به گزارش نما ،علي مطهري طي يادداشتي به سرمقاله رسالت 15/4/93 پاسخ داد.
متن پاسخ ايشان را به همراه جوابيه رسالت در زير ميخوانيد:
مديرمسئول محترم روزنامه رسالت
با اهداء سلام، مستدعي است مطلب ذيل در پاسخ به سرمقاله آن روزنامه در شماره يك شنبه 15/4/93 در همان محل عينا و به طور كامل طبق قانون مطبوعات درج گردد.
علي مطهري
سرمقالهنويس محترم روزنامه رسالت كه جواب اينجانب به مقالهاش را دريافت كرده و پاسخ داده بود، ظاهرا از پاسخ خود قانع نشده و يك بار ديگر در شماره يك شنبه 15/4/93 آن روزنامه در قالب سرمقاله پاسخ داده است. لازم ديدم چند نكته را به اطلاع خوانندگان محترم روزنامه رسالت برسانم:
1- آنچه پس از انتخابات سال 88 اتفاق افتاد ابتدا يك اعتراض مدني به نتيجه انتخابات بود ولي از آنجا كه سرمقالهنويس محترم روزنامه رسالت و دوستانشان اساسا اعتراض مدني را در جمهوري اسلامي به رسميت نميشناسند، با نوع برخوردي كه با آن اعتراض شد فتنهاي رقم زده شد. بنابراين اصرار ايشان بر محارب و باغي بودن دو كانديداي معترض مسموع نيست.
2- گرچه اعلام پيروزي آقاي موسوي در ساعات پاياني انتخابات را يك خطا از سوي ايشان ميدانم اما بايد توجه داشت كه چند ساعت قبل از آن، خبرگزاري وابسته به يك نهاد حكومتي آقاي احمدينژاد را با 60درصد آراء پيروز انتخابات معرفي كرده بود.
3- آقاي سرمقالهنويس رسالت پاسخ دهند كه اساسا اگر از چند ماه قبل از انتخابات عدهاي راه نميافتادند و اعلام نميكردند كه نظر مقام رهبري به آقاي احمدينژاد است و در نتيجه از ابتدا فضاي جامعه را دوقطبي نميكردند، اگر مقامات عالي نظام مانند شوراي نگهبان بعد از آن مناظره كذايي اقدام لازم را در محكوم كردن آقاي احمدينژاد انجام ميدادند، اگر روز بعد از انتخابات و پس از آغاز اعتراضات، به جاي سخن گفتن از رئيس جمهور 24 ميليوني و جشن ملي، موضوع به اعلام نظر شوراي نگهبان موكول ميشد، و اگر در همان ابتدا به معترضان اجازه صحبت كردن داده ميشد و چند اگر ديگر، در اين صورت آيا اساسا فتنهاي به اين وسعت پديد ميآمد تا امروز شما اصرار بر محارب و باغي بودن آنها داشته باشيد؟
4- پيوستن گروههاي معاند و سفارتخانههاي خارجي به حركتهاي اعتراضي مدني، يك امر طبيعي است. آنها از هر فرصتي ميخواهند براي براندازي نظام جمهوري اسلامي استفاده كنند. بنابراين اقدامات آن گروهها را نبايد صرفا به پاي معترضان اوليه نوشت كه احيانا رشته هدايت آن حركت اعتراضي به دليل محدوديت رسانهاي يا بيتدبيري از دستشان خارج شده است. رهبران اين گونه حركتها بايد هر چه زودتر راه و شعارهاي خود را از راه و شعارهاي گروههاي معاند جدا كنند، كاري كه آقايان موسوي و كروبي در آن موفق نبودند و البته محدوديتهاي رسانهاي و تبليغات طرف مقابل هم در آن موثر بود. مثلا آنها شعارهايي مانند "نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران" را به صراحت يا با اشاره در اعلاميههاي خود محكوم كردند اما طرف مقابل مايل نبود صداي آنها به مردم برسد بلكه مايل بود كه آنها همچنان به عنوان عوامل آمريكا و اسرائيل معرفي شوند.
5- سرمقالهنويس محترم مسئوليت قربانيان حوادث سال 88 را صرفا متوجه دو كانديداي معترض دانسته است در حالي كه طرف مقابل نيز به دليل سوءمديريت بحران و رفتار خشونتآميز، در قبال آن مسئوليت دارد.سخن آخر اين كه اگر انصاف را رعايت كنيم و خود را از حب و بغض غيرالهي خالي كنيم قضاوت ما به عدالت و قضاوتهاي ما به يكديگر نزديك ميشود.
پاسخ رسالت به جوابيه مجدد مطهري
با تشكر از حوصله جناب آقاي علي مطهري نماينده محترم مردم تهران نكاتي را درباره پاسخ مجدد ايشان يادآور ميشويم:
1- جوابيه اول آقاي مطهري را در تاريخ 12 تير 93 همان طور كه خواسته بودند به چاپ رسانديم و در8 بند، مشفقانه نكاتي را يادآور شديم و سئوالات بسياري را مطرح كرديم كه آقاي مطهري آن را بيپاسخ گذاشتند. از جمله اين كه سئوال كرديم؛
- اگر گروه مهدي هاشمي از ابتدا در دايره انقلاب نبود اطراف آقاي منتظري چه ميكرد و چرا آقاي منتظري طرفداري از او را به طرفداري از امام(ره) كه او را حاصل عمر خود ميدانست ترجيح داد و مسير خود را از مسير امام جدا كرد؟
- آقاي مطهري در اصالت نامه امام در مورد نهضت آزادي تشكيك كردند اما در جواب خود دليل اين تشكيك را نفرمودند.
- آقاي مطهري نفرمودند؛ شعار "مرگ بر اصل ولايت فقيه" و "استقلال آزادي جمهوري ايراني" ناظر به كدام اختلاف بين طرفين رقابت در سال 88 بود. اگر دعوا بر سر چند عدد رأي بود اعلام جنگ با اصل ولايت فقيه و اسلاميت نظام چطور از وسط هياهوهاي انتخابات بيرون آمد؟
- و چندين سئوال ديگر كه از حوصله اين پاسخ خارج است.
چرا آقاي مطهري پاسخ خود را ناظر به پاسخ رسالت در شماره پنجشنبه گذشته اختصاص ندادند؟
2- در پاسخ جديد، آقاي مطهري ميفرمايند؛ اتفاق سال 88 يك اعتراض مدني به نتيجه انتخابات بود، با برخورد با اين اعتراض فتنه رقم زده شد. بنابراين اصرار ما بر محارب و باغي بودن در كانديداي معترض مسموع نيست.
در پاسخ به اين شبهه عرض ميكنيم اعتراض مدني ادب و آدابي دارد. آيا ادب و آداب و مراحل قانوني آن رعايت شد؟ راهپيمايي غيرقانوني را نميتوان "اعتراض مدني" نام نهاد و از مسئوليتهاي آن شانه خالي كرد. اگر ميخواهيد ادا و اطوار اعتراضات مدني در اروپا را درآوريد در آن اعتراضات دهها نفر كشته نميشوند، مغازهها غارت نميشوند، به نواميس ملت هجوم نميشود، با دهها سرويس امنيتي غرب و شرق عالم وصل نميشوند، از سوي راديو بيبيسي و راديو آمريكا حمايت نميشوند و ...
3- اعتراض به نتايج انتخابات در قانون عادي و اساسي پيشبيني شده است. نهادهاي فيصله بخش در مورد اين اعتراض مشخص است. ناديده گرفتن همه قوانين و مقررات كشور و اعلام نتايج از سوي موسوي قبل از شمارش آرا و بعد هم سر از مرگ بر اصل ولايت فقيه و جمهوري ايراني درآوردن با كدام منطق اعتراض مدني سازگار است؟ اين چه نوع مدنيت است كه آقاي مطهري از آن دم ميزند؟
4- گفتيم عناوين "باغي"، "محارب" در فقه اسلام و فقاهت شيعه تعريف دارد. شما آن را به مرتبت "منتقد" فرو كاهيديد. در پاسخ جديد منتقد را به "معترض مدني" ارتقاء داديد. آيا اين عناوين نقشي در پنهان كردن جرائم طرفين حادثه و يا توجيهي بر صدور بيانيههاي دعوت به شورش و آشوب و اخلال در نظم عمومي دارد؟ دروغ گفتن، تهمتزدن، آدم كشتن، مغازهها را غارت كردن، با سرويسهاي دشمن ارتباط برقرار كردن و عليه آرمانها و اهداف يك انقلاب در ابعاد جهاني با شعارهاي ساختارشكن مقابله كردن، جرم است. حال از هركس ميخواهد صادر شود، نميشود گفت يكي روزگاري نخستوزير مملكت بوده است پس مجاز است. هر كاري را بكند. لذا لاتبازي سياسي و لوسبازي ضدانقلابي او را تحمل كنيم بعد هم بگوييم او منتقد يا معترض مدني بوده است. اين چه مدنيتي است كه سر از سفارت انگليس و سفارت فرانسه در ميآورد؟
5- آقاي مطهري ميگويند قبل از اعلام موسوي در پايان ساعات رايگيري يك خبرگزاري وابسته به يك نهاد حكومتي احمدينژاد را پيروز انتخاب معرفي كرده بود. اولا در صحت اين خبر ترديد است. بر فرض كه اين خبر درست باشد آيا آقاي موسوي هم بايد التزام به قانون اساسي و نظام را به طاق نسيان بكوبد و مجاز باشد يك شورش را در هشت ماه عليه نظام و ملت رهبري كند؟ مگر رقيب آقاي موسوي يك خبرگزاري حكومتي بود؟! اگر بحث تقدم و تأخر اعلام خبر است از آقاي مطهري سئوال ميكنيم خانم يكي از بلندپايگان طرفدار موسوي كه صبح ساعت8 رفت به همراه شوهرش راي بدهد اعلام كرد "اگر موسوي راي نياورد حتما تقلب شده مردم بريزند به خيابانها" اين خبر هم در جرايد كشور درج شد و هم همان روز بيبيسي در صدر اخبار خود آن را قرار داد. آيا اين حاكي از يك فتنه از پيش طراحي شده عليه نظام و انقلاب نبود كه به بهانه انتخابات و نتايج آن داشت عملياتي ميشد؟!
6- آقاي مطهري در جوابيه خود با آنكه قبول ميكند اعلام پيروزي موسوي توسط خودش خطا بوده اما ميگويد: "اگر" چند اتفاق نميافتاد امروز اصرار بر محارب و باغي آنها نميكرديد. همچنين او قبول ميكند كه فتنهاي در كار بوده است. پس بايد بپذيرد دهها دليل عقلي و قانوني و شرعي وجود داشت كه به اين سمت حوادث نرود اما سران فتنه توجه نكردند و بر طبل "تغلب" كوبيدند. اين چند اگر نميتوانست جلوي حادثه را بگيرد.
7- آقاي مطهري پيوستن گروههاي معاند و سفارتخانههاي خارجي به سران فتنه را طبيعي ميداند؟ ما هم آن را طبيعي ميدانيم. آنچه غيرطبيعي و جرم است پيوستن سران فتنه به گروههاي معاند و سرويسهاي امنيتي آمريكا و انگليس و موساد است!
ايشان قبول ميكنند كه بايد موسوي و كروبي راه خود را از آنها جدا ميكردند و در اين امر موفق نبودند؟! اما بلافاصله ميگويند؛ "محدوديتهاي رسانهاي و تبليغات طرف مقابل موثر بود. آنها شعار نه غزه نه لبنان را محكوم كردند اما طرف مقابل مايل نبود صداي آنها به مردم برسد." اولا در كدام بيانيه موسوي و كروبي شعار نه غزه و نه لبنان را محكوم كردند؟
ثانيا شعار مرگ بر اصل ولايت فقيه در روز عاشورا كه از همه مفتضحتر بود آقاي موسوي در بيانيه آخر خود اين جماعت را مردان خداجوي توصيف كرده بود. از طرفي ارتش رسانهاي غرب در خدمت موسوي و كروبي بودند، يك عطسه مي كردند صدايش در دنيا ميپيچيد و حتي در لندن و پاريس و واشنگتن و تلآويو شنيده ميشد. چطور آقاي مطهري ميگويند طرف مقابل مايل نبود صداي آنها به مردم برسد؟ اين يك دروغ و تهمت آشكار است. چطور فرمان شورش و اخلال در نظم عمومي و محاربه با نظام به گوش طرفداران او ميرسيد اما صداي عدم پذيرش خيانت همراهي با منافقين و معاندين به مردم نميرسيد؟
8- به نظر ميرسد بحث روشن است، اگر آقاي مطهري ميخواهد غائله خاتمه پيدا كند راهحل آن فشار از بالا و چانهزني در پايين نيست. بايد به اصلاحطلبان ساختارشكن بقبولاند به نفع آنهاست موتور فتنه را خاموش كنند. همچنين اگر دسترسي به سران فتنه دارد به آنها تفهيم كند كه جنگ با اسلام، نظام و مردم را خاتمه دهند و حداقل يك فكري براي قبر و قيامت خود آن هنگام كه در محضر الهي ظاهر ميشوند بكنند.
در اين خصوص گفتنيها بسيار است، در فرصت مقتضي به آن ميپردازيم.