ترجمه احمد عبدالله زاده مهنه:دکتر«توماس مکاِلوِین»(Thomas McElwain)،استادآمریکایی ادیان دردانشگاههای اروپاوآمریکا،در کتاب خود«عقاید شیعه درکتاب مقدس:سخنرانیهای لندن»(Shi'ite Beliefs in the Bible:The London Lectures)رویکردتازهای به گفتوگوی ادیان دارد.
او میکوشد تا با جستوجو در کتابمقدس، ثابت کند که اسلام و تشیّع، شکل کمالیافته و ادامۀ منطقی ادیان یهود و مسیحیت است. این کشیش سابق فرقۀ تعمیدی (باپتیست) که به زبانهای کتابمقدس نیز تسلط دارد، در سال 1988 مسلمان و شیعه شده و نام «علی حیدر» را برای خود برگزیده است.
*****
پیشگفتار
جهان بهلحاظ اطلاعات دربارۀ آداب دیگر ادیان، به روستایی بدل شده است. دیگر نمیتوان هم تفاوتها و هم مشترکات بین ادیان را نادیده گرفت. امروز بهترین وقت برای بررسی منابع ادیان گوناگون از زاویههای جدید است تا بتوان دین خود را بازتأیید کرد و شاید به دریافتهای ارزشمندی از دیگر ادیان دست یافت.
سخنرانیهای لندن از تحقیقاتی تشکیل شده که در سال 2001 و 2002 برای گروههای مختلفی در لندن و اطراف آن ارائه شده است. من آنزمان مسئول بخش گفتوگوی ادیان در «مرکز اسلامی انگلیس» بودم. امّا همۀ این سخنرانیها در حالوهوای گفتوگوی ادیان بهمعنای رایجِ آن نیست. در هرجلسه، مخاطبان متفاوتی حضور داشتند. گاهی همه مسلمان بودند و گاه، مخاطبان مسیحی، یهودی و هندو هم حضور داشتند. البته با وجود تفاوت در مناسبتها و اهداف، همۀ سخنرانیها از روحی واحد برخوردارند.
حرف اصلی من، در جلسۀ اول ـ کتابمقدس در چندجمله ـ مطرح شده است. اینفصل، موضوع همۀ سخنرانیها را بیان میکند، که همان اثبات حقانیّتِ اسلام برپایۀ ریشههای مکتوب و تاریخی آن در کتابمقدس است. در فصلهای بعدی بهطور مختصر به مبانی اسلام پرداختهایم. فصلهای دیگر به موضوعات خاص بهطور عمیقتر پرداختهاند: اشارات کتابمقدس به نام «محمد»، نام «علی» و تعریف کتابمقدس از پیام انجیل. من در خلال تحقیقات شخصی خود در این موضوعات به نتایجی رسیدهام که کاملاً من را متقاعد کردهاند. شاید خوانندۀ فکور بتواند نکات دیگری را هم از این یافتهها کشف کند.
کمتر پیش آمده که کسی کاملاً برپایۀ منابع تاریخی و پیشاقرآنی از دین اسلام دفاع کند. البته اسلامی که امروز با مکاتب مختلف فقهیِ آن میشناسیم، بر منابع دیگری استوار است، یعنی کتاب، سنت، اجماع و عقل یا قیاس. کتابمقدس بههیچوجه از منابع سنتی فقه اسلام نیست، و در عینحال، اهمیّت تاریخی این کتاب را نمیتوان انکار کرد، حتی اگر از آنرو که قرآن بارها از کتابمقدس یاد کرده است.
اینجا طبیعتاً اینسؤال پیش میآید که: چرا رجوع به کتابمقدس؟ شاید کسی بپندارد که فقط به ایندلیل که هزاران فرقۀ یهودی و مسیحی هم به کتابمقدس رجوع میکنند. پاسخ، کاملاً ساده است. قرآن به بررسی کتب پیشین امر میکند: «و اگر در آنچه بر تو نازل کردهایم تردیدى دارى، از کسانىکه پیش از تو کتاب آسمانى را مىخواندند، بپرس. بهیقین، «حق» از طرف پروردگارت به تو رسیده است. بنابراین، هرگز از تردیدکنندگان مباش! [مسلماً او تردیدى نداشت! این درسى براى مردم بود!]» (یونس:94) یکی از دلایل بررسی کتابمقدس، از بینبردن تردید در مطالبی است که به محمد(ص) وحی شده است. استناد به کتابمقدس شاید برای کسانی هم باارزش باشد که میخواهند مسیحیان را هم به اسلام دعوت کنند.
علمای مسلمان با کتابمقدس بیگانه نیستند. استناد و مراجعه به کتابمقدس از همان آغازِ تحقیقات علمای مسلمان، سابقه داشته است. برخی، مانند غزالی، حتی تفاسیر مفصلی بر کتابمقدس نوشتهاند. در سالهای اخیر، نویسندگان مسلمان بیشتر از روشهای تحقیقاتی جدید برای کمارزشکردن کتابمقدس و بهظاهر، مسیحیت هم بهره گرفتهاند. با اینحال، از آنجاکه مواد خام چنین تحقیقاتی از خود مسیحیان گرفته شده، بعید است بتوان از اینطریق مسیحیان را نسبت به سستی عقایدشان مجاب کرد. این تحقیقات از نقطۀ آغاز مباحثات جدلی بیبهرهاند، امّا بهدلایلی صریحتر و گویاتر به نفع عقاید اسلام منتهی میشوند.
ایمان دینی مسألهای ظریف و غالباً استدلالناپذیر است. در این کتاب، استدلالهای مختلفی با هدف بیدارکردن ایمان ارائه شده است، استدلالهایی که عموماً برپایۀ عقل، بررسیِ نظاممند متون و گاه، مثلاً در فصل چهارم: قربانی ابراهیم(ع)، تحقیقات نسبتاً پیچیده بنا شده است. امّا مسائل به شیوهای زودیاب مطرح شده و در بسیاری از موارد، مطالبی جامع عرضه شده است.
امیدوارم که خوانندگان بسیاری، فارغ از نتیجهگیریهای شخصی خود از مسائل خاصِ مطرحشده، آگاهی نسبت به ارزش «کتاب وحی» بهعنوان سرچشمۀ ایمان و عمل به دست آورند.
فصل اول: کتابمقدس در چند جمله
هدف این سخنرانی، اثبات این حقیقت است که میتوان اسلام را، همچنانکه هریک از اَشکال مسیحیت را، بهسادگی با استناد به بخشهایی از کتابمقدس اثبات کرد. نمیخواهم بگویم که شیوۀ استدلال نقلی گزینشی، کافی یا حتی معتبر است، امّا پیش از بررسی نظاممند، حتماً باید به همۀ پیچیدگیها اشاره کرد. اثبات اینکه کتابمقدس تا چهحد داشتۀ مشترک ادیان خاورمیانه است، حداقل در برخی سطوح، به لزوم بررسی این متن از دیدگاه نقلی گزینشی همچنان با شیوههای پیچیدهتر منتهی میشود.
پیش از پرداختن به موارد خاص، طرحی آزمایشی ارائه کردهایم که میخواهد ثابت کند که آیا میتوان مبانی اسلام را در کتابمقدس پیدا کرد یا نه. اگر نتوان اینموارد را یافت، دیگر فایدهای ندارد که زحمت بررسی بیشتر را به خود بدهیم. موارد خاص منتخب برای اینبحث، آندسته از مبانی است که تشیّع، آنها را اصول دین میداند. پیش از این در مقالهای دیگر، اصول دین از نظر اهلسنت را نسبتاً مفصل بررسی کردهایم. اکنون به جای معرفی کامل اصول دین از نظر تشیّع، صرفاً هریک را بهاختصار ذکر میکنیم. با اینحال، برخی از آنها بهسبب ارتباط با عقاید مسیحیّت، اهمیت بیشتری مییابند.
اصول دین پنج مورد است که اولینِ آنها توحید است. این اصل در مسیحیت با متون مربوط به این عقاید تقویت میشود که خدا در کسی حلول نمیکند، رستگاری از طریق پسر انسان بهدست نمیآید و خدا بیتغییر است. دومین اصل دین، عدل الهی است. اصل سوم نبوّت است. کلیّت این اصل پیش از این در پرتو بخشهای زیادی از کتابمقدس بررسی شده است، امّا اینجا بهطور خاص، ذکر نام «محمد» در کتابمقدس را بررسی کردهایم. این بررسی، اهمیّت بحث بعدی را هم روشن میکند. هدایت الهی [امامت] اصل چهارم است. این اصل هم با ذکر نام «علی» در کتابمقدس اهمیّت مییابد. آخرین اصل، روز قیامت [معاد] است که باز هم قبلاً بهتفصیل دربارۀ آن گفتهایم، امّا در اینجا بهواسطۀ ارتباطش با انجیل یا پیام عیسی(ع) اهمیّت مییابد.
من در نقلقول از کتابمقدس، تلفظ متن اصلی [عبری در مورد عهد عتیق و یونانی در مورد عهد جدید] را نیز آورده و زیر بخشهای خاصی خط کشیدهام. اینکار بهویژه در دو یا سه مورد ضروری است، چون من ترجمههای رایجِ آنها را اصلاً درست نمیدانم.
فقط یک خدا وجود دارد.
مزامیر 10:86 (عبری) «اَتَّ اِلوهیم لِوادِّخا.»
«زیرا که تو بزرگ هستی و کارهای عجیب میکنی. تو [ضمیر مفرد در زبان عبری] تنها خدا هستی.»
اشعیا 5:45 (عبری) «اَنّی اَدونای وِاِن عُد زولَّتی اِن اِلوهیم اَاَزِّرخا وِلُ یِدَعتَنی.»(1)
«من یهوه هستم و دیگری نیست و غیر از من خدایی نی. من کمر تو را بستم هنگامیکه مرا نشناختی.»
در قسمت آینده، به جستوجوی سایر اصول دین از دیدگاه تشیّع در کتابمقدس میپردازیم.
پینوشت
1. نام اصلی خدا در دین یهود «یهوه» است که آن را بهخاطر احترام بر زبان نمیآورند و حتی در نوشتار هم بهصورت «یهوه» [יהוה] بهکار میبرند. معمولاً اینکلمه را هنگام خواندن، «اَدونای» [رب یا خداوند] تلفظ میکنند.