مذاكره روی درجه تب یا خط مرگ؟

سید یدالله شیرمردی

مذاکرات وین 6 ادامه دارد و با اصرار کشورهای گروه 5+1 روی مواضع سیاسی یک جانبه روز به روز پیچیده تر می‌شود. افشای ترفند نخ نمای آمریکا و متحدانش در مذاکرات اخیر توسط رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله امام خامنه ای(مد ظله العالی) از حسینیه امام خمینی(ره) صحنه مذاکرات وین را بیش از پیش روشن کرد. رهبر معظم انقلاب در دیدار رمضانی مسئولان کشور و پس از گذشت چند روز از آغاز دور جدید مذاکرات هسته‌ای در وین فرمودند:«طرف مقابل به مرگ گرفته که به تب راضی بشوید».(93/4/16)غربی ها در مذاکرات اخیر از 500 تا 1000 سانتریفیوژ شروع کردند تا نهایت جمهوری اسلامی را به 10هزار سانتریفویژ راضی کنند؛ این در حالی است که کشور به 190 هزار «سو» معادل با 190 هزار سانتریفیوژ نسل اول کشورمان احتیاج دارد. غربی ها در این مذاکرات می خواهند مسئله R&D یا همان تحقیق و توسعه در فناوری صلح آمیز هسته‌ای را متوقف کنند و سایت فوردو را نیز از حیز انتفاع ساقط نمایند. البته خطوط قرمز جمهوری اسلامی که در بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب مورد تبیین و تاکید قرار گرفت بیانگر آن است که جمهوری اسلامی از ضرورت توانمندی در حدود 190 هزار سو، تحقیق و توسعه و سایت فوردو کوتاه نخواهد آمد و مذاکره کنندگان کشورمان نیز با پیامی که از وین ارسال کردند بر خطوط قرمز اعلامی از جانب معظم له پای فشردند. اما جای این سوال هنوز باقی است که چرا ما باید با غربی‌ها در شرایطی وارد مذاکره شویم که آنها به مرگ بگیرند که ما به تب راضی بشویم. در هیچ یک از برهه‌های پس از انقلاب اسلامی غربی ها در اثنای مذاکرات در موضع شرط گذاشتن برای دولت و ملت ایران نبوده اند. هیچ کس افتضاح «مک فارلین» را که از داخل فرودگاه به کشور خود عودت داده شد را فراموش نمی‌کند. در جریان جنگ افغانستان این ایران بود که برای آمریکایی‌ها شرط گذاشت. در موضوع عراق و سوریه و به خصوص کنفرانس ژنو 2 بدون پذیرش نقش جمهوری اسلامی ایران این معادلات به بازی دو سر باخت برای آمریکا و متحدانش تبدیل شد. اما چرا امروز باید شرایط به گونه‌ای رقم بخورد که آمریکایی‌ها برای ما شرط بگذارند؟! چرا عده‌ای به گونه ای القا کردند که گویی ما از تحریم‌های بیشتر آمریکا و متحدانش واهمه داریم. اگر برخی مسئولان دولتی به جای تکیه بر بیرون به ساخت درونی قدرت ایمان و باور داشتند و اگر اقتصاد مقاومتی را می‌پذیرفتند آیا امروز باز در درجه تب یا روی خط مرگ مذاکره می‌کردیم. یا یک سوال جدی تر؛ آیا تحریم‌های بیشتر گزینه محتمل و روی میز آمریکا بود؟ اصلا تحریم بیشتر ممکن بود. آیا آمریکا می‌توانست کاری بکند که بیش از این برای فروش نفت ما محدودیت ایجاد شود؟ اگر این محدودیت ایجاد می‌شد آیا حزب الله در منطقه خاورمیانه از عراق گرفته تا لبنان و تا سوریه و عربستان تحمل می‌کرد؟ آیا تشدید تحریم‌ها به معنای روشن کردن فیتیله جنگ نبود؟ آیا در استراتژی امنیت ملی و امنیت انرژی آمریکا ریسک روی تشدید تحریم‌ها بر علیه ایران با در نظر گرفتن این احتمال که ممکن است جمهوری اسلامی از حق قانونی خود استفاده کند و تنگه هرمز را مسدود نماید قابل پذیرش بود. چرا که اگر تنگه هرمز در کنترل ایران قرار بگیرد در خوشبينانه ترين وضعیت تنها حدود 3 میلیون از 17 میلیون بشکه نفت صادره از این منطقه می‌تواند از طریق خط لوله نفتی بین عربی که حدود 2 هزار کیلومتر طول دارد، از طریق خاک عربستان سعودی به دریای سرخ انتقال یابد. با این وجود هیچگونه راه جایگزینی برای انتقال 18 درصد از گاز طبیعی مایع مصرفی در دنیا که از قطر و امارات متحده عربی صادر می‌شود وجود ندارد. در واقع بر اساس آمارهای موجود حداقل 88 درصد نفت عربستان سعودی، 90 درصد نفت ایران، 98 درصد نفت عراق، 99 درصد نفت امارات متحده عربی و 100 درصد نفت کشورهای کویت و قطر از تنگه هرمز عبور می‌کند که در مجموع می‌توان گفت 90 درصد صادرات نفت تولید کنندگان خلیج فارس توسط تانکرهای نفتی از این مسیر عبور می‌کند. تنگه هرمز شاهرگ انرژی جهان است و بدون تردید بسته شدن این تنگه به معنای سقوط اقتصاد جهانی است. چنانکه «پاتریک کلاوسون» پژوهشگر مسائل خاورمیانه در موسسه راستگرای خاورنزدیک واشنگتن چند سال پیش زمانی که احتمال بسته شدن این تنگه توسط جمهوری اسلامی مطرح شد، در نشستی در کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا گفته بود: «با توجه به عبور 40 درصد نفت مورد نیاز جهان از این شاهراه حیاتی ، اگر این تنگه برای مدتی طولانی بسته شود، اقتصاد جهانی سقوط خواهد کرد.» با این تفاسیر اگر مذاکرات را در سطح تحلیل تاکتیک‌های سیاست خارجی کشورمان ارزیابی کنیم باید پرسید که این نگاه تاکتیکی بر اساس چه تحلیل راهبردی و استراتژیکی صورت پذیرفته است؟ آیا سیاست و راهبرد ما در سیاست خارجی موید تمام جزئیات این تاکتیک است؟ ما مردم همگی از تیم مذاکره کننده کشورمان حمایت می‌کنیم اما واقعا این تاکتیک کدام خانه خالی از جدول استراتژی کشورمان در سیاست خارجی را پر می‌کند؟

۱۳۹۳/۴/۳۱

اخبار مرتبط