به گزارش نما، دور جديد مذاكرات جمهوري اسلامي ايران و گروه
1+5 روزهاي پاياني هفته گذشته در بغدد برگزار شد. براي بررسي انتظارات دستگاه
ديپلماسي ايران از اين مذاكرات با حسن لاسجردي كارشناس مسائل هسته اي همراه شديم و
نظر او را جويا شديم:
دور جديد مذاكرات ميان ايران و 1+5 پس از 15 ماه وقفه در
استانبول و بغداد برگزار شد. به نظر شما خروجي مطلوب جمهوري اسلامي ايران از اين
نشست و نشست هاي احتمالي بعدي شامل چه مواردي خواهد بود؟
در بحث مذاكرات هستهاي ميان جمهوري اسلامي ايران و كشورهاي
عضو گروه 1+5 گزينه مطلوب ما به رسميت شناختن حقوق هستهاي مصرح در قوانين و
پروتكلهاي بين المللي است.دستگاه ديپلماسي ما انتظار دارد بسته پيشنهادي جمهوري
اسلامي ايران كه قبلا نيز ارائه شده و فراتر از صرف موضوع هستهاي مصرح شده و شامل
مباحثي همچون خلع سلاح هستهاي قدرتهاي بزرگ و مبارزه با تروريسم بينالمللي نيز
ميباشد، مورد پذيرش گروه 1+5 قرار بگيرد. مطرح شدن همين بسته پيشنهادي در نشست
بغداد آن هم به صورت مكتوب، خود گواه اين انتظار به جاست.
در همين راستا تلاش ديگر ما اين خواهد بود كه غرب را مجاب
كنيم تا بپذيرد كه بحث دستيابي ايران به حقوق هستهاي تنها بخشي از مذاكرات است و
بايد هر چه سريعتر با به رسميت شناختن حقوق هستهاي ملت ايران به پايان برسد.
مطالبه ديگرجمهوري اسلامي ايران كه به تبع موارد قبلي مطرح ميشود، بالا بردن سطح
به رسميت شناختن توانايي هستهاي ماست. نكتهاي كه در مذاكرات استانبول و قبل از
آن در مذاكرات ژنو ديديم اين بود كه كشورهاي غربي تمايل ندارند ايرن را در ليست
كشورهاي داراي فناوري صلح آميز هستهاي بپذيرند؛ بنابر اين تلاش ديگر ما بايد براي
تثبيت جايگاه باشد تا در ادامه مذاكرات، غرب به جمهوري اسلامي ايران به چشم قدرتي
هستهاي نگاه كند.
از جمله انتقادي كه به رفتار غرب وارد ميشود، اين است كه
ادعا ميشود آنها براي به نتيجه رسيدن مذاكرات تلاش سازنده نميكنند. اين رفتار
غرب چه تحليلي داريد؟
در مجموع مذاكراتي كه در 10 سال گذشته داشتيم، چه آن زمان
كه 3 كشور اروپايي طرف مذاكرات بودند و چه حالا كه 6 كشور فرانسه، انگليس، آمريكا،
چين، روسيه و آلمان با ما مذاكره ميكنند؛ تابلويي كه غرب و رسانههاي آنها در دست
دارند عنوان «مذاكره براي مذاكره» است. در مقابل رويكردي كه ما اتخاذ كردهايم بر
اساس راهبرد «مذاكره براي هدف» شكل گرفته است. تفاوت اين دو نوع رويكرد در خروجي
مذاكرات كاملا مشهود است. غرب به دنبال اين است كه با طولاني كردن مذاكرات و پيش
كشيدن موارد جديد، مذاكرات را ادامه دهد اما جمهوري اسلامي با ايجاد هدفي مشخص
دستور كار خود را تدوين كرده است. اتخاذ رويكرد «مذاكره براي هدف» به ويژه پس از
مسئوليت پذيري آقاي لاريجاني به عنوان دبير شوراي امنيت ملي و توافق ايران و آژانس
بر مداليته6 بندي پررنگ شد.
آيا ميتوان سفر آمانو به ايران را در راستاي پيگيري همين
رويكرد «مذاكره براي هدف» مدنظر ديپلماتهاي ايران ديد و موفقيتي براي آنان به حساب
آورد؟
بله. به نظر ميرسدمطرح شدن مداليته و چهارچوب كاري جديد
براي رفع ابهامات اتمي كه به عنوان اولويت سفر آمانو به تهران عنوان شده بود، در
همين راستا باشد.
تعبير ديگري كه از سوي طرفين مذاكرات بغداد مطرح شده عبارت
«مذاكرات برد – برد» است. به نظر شما اين برد براي طرفين، شامل چه پارامترهاي هدفي
است؟
در حقيقت در يك مذاكرات ديپلماتيك، تكنيك يا روش برد – برد
مبتني بر تقسيم منافع دو طرف مذاكره كننده به صورت منصفانه است. در شرايط فعلي برد
– برد براي طرفين، پذيرش توانايي غني سازي دانشمندان ايران توسط غربيها با توجه
به گزارش 20 درصدي آژانس در قبال ادامه مذاكرات ايران و 1+5 و متوقف ماندن ايران
در غني سازي 20 درصد به عنوان نتيجه دلخواه غرب ميتواند قلمداد شود.
البته در رسانه هاي غربي نيز مطرح شده كه آنها ممكن است در
اين نشست بحث تبادل سوخت را به عنوان هدف خود مطرح كنند. در فضاي قبل از مذاكرات،
غرب اين نكته را از خود نشان داد كه تمايل دارد جمهوري اسلامي ايران تعهد بدهد كه
اگر از سطح خاصي از غني سازي بالاتر نرود، آنها به ما كمكهاي فني در زمينه علمي
بدهند. اين توافق نيز ميتواند نقطه مثبتي باشد كه هر دو طرف به آن برسند و توافق
برد – برد حاصل شود.
بعضي انديشكده هاي غربي بحث نگه داشتن ايران در سطح 5 درصد
را به عنوان نتيجه دلخواه غرب مطرح كرده بودند. آيا به نظر شما رويكرد مذاكرات به
خصوص در آينده به گونه اي خواهد بود كه ايران از غني سازي 20 درصد عقب نشيني كندو
اين توافق حاصل شود؟
به نظر شخصي من اگر موضوع تغيير سطح غني سازي در مقابل
برداشتن بي قيد و شرط تحريم هاي اقتصادي، نفتي و بانكي قرار بگيرد، در شرايط فعلي
ميتواند به عنوان توافق برد – برد محسوب شود.
آيا شما رسيدن به توافقات برد – برد در مذاكرات بغداد و
همچنين در ادامه روند مذاكرات را محتمل ميدانيد؟
در فضاي برد – بردي كه ترسيم شد ميبايست نتيجه بر اساس
خيرخواهي طرفين واعتماد متقابل شكل بگيرد. بر اين اساس تجربه پروتكل الحاقي و
فرستادن پرونده به شوراي امنيت سازمان ملل نشان داده كه غرب به دنبال اعتمادسازي
نبوده و شرايط آن را هم فراهم نكرده است.
آيا سفر يوكياآمانو در آستانه مذاكرات بغداد ميتواند نشانه
خوبي در چرخش مواضع غرب باشد؟
آنچه در رابطه با سفر آمانو بايد دقت شود اين بود كه برنامه
ريزي انجام اين سفر از مدتها قبل انجام شده بود؛اما زمان آن مشخص نشده بود. بنابر
اين آن چنان غير طبيعي نيست كه رئيس آژانس چند روز قبل از نشست بغداد به تهران سفر
كند تا حداقل فضاسازي رسانه اي كرده باشد و نشان دهد كه به دنبال تعامل با ايران
است. بر اين اساس سفر آمانو به كشور نشان ميدهد كه آژانس نياز دارد با ما رابطه
گسترده تري را برقرار كند. البته دليل ديگر اين سفر ميتواند تلاش او براي جبران
كردن مفاد گزارشات سه گانهاي باشد كه آمانو چندي قبل ارائه كرده بود و مورد نقد
جدي دستگاه ديپلماسي ما قرار گرفته است.
سخن گوي مسئول سياست خارجي اروپا در روز اول مذاكرات تأكيد
كرده بود كه غرب نميخواهد بدون هدف مذاكره كند و سياست «مذاكره براي مذاكره» را
ادامه ده. نظر شما در اين رابطه چيست؟
تعارفات سياسي و ديپلماتيك با آن چه در ميدان عمل رخ ميدهد
تفاوت دارد. تجربه نشان داده كه عليرغم گزارشات مثبتي كه آژانس از فعاليت هسته اي
ما منتشر كرده و ساير اتفاقات مشابهي كه براي اعتمادسازي انجام داديم، غرب رويكرد
مثبتي را اتخاذ نكرده است. واقعيت آن است كه گفتار و رفتار غرب همچنان تناقض دارد.
بر اين اساس غرب اگر ميخواهد از آزموني كه در پيش رو دارد موفق بيرون بيايد بايد
نشان بدهد كه چقدر به سخنان مسئولان سياست خارجياش پايبند است و تا چه حد در
پايبندي به بسته پيشنهادي جمهوري اسلامي ايران گام مثبت بر ميدارد.
منبع: هفته نامه پنجره