف و حافظ هویت، حریم، روحیات و سبک زندگی یک انسان در یک فرهنگ است. پوشاک بومی ایران به خوبی این ویژگی‌ها را با خود حمل می‌کنند، بالاخص که مردم هرمنطقه با توجه به مواد اولیه‌ای که خود تولید می‌کردند و محیطی که در آن زندگی می‌کردند، جنس پوشاک را تعیین و آن‌ها را مزین می‌نمودند.

به عنوان مثال: نمد را از پشم گوسفندان پرورش یافته‌ی به دست خود و پارچه‌های ابریشمی را از پیله‌های تولیدی در محل زندگیشان تهیه می‌کردند. زنان لچک‌هایشان را با طرح‌هایی که نماد کوه و خورشید و گیاهانی که در کوچ‌هایشان می‌دیدند زینت می‌بخشیدند. بر خلاف پوشاک امروزی، صنعت تولید پوشاک در گذشته، بومی و خودکفا بود.

در حال حاضر جامعه ایرانی با روش‌های گوناگون به سمت لباس‌های مدرن گرایش پیدا کرده و از عناصر مورد استفاده در پوشاک بومی‌اش فاصله گرفته است. فاصله‌ای که در قبال آن هزینه‌ای گزاف پرداخت کرده است.

عدم پاسخ گویی مدل‌های کنونی لباس به نیاز‌ها و اقتضائات فرهنگی مردم مسلمان ایرانی باعث دوری از فرهنگ اصیل ایرانی ونوعی هرج و مرج در پوشاک شده است.

عبوری تدریجی از مرز هنجارهای مورد قبول در جامعه، با تغییر ذائقه مخاطب و پی گرفتن این روش با تمرکز خاص روی البسه نوجوانان و جوانان، از مهم‌ترین عوارض این مسئله به شمار می‌آید. معضل بعدی، وابستگی روز افزون پوشاک به خارج از مرز‌ها و تعطیلی صنعت پوشاک داخلی اعم از نساجی و برش‌گری و خیاطی است که گریبان گیر جامعه ایرانی شده است.

در حالیکه ایرانیان لباس خود را متناسب با کار روزمره و جایگاه اجتماعی خود طراحی می‌کردند، امروزه لباس‌های سبک غربی اولویتی برای کاربردی بودن قائل نبستند و چه بسا به بهانه زیبائی تلقین شده از طریق رسانه‌های اجتماعی، کاربرد خود را به مصرف کننده تحمبل می‌کنند.

به عنوان مثال: پوشاک بانوان در گذشته زیبا و در عین حال همسان با شرایط زندگی روزانه آن‌ها بودند.

در مقابل طراحان پوشاک امروزی بانوان هیچ تلاشی برای یاری رساندن مصرف کننده در شرایط مختلف کاری برای حفظ حریم او و در عین حال انجام وظایف روزمره به راحت‌ترین شیوه، ممکن نمی‌کنند. غالبا آنچنان تنگ یا کوتاه می‌شود که بانوی مسلمان ایرانی برای رسیدن به لباس مطلوب خود و تن ندادن به فرهنگ خزنده برهنگی، یا باید کفش آهنین به پا کند و یا دست به دامان خیاطان شود.

سوغات دیگر لباس‌های بی‌هویت امروزی، ترویج تجمل گرایی و فخرفورشی است. مسابقه‌ای که در حوزه برندهایی خاص رنگ و بویی تازه به خود می‌گیرد. مارک‌هایی که در بسیاری از اوقات در کارگاه‌های داخلی به پوشاک داخلی ضمیمه می‌شوند و علاوه بر دامن زدن به عطش فخر فروشی، سوداگران را به طمع بیشتر وا می‌دارد. تخریب تفکر ساده زیستی و ترویج سطحی نگری و تقدس جسم در مقابل روح، حاصل چنین بازار پر سود جهانی است.

از سوی دیگر، با القای حس بی‌ارزش بودن در گروه کثیری از افراد جامعه، صرفا به خاطر عدم توانایی مالی برای دستیابی به چنین محصولاتی برای تفاخر و اثبات هویت خود، باعث صدمات روحی عمیق و انحراف جوانان از راه امید و تلاش فزاینده در جهت بنیان هویتی پایدار و درون زا می‌شود. سوق دادن اعضای یک اجتماع به سمت ارزش‌های سطحی و عدم توجه آن‌ها به ضرورت تکاپو برای رشد شخصیتی و روحی، باعث هرچه تهی‌تر شدن و آسیب پذیر شدن آن اجتماع می‌گردد.

آنچه در شرایط کنونی مهم به نظر می‌آید، تلاش برای رهایی از قید و بند این صنعت تحمیلی و مخرب بر کشور است، به گونه‌ای که در عین تامین نیازهای روز جامعه، پیوند ضروری‌ترین، نزدیک‌ترین و کاربردی‌ترین شی روزمره جامعه ایرانی با فرهنگ غنی خود، به کلی از هم نگسلد. بدین منظور باید فرا‌تر از شعار‌ها و حرکات مقطعی و محدود، سیستم کارآمد و یکپارچه برای ترغیب طراحان لباس جهت طراحی البسه در شان مخاطب مسلمان ایرانی بوجود آید.

سیستمی که با حمایت از تولید ملی و جلوگیری از قاچاق گسترده پوشاک به داخل کشور، صنعت پوشاک ایرانی را احیا و هویت بخشی نماید، به گونه‌ای که معرف جامعه و سبک زندگی ایرانی اسلامی باشد. بی‌شک با این کار در عین ایجاد اشتغال برای اقشار جامعه، تا حد زیادی از ارز بری جلوگیری شده و در ادامه، این راه به صادرات و ارزآوری برای کشور نیز منجر می‌شود.

در ‌‌نهایت مهم‌ترین و عمیق‌ترین اثر چنین تدبیری، حفظ، تعمیق، تقویت باور‌ها و هنجار‌ها و جلوگیری از انتشار سبک بی‌پشتوانه غربی در کشور خواهد بود.

۱۳۹۳/۴/۱۴

اخبار مرتبط