به گزارش نما به نقل از ایسنا، روحانی دراین حضور ردائی دیپلمات برتن داشت؛ در قامت سیاستمداری دیپلمات به جامعه جهانی سخن گفت؛ او در انظار جهانی نماد و نمود عصری نوین از زیستسیاسی در ایران به شمار میآید. نمادهای که «مصلحت باوری» را تداعی کرده و نمودی از تحولات سیاسی-اجتماعی درون جامعه ایران به شمار میآید.
سازمان ملل متحد در حالی میزبان دولتمردان بلندپایه جهان بود که جهان سیاست سخت دستخوش تخاصم و ستیز است. امواج سهمگین سیاست جهانی از محیط مواج خاورمیانه، آسیای میانه، قفقاز برخاست و بر سازمان ملل بر زمین نشست. در همه این آشفتگیهای اما رئیس دولت ایران با طمانینه و آرامش سخن گفت، نشست و برخاست، گفت و شنید، با ادبیاتی دیپلماتیک هر حملهای را پاسخ داد، بی آنکه هزینهای اضافی بر دوش کشور بگذارد همه نکات لازم را بیان داشت. در همه حال اما شاه بیت سخنانش مفاهمه و ترجیع بند کلامش مفاهمه بود.
دولت ایران جستجوی نقطه تعادلی است تا از این میان راهی برای پایان دادن به فضای بیاعتمادی و تحریم بیابد.
کارگزاران سیاست خارجی دولت تدبیر-امید همچنان در فضای تدبیر و امید و اعتدال رفتار میکنند. همه اینها از دومین سفر رئیسجمهور به سازمان ملل، قابل تشخیص و تحسین بود.
در ابن مجال قصد آن داریم تا با مرور مواضع، اهداف و فضای دومین حضور در سازمان ملل را برشماریم.
1- آقای روحانی در دیدار با رئیس جمهور سوئیس چنین میگوید: « ایران تمام نظارت های بین المللی بر فعالیتهای صلحآمیز هستهای را پذیرفته است و باید از حقوق آن نیز بهرهمند باشد»؛ به نظر میرسد این مواضع دلالت بر انتظارات ایران در مقابل تعهدات دارد؛ تعهداتی که با قصد شفاف سازی و اثبات حسن نیت به عمل درآمدند. شفافیت ایران در پرونده هستهای و مجموعه اقداماتی که دولت حسن روحانی انجام داده است در فضای اعتمادسازی همه جانبه قابل تحلیل است. نشانههای جدی از اراده ایران برای مفاهمه به چشم میخورد؛ از ابتدای دولتمداری رئیسجمهور روحانی ، وی با رویکرد رفتاری و گفتاری اعتدالی خویش توانست نشانههایی جدی از نیت گشایشگرانه ایران به جامعه جهانی ارسال کند. اعتمادسازی اقدامات و ترتیباتی است که رفتار کشورها را در منازعه تنظیم میکند. اعتمادسازی مستلزم شفافیت در نیات و مقاصد سیاست خارجی است. اما بدیهی است که این فرایند هرگز به معنای برملا کردن اطلاعات نظامی و سیاسی کشور نیست. بلکه دلالت بر آگاهی بخشی از انگیزههای معمول و معقول ایران در محیط بینالمللی دارد. در مقابل روحانی در نشست خبری نیویورک آشکارا اعلان داشت که، «زمان باقی مانده برای مذاکره کوتاه است» و با ادبیاتی هشدار آمیز طرف مقابل را مسئول پیچیدگی و تاخیر در توافق جامعه معرفی نمود. متعاقبا تصریح میکند که طرف مقابل بایست تحرک و تجدیدنظر در خواسته های خویش کند تا زمینه توافق جامعه فراهم شود. او همزمان نشانه هایی از «امید و آرمانگرائی» در عین «سخت گیری ، واقع گرائی و اصول گرائی» ایرانیان را به جهانیان عرضه داشت.
2- رئیسجمهور روحانی در سخنرانی مجمع عمومی چنین میگوید: « که تداوم تحریم ها اشتباه راهبردی علیه ایران است ». در عین حال ایشان در نشست خبری نیویورک تصریح میکنند: « ایران انعطاف لازم را به خرج داده است...و اگر احساس کند طرف مقابل به دنبال زیاده خواهی است...گزینههای متنوعی در اختیار دارد.» این مواضع نشان میدهد که اعتمادسازی رئیسجمهور حسن روحانی، هرگز به معنای چشمپوشی از توانمندیها یا مولفه های قدرت ملی ایران نبوده و نیست. ایران انتظار دارد تا سایر بازیگران، بخصوص قدرتهای تاثیرگذار در سیاست جهانی، منافع و دغدغههای ایران را درک کرده و به مجموعه «منافع ترکیبی» ایران احترام بگذراند؛ مجموعه اهدافی متشکل از اهداف راهبردی امنیتی، اقتصادی و تکنولوژیک. پایان یافتن تحریم های اقتصادی، دادن تضمین برای تامین امنیت سرمایه اقتصادی، رونق تعامل اقتصادی و برداشتن محدودیت در مبادلات برخی ازین منافع میباشند. در غیر این صورت به گفته روحانی ایران قدرت انتخاب گزینههای دیگری را نیز دارد. میتوان این گفتار را نشانهای جدی از ایستادن بر اصول و تاکید بر تامین منافع ملی در همه ابعاد امنیتی، اقتصادی وسیاسی دانست.
3- رئیسجمهور روحانی در سخنرانی مجمع عمومی اعلام کرد: « اگر در منطقه خاورمیانه همکاری، هماهنگی بیشتر و گستردهتری میداشتیم... میتوانستیم از بروز بسیاری فجایع جلوگیر کنیم »؛ او « مبنای حل مشکلات را تعامل و اعتمادسازی پایدار میان قدرتهای منطقهای » عنوان کرده و آمادگی ایران را «برای حمایت از همکاری میان کشورهای مسلمان برای مبارزه با افراطی گری، تهدید و تجاوز » اعلان نمود؛ همچنین خاطرنشان کردند « آمادهایم تا نقش دائمی سازنده و موثر خود را ایفاء کنیم » . مجموع این مواضع حکایت از توان و اراده ایران برای مشارکت فعالانه در پویش های منطقه دارد. مشارکت فعال در رویه های منطقهای و بین لمللی و تعامل سازنده با جامعه جهانی میتواند بخشی از منافع ملی ایران را تامین کند. دولت تدبیر-امید مصمم است تا رویه مشارکت جویانه در سیاست خارجی را با راهبرد «اتحاد و ائتلاف» در همآمیزد. این رویکرد میتواند منبعی برای تولید قدرت ملی بیشتر باشد.
انتظار میرود قدرتهای جهانی از کنش چالشگرایانه با ایران بپرهیزند. ضمن آنکه ایران انتظار دارد در نظم منطقه ای نقش فعالانهتری برعهده گیرد. قدرت ملی ایران و نیز موقعیت ژئوپلتیکی ایران آشکار میدارد که ایران فضای وسیعتری برای تحرک و فعالیت میطلبد. فضاییکه ایران انتظار دارد تا با مشارکت در ائتلافهای منطقهای و نیز با دیپلماسی سازنده با جامعه جهانی آن را کسب کند.
4- رئیسجمهور روحانی در سخنرانی مجمع عمومی اظهار داشت: « اگر طرفهای مذاکره دچار خطاهای محاسباتی شوند ،فرصتی استثنایی را از دست خواهند داد. راه حل اختلافات، مذاکره و تکریم است نه منازعه و تحریم».
این سخنان نشان میدهد ایران انتظاردارد تا پاسخگوئی متقابل و محاسبه پذیری دوجانبه در منطق تعاملات دیپلماتیک ایران با آمریکا و سایر قطبهای قدرت جهانی حاکم باشد. ایران آشکارا نگرانیهای امنیتی و ژئوپلتیکی دارد. بازی منطقه ای و بینالمللی دولت یازدهم بیش از آنکه ماهیت تهاجمی و رادیکال داشته باشد میل به «ثبات، تعادل و توازن» دارد.
5- رئیسجمهور روحانی در مجمع عمومی ببان داشت « رویکرد اصولی ما پایان بخشیدن به توهم ایران هراسی و زمینهسازی برای مشارکت راهبردی با همسایگان است ». ایشان تصریح داشتند « در حالیکه برخی کشورهای پیرامون ایران دستخوش جنگ و نآرامی هستند، ایران سرزمین امنیت و آرامش است». ایشان « ایرانهراسی را پروژهای برای انحراف کشاندن منابع توسعه ملتهای منطقه» دانستند. این سخنان در حقیقت، پرده از چالشی جدی علیه ایران برمیدارد؛ بدین معنا که میتوان یکی از چالشهای جدی ایران در فضای بینالملل را «تصویرسازی منفی و هنجارسازی علیه ایران» برشمرد. بسیاری تلاشهای رسانهای و فضاسازیهای معاند، ایران را در فضایی منفی تصویرسازی میکنند؛ تا ضمن تهدید جلوه دادن ایران بتوانند اقدامات محدودگرایانه و مقابلهسازی را به سهولت انجام برسانند. دولت تدبیر-امید سعی دارد تا بتواند با بهره گیری از ابزارهای متنوع و اقدامات ترکیبی ، ضمن مهار فضاسازیها، تصویری مثبت و موثر به جامعه جهانی و افکار عمومی بینالمللی ارسال کند. به همین خاطر روحانی، اشاراتی آشکار به ثبات، امنیت، آرامش پایدار و شکلگیری تنها مردمسالاری دینی موفق منطقه، داشتند. بخش مهمی از این رسالت بر عهده نخبگان فرهنگی، دانشگاهی و رسانههای ایران قرار دارد. قدرت رسانهای در ارتباط با این موضوع میتواند مکمل دولت در دیپلماسی عمومی و مقوم منافع ملی گردد. رسانهها میتوانند با ارائه تصوییری مثبت از احوالات و پویشهای ایران اسلامی، جامعه جهانی را با حقیقت و چهره واقعی ایران و ایرانی آشنا سازند.
6- روحانی سه شرط اصلی برای توافق هستهای را « تداوم صلحآمیز هستهای، ادامه غنیسازی، و لغو تحریمها » عنوان داشت. رئیس جمهور با بیان این نکته که ایران در اندیشه یک مصالحه برد-برد است، خاطرنشان میکند: « شکلگیری این توافق نه تنها به نفع ایران و 5+1 بلکه به نفع ثبات و امنیت کل منطقه است» . به نظر میرسد راهبرد دولت یازدهم دراین حوزه برخورد انتقادی با نظام بین الملل برای تحقق اهداف انقلابی همراه با اتخاذ مواضع فعالانه و تعادلی در امور منطقهای است. تا بدین ترتیب بتواند از موضع «عزت» رفتار سیاست خارجی خویش راپی گیرد. دولت بارها اعلام نموده است که در جریان سیاست خارجی متعهد به اصول سه گانه «عزت، حکمت و مصلحت» میباشد. دراینباره میتوان ابراز داشت عزت حکم میکند تا خطوط قرمز در مفاهمه و مذاکره آشکارا تعریف شود؛ «حکمت» کشورداری الزام میدارد در حوزه سیاست خارجی منافع ملی با هوشمندی و ظرافت دیپلماتیک تعقیب شوند. این مهم درکنار اصل «مصلحت» گویای این واقعیت است که دستگاه دیپلماسی دولت تدبیر-امید، رویکرد « مصالحه برد-برد » را کارگشا میداند. دیپلماتهای ایران ضمن آنکه منافع ملی کشورمان را نمایندگی میکنند؛ در عین حال در تلطیف فضا، اشتراک دیدگاهها و جستن افق مشترک در مذاکرات نقشی مهم ایفاء میکنند. دیپلماتها بازیگرانی هستند که ماموریت دارند مذاکره، تبادل نظر و تحرک عملیاتی داشته باشند. ظرافت دیپلماسی دولت یازدهم در بهره گیری از تکنیکهای مذاکره، اقناع و مفاهمه است. مهارت دیپلماتهای دولت ایران در مذاکره و مفاهمه میتواند از تنش بیشتر و برخورد نظامی یا سایر اشکال خشونتآمیز رابطه جلوگیری کند.
7- رئیسجمهور روحانی در سخنان مجمع عمومی اظهار داشت: « اشتباهات راهبردی غرب در مسائل منطقه خاورمیانه، آسیای مرکزی و قفقاز این نقطه از جهان را به بهشت تروریستها و افراطیون بدل کرده است.» در ادامه افراطی گری را مسالهای جهانی و رو به گسترش در همه نقاط دنیا ،دانسته و هشدار میدهند که نمیتوان از عوارض پیدایش افراطیگری و خشونت در امان ماند.مواضع فوق در اشاره به بخشی از چالشهای نظام بین الملل و بازیگران قدرتمند بخصوص ایالات متحده آمریکا بر زبان جاری شده است.
پویش های منطقهای و واقعیات خاورمیانه در حال حاضر سیاست خاورمیانهای آمریکا را با چالشی جدی روبر ساخته است. انبوهی از چالشها در قالب جنگ فرسایشی در عراق و افغانستان، بحران سوریه،خشونت و افراط گری نامحدود فرقه ای-مذهبی ازجمله داعش، استراتژی امنیت ملی آمریکا را با چالشی جدی مواجه ساخته است. چالشهای امریکاییان، تغییرات ادراکی-رفتاری را در منظومه سیاست خارجی آنها بوجود آورده است. رویکرد اوباما و تیم امنیت ملی وی متاثر ازین پویش ها دچار تعدیل گشته است. امسال در نیویورک از خصم علیه ایران کاسته شده بود و پیامهایی از جانب طرف آمریکایی برای معتدلسازی و تعامل مؤثر ارسال شد. در حال حاضر سخنان علیه ایران نرمتر و مواضع با احتیاط و خویشتن داری بیشتری همراه گردیده است. همه آهنگ این دگرگونیها ناشی از تغییر نگاه امریکاییهاست؛ وصد البته باید به هوشمندی و تحرک دیپلماتیک دولت یازدهم در این تلطیف و تغییر فضا اشاره داشت.
نتیجهگیری: بدین ترتیب به نظر میرسد در تحلیل فضای کلی میتوان چنین ابراز داشت که روابط جدیدی میان ایران، کارگزارن امنیتی وسیاست خارجی آمریکا و اکثر قدرتهای جهانی آغاز شده است؛ که میتوان ماحصل شکلگیری این روابط را حداکثرسازی همکاریهای متقابل، رایزنی برای حل موضوعات امنیتی و تفاهم در موضوعات استراتژیک دانست. این امر فضای سیاسی بینالمللی را برای بازسازی روابط «با» ایران و تامین حداکثری منافع ملی ایران فراهم آورده است.
هفت گام با روحانی در سازمان ملل
دومین سفر رئیسجمهور روحانی به سازمان ملل متحد طی هفتههای اخیر انجام شد. سفری با هدف تثبیت دیپلماسی و تحصیل دیپلماتیك منافع ملی ایران.
۱۳۹۳/۷/۱۲