چرا «تختی» دیگری نیامد

از سوی دیگر نگاه منفعت‌گرایانه در ورزش كشور سدراهی برای بازگشت به تختی است. افتراق و جدایی میان اهالی ورزش و تندگویی بدون حد و مرز از سوی بالاترین مقام ورزشی كشور تا ورزشكار یك رشته ورزشی فضای ورزش كشور را تبدیل به مرداب كرده است.

به گزارش نما به نقل از همشهري -امروز 5شهريور، سالروز تولد مردي است كه طبق عادت سالانه‌ سالروز مرگش را پاس مي‌داريم. اين خود شايد تمثيلي است از انقراض نامداراني در ورزش ايران‌زمين كه روزگاري مردم به آنها تكيه مي‌كردند و حالا گراميداشت يادشان در روز مرگشان شايد، عزاداري براي پايان سلوك و مرام پهلواني باشد.

امروز سالروز تولد «آقا تختي» است؛ كسي كه وقتي رفت، ديگر فردي از قوم قلندران و پهلوانان ايران‌زمين نمانده بود كه زير تابوتش را بگيرد؛ تمام شد اين مرام و اين قوم بازمانده‌اي ندارد. قصدم زدن تلنگري است به ورزش كشور، چرا بعد از تختي، «تختي» ديگري نيامد. چرا اين مردم هنوز كه هنوز است، وقتي از مرام و مردانگي حرف مي‌زنند از او سخن مي‌گويند؛ گويي تاريخ متوقف شده است.

نقل است در گذشته يك‌بار يكي از داش‌مشتي‌هاي تهران به مسابقه 20سؤالي در راديو مي‌رود. مجري براي شروع مي‌گويد مورد سؤال يك فرد است. مرد شركت‌كننده مي‌گويد، مولا علي(ع) است، مجري مي‌گويد خير. مي‌گويد؛ پورياي ولي ست. مجري پاسخ مي‌دهد، اشتباه گفتيد. دوست داش‌مشتي ما كه كلافه شده بود فرياد مي‌زند: ديگر آقا تختي است، نه نگو!

در ذهن بسياري از مردم اتفاقا تنها همين 3 اسم ميدان‌دار مردي و مردانگي و پهلواني در طول تاريخ هستند و هر وقت مي‌خواهند نقلي بياورند، از اين سه مي‌گويند. تختي اما در اين سه‌گانه پايان راه بود. نكته مهم اينجاست كه او خود مي‌توانست بر مفاهيم عميق فرهنگي و اعتقادي كه در فضاي عرفي جامعه سايه انداخته است، تأثير بگذارد اما نه‌تنها هيچ‌كس بر راه او نرفت بلكه همچنان كه گفتم هرگاه كسي بخواهد در محيط‌هاي ورزشي عملي زشت را مورد انتقاد قرار دهد، سريع‌ترين كار بازگشت به مرام تختي است؛ مسئله‌اي كه تنها در لفظ و گفتار باقي مي‌ماند.

تناقض اصلي زماني آشكار است كه جدا از بي‌اخلاقي‌هايي كه درون ورزش كشور وجود دارد، جدا از اينكه تلويزيون ميزبان بسياري از مناقشات ورزش كشور است و اينكه چه كساني مقصر هستند، بايد به اين نكته اشاره كرد، زماني تختي به‌عنوان مدل اخلاقي ورزش كشور تبديل شد كه تريبون‌هاي رسمي او مروج او در ميان جامعه و مردم شد. اينجاست كه افتراق و جدايي حاصل و فاصله گرفتن از تختي آغاز شد. كساني از اخلاق در ورزش سخن مي‌گويند كه پاسخ روشني به ابهامات اخلاقي زيرمجموعه خود ندارند.

از سوي ديگر نگاه منفعت‌گرايانه در ورزش كشور سدراهي براي بازگشت به تختي است. افتراق و جدايي ميان اهالي ورزش و تندگويي بدون حد و مرز از سوي بالاترين مقام ورزشي كشور تا ورزشكار يك رشته ورزشي فضاي ورزش كشور را تبديل به مرداب كرده است.

اينجاست كه اين سوگواره را كه در مرگ آخرين جهان‌پهلوان ايران‌زمين خوانده شد، بايد زمزمه كنيم: «از اين پس بي‌تو ايرانشهر/ درفش افتخارش را/ به بازوي كدامين يل برافرازد؟»

۱۳۹۳/۶/۵

اخبار مرتبط