به گزارش نما به نقل از همشهری، مرد شیطانصفتی که پسری ۹ ساله را با انگیزه آزار و اذیت ربوده و وی را به قتل رسانده بود، چند روز بعد از ارتکاب جنایت دستگیر شد.
چند شب قبل پسري 9ساله به نام محمدرضا از خانهشان در يكي از محلههاي شهرستان مهريز در استان يزد خارج شد تا براي شركت در مراسم عزاداري به حسينيه محلهشان برود اما به طرز عجيبي ناپديد شد.
چند ساعت از خروج محمدرضا از خانه ميگذشت و وقتي خبري از او نشد، والدينش نگران او شدند. مراسم عزاداري هم به پايان رسيده بود اما هيچكس او را نديده بود. همان شب بعد از آنكه جستوجوها براي يافتن پسربچه به جايي نرسيد پدرش اين ماجرا را به پليس گزارش كرد و از مأموران كمك خواست.
به اين ترتيب مشخصات محمدرضا به يگانهاي مختلف پليس اعلام و تلاشها براي يافتن او آغاز شد. در جريان اين تحقيقات مأموران پليس آگاهي به مرد جواني مظنون شدند و وي را بازداشت كردند.
از آنجا كه احتمال داشت اين جوان محمدرضا را ربوده باشد، وي تحت بازجويي قرار گرفت و وقتي مأموران براي بازرسي به خانهاش رفتند با چند قطره خون روبهرو شدند و در ادامه لباسهاي آغشته به خون پسربچه را در خانه اين مرد كشف كردند. ديگر ترديدي وجود نداشت كه او پسربچه را ربوده و به قتل رسانده است و به همين دليل بازجويي از مرد جوان ادامه يافت.
او در نهايت اتهام قتل پسر 9ساله را پذيرفت و گفت: آن شب وقتي سوار بر موتورسيكلتم در كوچه حركت ميكردم پسربچه را ديدم. او بهتنهايي به طرف هيئت عزاداري ميرفت. با اين بهانه كه من هم به هيئت ميروم او را سوار موتورسيكلتم كردم در بين راه او را فريب دادم و به خانهام بردم. سپس با تهديد چاقو او را مورد آزار و اذيت قرار دادم و در نهايت او را به قتل رساندم و جسدش را داخل گوني گذاشتم و نيمهشب در خيابان رها كردم.
عزيز صابريان دادستان عمومي و انقلاب مهريز با تأييد اين خبر گفت: بهدنبال وقوع اين جنايت شايعاتي مبني بر رواني بودن قاتل، حضور داعش در منطقه، ارتكاب قتل توسط اتباع بيگانه، جدا شدن سر پسر بچه از بدن وي و... در شهر منتشر شد كه هيچ كدام از آنها صحت ندارد. متهم به قتل بومي، اهل و ساكن مهريز است و حضور داعش در منطقه كذب است.
وي ادامه داد: بررسيهاي اوليه نشان ميدهد درجهاي از بيماري رواني كه از متهم سلب مسئوليت كند در او وجود ندارد. بهگفته دادستان مهريز هماكنون متهم در بازداشت بهسر ميبرد و تحقيقات در اينباره همچنان ادامه دارد.
پسری كه به هیات عزاداری نرسید!
او بهتنهایی به طرف هیئت عزاداری میرفت. با این بهانه كه من هم به هیئت میروم او را سوار موتورسیكلتم كردم در بین راه او را فریب دادم و به خانهام بردم. سپس با تهدید چاقو او را مورد آزار و اذیت قرار دادم و در نهایت او را به قتل رساندم و جسدش را داخل گونی گذاشتم و نیمهشب در خیابان رها كردم.
۱۳۹۳/۸/۱۴