فصل اول: کتابمقدس در چندجمله
*دکتر توماس مکاِلوِین
ترجمه: احمد عبدا...زاده مهنه
دکتر «توماس مکاِلوِین» (Thomas McElwain)، استاد آمریکایی ادیان در دانشگاههای اروپا و آمریکا، در کتاب خود «عقاید شیعه در کتاب مقدس: سخنرانیهای لندن» (Shi'ite Beliefs in the Bible: The London Lectures) رویکرد تازهای به گفتوگوی ادیان دارد. او میکوشد تا با جستوجو در کتابمقدس، ثابت کند که اسلام و تشیّع، شکل کمالیافته و ادامۀ منطقی ادیان یهود و مسیحیت است. این کشیش سابق فرقۀ تعمیدی(باپتیست) که به زبآنهای کتابمقدس نیز تسلط دارد، در سال 1988 مسلمان و شیعه شده و نام «علی حیدر» را برای خود برگزیده است.
*****
در قسمت پیش، خلاصۀ تعالیم کتابمقدس را آغاز کردیم و پیش از هرچیز، به توحید پرداختیم. روشن شد که اصول دین از دیدگاه تشیّع، در کتابمقدس هم مورد تأکید قرار گرفته است. امروز بررسی این تعالیم اساسی را پی میگیریم. همۀ آیات مورد اشاره، به خط فارسی یا لاتین نویسهگردانی شدهاند تا خواننده بتواند با متن اصلی و ترجمۀ صحیح آنها آشنا شود.
آن خدای واحد، عادل و تنها نجاتبخش است.
اشعیا 21:45 «هَگّیدو وِهَگّیشو اَف ییوْعَصو یَحداو. می هیشمییَع زُت میکِّدِم مِاَز. هیگّیدَه هَلُ اَنّی اَدونای وِاِنْعُد اِلوهیم میبَّلْعَدای اِل صَدْیکو موشییَع اَیین زولاتی»
«پس اعلان نموده، ایشان را نزدیک آورید تا با یکدیگر مشورت نمایند. کیست که این را از ایام قدیم اعلان نموده و از زمان سلف اخبار کرده است؟ آیا نه من که یهوه هستم و غیر از من خدایی دیگر نیست؟ خدای عادل و نجاتدهنده، سوای من نیست»
خدا، انسان یا پسر انسان نیست.
اعداد 19:23 (عبری) «لُ ایش اِل ویکَزِّوْ اووِن آدام وِییتْنِحَم هَهو اَمَر وِلُ یَعْسِه وِدیبِّر وِلُ یِکیمِنَّه»
«خدا انسان نیست که دروغ بگوید. و از بنیآدم نیست که به ارادۀ خود تغییر بدهد. آیا او سخنی گفته باشد و نکند؟ یا چیزی فرموده باشد و استوار ننماید؟»
دقّت کنید که طبق این آیه، خدا نه انسان است، نه «پسر انسان»، نه اصلاً هیچ «شخص» یا «اشخاصی». نه یک شخص و نه سهشخص.
پسر انسان نمیتواند شما را نجات دهد.
مزامیر 3:146 (عبری) «اَل تِفتِحو وینْدیویم، بِوِن آدام شِاِن لُتِشُعا»
«بر رؤسا توکّل مکنید و نه بر ابنآدم که نزد او اعانتی نیست»
خدا تغییر نمیکند.
رسالۀ یعقوب 17:1 (یونانی)
pasa dosis agathe kai pan dorema teleion anothen estin katabainon apo tou patros ton foton par o ouk eni parallage e tropes aposkiasma.
«هر بخشندگی نیکو و هر بخشش کامل از بالا است و نازل میشود از پدر نورها که نزد او هیچ تبدیل و سایۀ گردش نیست»
اگر خدا تغییر نمیکند، چنانکه این آیه و آیات دیگری از کتابمقدس میگویند، پس خدا در جسم دیگری حلول نمیکند، چون حلول، مستلزم تغییر است. خدا به چیزی، حتی به انسان، تبدیل نمیشود.
خدا پیام خود را از طریق بندگان و پیامبرانش به بشر میرساند.
عاموس 7:3 (عبری) «کی لُ یَعَسه اَدونای اِلوهیم دَوَر کی ایم گالا سودو عِل عَبَدَوْ هَنِّویئیم»
«زیرا خداوند یهوه کاری نمیکند جز اینکه سرّ خویش را به بندگان خود، انبیا، مکشوف میسازد.»
بسیاری از مردم به پیام خدا از طریق محمد(ص) ایمان نمیآورند.
مزامیر 24:106 (عبری) «وَیّیم-آسو بِاِرِتْصْ حَمدَه لُ هِاِمینو لیدْوَرُ»
«و زمین محمّد را خوار شمردند و به کلام وی ایمان نیاوردند»(1)
مترجمِ متعصّب میخواهد نام «محمد» را ترجمه کند. بدینترتیب، بهجای «زمین محمد»، عبارت «زمین مرغوب» را بهکار میبرد. اما این ممکن نیست، چون در ادامۀ جمله از «کلام وی» سخن به میان آمده است. ضمیر مِلکی در این عبارت، مذکر است، یعنی آن «حَمدَه» اسم خاص مذکر است، نه اسم عام مؤنث چنانکه ممکن است از پایان جمله چنین برآید. در کتابمقدس تعدادی از چنین نامهایی، مؤنث لفظی ولی مذکر معنوی، وجود دارد.
خدا با کلمات زیر خطاب به ابراهیم(ع)، او را هادی تمام امّتها قرار داد.
پیدایش 3:12 (عبری) «وَاَوَرْخَ مِوَرَخِخَ اومکَلِّلِخَ اَاُر وِنیوْرِخو وِخا کُل میشفِحُت ها-آداما»
«و برکت دهم به آنانیکه تو را مبارک خوانند، و لعنت کنم به آنکه تو را ملعون خواند. و از تو جمیع قبایل جهان برکت خواهند یافت»
موسی(ع) برای هادی منصوب الهی پس از خود دعا کرد.
اعداد 27: 16-17 (عبری) «ییفقُد اَدونای اِلُهه هاروحُت لِخُل بَسَر: ایش عَل هَعِدَه. * اَشِر ییتْصِه لیفْنِهِم وَاَشِر یَوُ لیفْنِهِم وَاَشِر یُتْصیاِم وَاَشِر یِویاِم: وِلُ تیهْیِه عَدَت اَدونای کَتصُن اَشِر اِن لَهِم رُعِه»
«ملتمس اینکه یهوه خدای ارواح تمامی بشر، کسی را بر این جماعت بگمارد. * که پیش روی ایشان بیرون رود، و پیش روی ایشان داخل شود، و ایشان را بیرون برد و ایشان را درآورد، تا جماعت خداوند مثل گوسفندان بیشبان نباشند»
سابقۀ اصل رهبر منصوب الهی به پیش از زمان موسی(ع) برمیگردد، ولی در اینجا میبینیم که موسی(ع) برای چنین شخصیّتی دعا میکند.
موسی(ع) در گفتوگو با فرعون به نام علی(ع) متوسل شد.
خروج 9:8 (عبری) «وِیومِر مُشِه لِفَرْعُ: هیتفائِر عَلی لِماتای اَعتیر لِخا وِلِعَوَدِخا اولِعَمِّخا لِهَخْریت هَتْصِفَردِعیمّیمِّخا اومیبَّتِّخا رَق بَیْاُر تیشِّاَرنَه.»
«موسی به فرعون گفت: علی را ستایش کن. کِی برای تو و بندگانت و قومت دعا کنم تا وزغها از تو و خآنهات نابود شوند و فقط در نهر بمانند؟»(2)
ترجمهای که «Glory over me» [ستایش بر من] را معادل «هیتفائِر عَلی» قرار داده، اصلاً با عقل جور درنمیآید.
بنیاسرائیل هنگام بیابانگردی دربارۀ علی(ع) سرود میخواندند.
اعداد 17:21 (عبری) «اَز یَشیر ییسْرائِل اِتَشّیرَه هَزُت: عَلی وِئِر عِنو لَهْ»
«آنگاه اسرائیل این سرود را سراییدند: علی (بلندمرتبه) چاه (آب) است. شما برایش سرود بخوانید»
ترجمهای که «Rise up, O well» [ای چاه! برخیز] را معادل «عَلی وِئِر» قرار داده، فقط با نقاشیهای سوررئالیستی جور درمیآید. در دنیای واقعیت، چاه پرواز نمیکند.
داود(ع) آمدن اسلام را پیشگویی کرد.
مزامیر 11:29 (عبری) «اَدونای عُز لِعَمُّ ییتِّن. اَدونای یِوَرِخ اِت عَمُّ وَشَّلُم»
«خداوند قوم خود را قوت خواهد بخشید. خداوند قوم خود را با اسلام مبارک خواهد نمود»(3)
واژۀ «اسلام» همریشۀ معادل عبری «صلح» است. این واژه، اعلام صلح و آشتی است، نه فقط بین خدا و انسان، بلکه بین یک امّت و امّت دیگر، یک خانواده و خانوادۀ دیگر، یک فرد و فرد دیگر. انسان، خدای بیطرف را به طرفهایی تقسیم میکند و اسلام، این «طرفهای» متخاصم را نیز بهصورت یک خدای حقیقی بدون طرف و بدون محدودیّت، با هم آشتی میدهد. اسلام، بهمعنای صلح، یعنی صلح در همۀ مصادیق ممکن.
پینوشت
1. ترجمۀ فارسی قدیم: «و زمین مرغوب را خوار شمردند...»
2. ترجمۀ فارسی قدیم: «وقتی را برای من معین فرما که برای تو و بندگانت و قومت دعا کنم تا وزغها از تو و خآنهات نابود شوند و فقط در نهر بمانند.»
3. جملۀ دوم در ترجمۀ فارسی قدیم چنین آمده است: «خداوند قوم خود را به سلامتی مبارک خواهد نمود.»