روزنامه مردمسالاری در سرمقاله خود با عنوان «تناقضهای دولت» نوشت:
* رئیس دولت درتازهترین سخنرانیاش از وضعیت زندگی مردم ایران گلایه مند شده و اعلام داشته است: «به خدا ظلم است که ملت ایران در این تراز زندگی کنند.» این جمله از آن جهت قابل توجه است که توسط مقام مسوولی مطرح شده که سرنوشت اجرایی این مملکت حدود 7 سال است در اختیارش بوده و قطعاً این زمان، فرصت مناسبی برای بهبود شاخصهای مختلف برای کشور بوده است.باید توجه کرد که اینگونه جملات را بیش از آنکه بتوان از زبان مقامات اجرایی شنید، حرفها و نطقهای انتخاباتی است و این روزها بسیاری از کارشناسان از اوضاع اقتصادی گلایه مندند و مسبب این شرایط را سیاست های دولت اعلام میدارند.
* انتقاد از وضعیت اقتصادی مردم، موضوعی نیست که فقط از سوی منتقدان احمدینژاد مطرح شود، بلکه حتی مراجع و علما نیز از تورم و گرانی موجود در جامعه انتقاد میکنند. با این تفاسیر، ای کاش وقتی بالاترین مقام اجرایی کشور از تراز زندگی مردم ایران اظهار گلایه میکند، نگاهی هم به انتقادات و اظهارات کارشناسان اقتصادی بکند
*یک تناقض جدی در دیدگاههای رئیس دولت دیده میشود. از یک سواحمدینژاد با قسم خوردن، از «تراز زندگی» مردم گلایه میکند و از سوی دیگر بارها اعلام کرده که ایران قابلیت داشتن 150 میلیون جمعیت را دارد. سوال اساسی اینجاست که اگر دولت معتقد است که ایران ظرفیت زندگی مطلوب برای 150 میلیون نفر را داراست، چگونه اینک که جمعیت ایران حدود 75 میلیون برآورد شده، تراز زندگی مردم این گونه است؟ آیا بهتر نیست به جای سخنرانیها و سفرهای مختلف، کار گروه ویژهای در این ماههای پایانی از عمر دولت دهم شکل بگیرد تا فشار تورم و گرانی برجامعه، کمی کاهش بیابد؟