نسخه چاپی

دكتر حامد حسن سفير جمهوري عربي سوريه در تهران :

جرم شهدای الحوله رأی دادن بود

عکس خبري -جرم شهداي الحوله رأي دادن بود

در الحوله جنایتی اتفاق افتاد و بسیاری از زنان و كودكان به شهادت رسیدند. معارضان می‌خواستند این افراد را مجازات كنند، فقط به جرم این كه این افراد در انتخابات شركت كرده بودند و كاندیدا شده بودند



به گزارش نما، تالار نيمه روشن ساختماني واقع در خيابان
آفريقاي تهران، محل ديدار ما با سفير كشوري بود كه اين روزها فراز و نشيب‌هاي
فراواني را پشت سر مي‌گذارند. برخورد خوب كاركنان سفارت جمهوري عربي سوريه نشان از
حس دوستانه‌اي است كه سوريه اين روزها بيش از گذشته نسبت به ما دارد. گفت و گوي ما
با دكتر حامد حسن بيش از يك ساعت طول كشيد و در آن به مسائل مختلف پيرامون سوريه
پرداختيم. البته اين نشست با ريتم جالبي از سوي سفير دنبال مي‌شد و تنها خنده‌هاي
دسته جمعي ما مي‌توانست كمي از شور و هيجاني كه در طول مصاحبه داشت بكاهد.



مشروح اين گفت و گوي خواندني از نظرتان مي‌گذرد.



اكنون نزديك به 16 ماه از ناآرامي در سوريه مي‌گذرد. در حال
حاضر اوضاع در سوريه را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟



شرايط كنوني در سوريه بهتر از گذشته شده و پيش‌بيني مي‌كنيم
كه اين شرايط روز به روز بهبود پيدا كند؛ زيرا مي‌توانم بگويم بدترين فاز توطئه
عليه سوريه پشت سر گذاشته شده است. البته من وضعيت موجود را ناآرامي نمي‌دان بلكه
سوريه با يك توطئه رو به روست؛ توطئه‌اي كه با ابزارهاي خارجي كشورهاي
اروپايي  و واشنگتن انجام مي‌شود. اين
توطئه داراي اشكال مختلف داخلي جنبه‌هاي سياسي و ديپلماتيك است. فشارهايي در
اتحاديه عرب و شوراي امنيت عليه سوريه اعمال شده است. همچنين فشارهايي بر روابط
ديپلماتيك سوريه اعمال شده است از جمله آن كه تعدادي از سفراي سوريه از اروپا و
كشورهاي عربي و همچنين آمريكا و تركيه اخراج شدند.



 



چه فشارهاي ديگري به سوريه وارد شده است؟



ما از سوي رسانه هاي وابسته به همين كشورها تحت فشاريم.
اظهارنظرهاي غيردوستانه بعضي همسايگان همزمان با ارسال تسليحات براي گروه‌هاي
ترويستي در داخل سوريه صورت مي‌گيرد. آنها ميلياردها دلار براي خرابكاري در سوريه
اختصاص داده‌اند و رسانه هاي آنها در بالعكس جلوه دادن واقعيت‌ها كمك مي كنند.
شبكه‌هاي الجزيره و العربيه به همراه تعدادي از شبكه‌هاي تلويزيوني و ماهواره‌اي
ديگر عليه دولت سوريه تبليغ كرده و مردم را تحريك مي‌كنند و اتهاماتي را عليه دولت
ما اعلام مي‌كنند. گروه هاي تروريستي، مردم و نيروهاي امنيتي و ارتش را مورد هدف
قرار مي‌دهند ولي اين شبكه‌هاي گمراه كننده، ارگان‌هاي دولتي را متهم به ارتكاب
اين جنايات مي‌كنند. به طور مثال در الحوله جنايتي اتفاق افتاد و بسياري از زنان و
كودكان به شهادت رسيدند. معارضان مي‌خواستند اين افراد را مجازات كنند، فقط به جرم
اين كه اين افراد در انتخابات شركت كرده بودند و كانديدا شده بودند در بين كشته‌هاي
الحوله حتي نام عبدالمعطي مشعب هم به چشم مي‌خورد كه در همين انتخابات توانسته بود
رأي مردم را كسب كرده و وارد پارلمان شود. او از شخصيتهاي معروف سوري بود و
متأسفانه خانواده و بستگان ايشان هم در اين كشتار قرباني شدند. همچنين در كشتار
الحوله تعداد زيادي از شيعيان قرباني شدند. اين كه بگويند دولت آنها را كشته است،
وارونه كردن حقيقت براي گمراه كردن مردم است. با اين دروغ مي‌خواهند دعواي مذهبي
ميان شيعه و سني راه بياندازند.



 



فكر مي‌كنيد انگيزه كشورهايي كه در سوريه دخالت مي كنند و
به طور مشخص سه كشور تركيه، عربستان سعودي و قطر چيست؟



آمريكا و صهيونيست‌ها در اين توطئه نقش اصلي را دارند.
تركيه در پيمان ناتو عضويت دارد و نقشه‌هاي اين پيمان را در منطقه اجرا مي‌كند.
عربستان بزرگترين هم پيمان منطقه‌اي آمريكا بوده و قطر هم بزرگترين پايگاه آمريكا
را در منطقه دارد و البته روابط خيلي آشكاري هم با رژيم صهيونيستي دارند. اين
كشورها مجري بخشي از طرح آمريكا در منطقه خاورميانه هستند. در مقابل ما مي‌بينيم
سوريه بخشي از محور مقاومت در منطقه است كه همواره با سلطه‌گري صهيونيسم و قدرتهاي
استعماري در منطقه مخالفت كرده است. بعد از اشغال عراق، زماني كه كالين پاول وزير
خارجه وقت آمريكا به سوريه آمد، طرحي 6 ماده اي را به ما داد كه حاوي درخواست‌هايي
از سوريه بود. در اين طرح درخواست‌هايي در ارتباط با منطقه و مقاومت مطرح شده بود.
اما حكومت سوريه با اين درخواستها مخالف كرد و بر استقلال خود در تصميم‌گيري و
حمايت از مقاومت تاكيد ورزيد و به حمايت خود از مقاومت در لبنان و فلسطين ادامه
داد. درخواست اول آنها اين بود كه حمايت خود از مقاومت لبنان، عراق و فلسطين را
متوقف كنيم. آنها از ما خواستند كه به روند صلح پيوسته و با شرايطي كه آمريكا
ورژيم صهيونيستي مطرح مي‌كنند،خود را وفق دهيم. همچنين آنها از سوريه خواستند كه از
ايران و محور مقاومت دوري كند. اما بر خلاف آن چه آمريكا از سوريه خواست، موضع‌گيرهاي
ما در سال 2006 هنگام تجاوز به لبنان و جنگ با حزب الله و در سال 2008 هنگام تجاوز
به غزه و جنگ با حماس مشخص است. همچنين سوريه روابط ويژه خود را با جمهوري اسلامي
ايران ادامه داد. همه مي‌دانند كه هر دو كشور پايه‌هاي مقاومت در منطقه را تشكيل
مي دهند و ستون اين مقاومت هستند. ما خيلي روشن مي‌گوييم كه در راستاي باز گرداندن
حقوق از دست رفته ملت سوريه قدم برمي‌داريم. همچنين ما سرسختانه به دنبال آزادسازي
بلندي‌هاي جولان هستيم.



 



چرا گروه هاي معارض، انتخابات‌هايي كه در سوريه را كه در
راستاي اصلاحات سياسي برگزارشد، تحريم كردند؟



در ارتباط با مقوله اصلاحات يك حقيقت وجود دارد كه من در
اين جا بايد آن را آشكار بسازم. از زماني كه بشار اسد به عنوان رئيس جمهوري منتخب
شد، اصلاحاتي را در كشور شروع كرد كه زمينه‌هاي مختلفي همچون سياست، اقتصاد، جامعه
و دموكراسي را شامل شد. با اين حال معارضين، اصلاحات در سوريه را نمي‌خواهند وعليه
آن عمل مي‌كنند. دليل اين ادعا اين است كه بشار اسد رئيس جمهوري سوريه اصلاحات
فراگيري به خصوص در ماههاي اخير انجام داده است كه شاخص‌ترين آن لغو حالت فوق
العاده در كشور بود. البته اين قانون از ضرورتهايي بودكه جنگ با رژيم صهيونيستي و
آماده باش براي وقوع حملات احتمالي اقتضا مي‌كرد. با اين حال اين قانون لغو شد و
تغييراتي در آن ايجاد شد به گونه‌اي كه دشمني ميان سوريه و رژيم صهيونيستي باقي
بماند و كمرنگ نشود.



در اقدامي ديگر قانون انتخابات شوراهاي پارلماني محلي به تصويب
رسيد و اولين انتخابات آن هم در پايان سال گذشته ميلادي با مشاركت خوب مردم برگزار
شد. قانون جديد رسانه‌ها هم به تصويب رسيد و نقش وزارت اطلاع رساني را كمرنگ كرد
آزادي بيشتري به رسانه‌ها و مطبوعات داد. بعد از آن نيز قانون جديد فعاليت‌هاي
حزبي به تصويب رسيد.



 



يكي از ايرادهايي كه در خصوص نظام سياسي شما مطرح مي‌شود،
اين است كه در نظام سياسي شما تا قبل از ايجاد همين اصلاحات، فقط حزب بعث حضور جدي
داشت و حكومت را در دست گرفته بود.



خير. بر خلاف آن چه كه دشمنان و شبكه‌هاي ماهواره‌اي ضد
سوريه تبليغ مي‌كنند، ما از قبل هم تعدد حزب در كشور داشته ايم  و حتي قبل از تغيير قانون احزاب به غير از حزب
بعث در كشور احزاب ديگري هم بودند كه اجازه فعاليت داشتند. ما پيش از اين 10 حزب
رسمي داشتيم كه در كشور فعال بودند. احزابي مانند سوسياليست، سوسياليست دموكرات،
سوسياليست‌هاي عرب، اتحاديه سوسياليستي، اتحاديه سوسياليستي فراگير، حزب
ناسيوناليستي سوري و همچنين دو حزب با رويكرد كمونيستي، تشكل‌هايي بودند كه پيش از
تغيير قانون احزاب هم فعال بودند و در چهارچوب جبهه [ترقي خواه] ملي در انتخابات
حضور داشتند و در پارلمان نيز نماينده داشتند. به گونه‌اي كه جبهه ملي در سراسر
كشور شعبه و دفتر داشت.



تعدد احزاب در سوريه چيز جديدي نيست ولي قانون جديد باعث
ايجاد گروه‌هاي سياسي جيدي شد كه تأسيس 10 حزب جديد از نتايج آن بود. بنابر اين در
حال حاضر 20 حزب در عرصه سياسي كشور ما فعال هستند.



 



از جمله قوانيني كه مورد اعتراض منتقدان قرار مي‌گرفت، ماده
8 است. اولا بفرماييد داستان اين ماده 8 چه بود؟ ثانيا آيا اين ماده نيز در جريان
تغيير قانون اساسي دستخوش تغيير شده است؟



ماده 8 كه همه درخواست‌هايي در قبال آن داشتند، بر اين اساس
بود كه رهبري كشور و جامعه بايد به دست حزب بعث و جبهه ترقي خواه ملي باشد. اما پس
از بازنگري در قانون اساسي، اين ماده لغو شد. در قانون جديد انتخابات پارلمان هم
به تصويب رسيد و شرايط را به گونه‌اي رقم زد كه در انتخابات پارلماني برخي مخالفين
دولت نيز شركت كردند و رأي هم آوردند. مثلا حزب اراده ملي، حزب ناسيوناليستي سوريه
نوين و حتي يك حزب ديگر با گرايشات كمونيستي در انتخابات شركت كردند. حتي گروه‌هاي
مستقل نيز در اين دوره ازانتخابات به صورت فراگير حضور يافتند. اما از اول براي ما
روشن بود كه هر چه اين اصلاحات بيشتر پيش مي‌رود و موفقيت‌هاي بيشتري در كشور
مشاهده مي‌شود، عمليات تروريستي نيز افزايش مي‌يابد. اين يعني آن كه مخالفين
تروريست خواهان اصلاحات نيستند و سوريه را به عنوان ميهن و ملت خود مورد هجوم قرار
داده‌اند.



بنابر اين همان طور كه پيش بيني كرديم، برخوردهاي ماسبي از
سوي آنها نسبت به اصلاحات صورت نگرفت. ولي در سطح مردم، اصلاحات با استقبال
فراگيري مواجه شد به گونه‌اي كه اكثريت بالاي 65 درصدي در همه پرسي قانون اساسي
شركت كردند. اين در حالي بود كه تهديدات، كشتارها و عملياتهاي تروريستي را شدت
داده بودند تا مردم ترسيده و در انتخابات شركت نكنند.



 



مردم ايران اطلاعات چنداني از تركيب معارضين حكومت سوريه
ندارند. دسته بندي رسمي دولت سوريه از معارضين داخلي و خارجي چگونه است؟



همانطور كه گفتم ما 20 حزب با رويكردهاي سياسي و اجتماعي
مختلف ليبراليستي، سوسياليستي، كمونيستي و.. داريم. اما سئوال اين است كه وقتي كه
اين همه گروه سياسي فراگير با گرايشات سياسي مختلف داريم، مخالفين بيرون از
چهارچوب اين حزبها چه كساني مي‌توانند باشند؟ آيا نمي‌توان اين طور در نظر گرفت كه
گروه‌هاي خارج از اين چهارچوب درصدد پياده كردن اهداف بيگانگان هستند؟ ما بر اين
باوريم كه معارضين سوريه كه متكي به خارجي‌ها هستند دستورات خود را از واشنگتن،
رياض، دوحه و استانبول و در درجه بالاتر از رژيم صهيونيستي دريافت مي‌كنند.



 



جداي از اينها، من سئوالم اين است كه آيا اين گروه‌هاي
معارض براي كشور برنامه سياسي، اجتماعي و اقتصادي دارند و آيا آن را ارائه كرده‌اند؟



تا به حال كه چيزي نديده‌ايم! به همين دليل مخالفين وقتي
ديدند كه نمي‌توانند مردم سوريه را به سوي خود جذب كنند به قتل و ارعاب روي آوردند
تا كشور را ناامن كنند و هزاران شهيد از مردم و نيروهاي امنيتي بر جاي گذاشتند.
البته ما معارضيني هم در داخل كشور داريم كه مخالف بعضي سياستهاي اقتصادي و سياسي
حومت هستند يا خواستار حضور فراگيرتر در صحنه سياسي و مجلس بودند؛ اما در عين حال
مخالف دخالت بيگانگان در كشور نيز هستند ما هميشه با اين گروه‌ها مذاكره كرده و مي‌كنيم.



 



از بحث سياسي و احزاب بگذريم. آيا در كشور شما تشكل‌هاي
غيرسياسي همچون سنديكاها حضور دارند؟



بله. ما سنديكاهاي مختلفي داريم كه مختص گروه هاي مختلفي از
جمله پزشكان، مهندسان، دانشجويان، كشاورزان، كارگران، وكلا و اساتيد است. تمامي
اين سازمانها در كشور فعاليت مي‌كنند و دفاتر مختلفي در شهرها دارند. در مجالس
محلي نماينده دارند كه از راه انتخابات مردمي وارد آن مي‌شوند. مسئولان اين
سنديكاها را هم دولت تعيين نمي‌كند و انتخاب آن به دست خود اعضاست. بنابر اين ما
مي‌توانيم ادعا كنيم كه صحنه سياسي – اجتماعي كشور بر اساس تكثرگرايي بنا نهاده
شده و منعي براي مشاركت فراگير اقشار مختلف وجود ندارد.



 



باور عمومي اين است كه اسد تنها به علويان ميدان بازي مي‌دهد
و ساير گروه‌ها نقش چنداني در صحنه سياسي كشور ندارند. من سئوالم را دوباره تكرار
مي‌كنم و بر بخشي كه نتوانستم جوابش را بگيرم تاكيد مي‌كنم. آيا قوميت‌هاي مختلف و
مذاهب مختلفي كه در كشور سوريه حضور دارند مثل كردها، شيعيان، مسيحيان و حتي دروزي
ها مي‌توانند در صحنه سياسي فعاليت كنند؟



گروه‌هاي قوميتي مي‌توانند از طريق همين سازمان‌ها و احزابي
كه در باره آن صحبت كرديم، فعاليت سياسي داشته باشند. قشرهاي متعددي در سوريه
داريم ولي فعاليت سياسي در چهارچوب همين حزب‌ها انجام مي‌گيرد. مثلاً در بعضي از
مراحل كه حزب بعث حكومت مي‌كرد، نخست وزير كشور از برادران كرد ما بود؛ يا تعداد
زيادي از مسئولين هم از ترك‌ها و تركمن‌ها هستند اينها در همين احزاب و سازمانهايي
كه اسم بردم فعاليت كرده‌اند. در ارتباط با وضعيت ويژه نژادها بايد بگويم كه يك
حقوقي دارند كه از آن استفاده مي‌كنند.



 



آقاي سفير قبول دارند كه علويان از قدرت بيشتري برخوردارند؟



نه در سيستم كشرو ما اين شرايط اصلا وجود ندارد. ما يك نظام
سياسي داريم كه همگان مي‌توانند در آن شركت كنند و بر اساس اصول و برنامه‌هاي
مشخصي استوار است و هيچ تفكيك نژادي و مذهبي وجود ندارد. البته من دوست ندارم در
باره اين پرسش صحبت كنم چون دوست ندارم راه آمريكايي‌ها را بروم و به اختلافاتي كه
متاسفانه به وجود آمده است دامن بزنم و مردم را تحريك كنم. ما معتقديم كشمكشي كه
به وجود آمده مساله‌اي سياسي است ميان نيروهاي پايبند به سوريه و مقاومت و نيروهاي
معارض حكومت و حامي آمريكا، صهيونيسم و غرب و نه مساله‌اي قوميتي و برخاسته از
تفاوت‌هاي مذهبي.



 



يكي از كارهايي كه دولت سوريه مي‌تواند انجام بدهد تا ثبات
را به كشور برگرداند، استفاده از ابزار گفت و گو با معارضين است. فارغ از دعوت‌هاي
مرسوم ديپلماتيك، آيا حكومت سوريه با معارضين خارجي گفت و گوهاي جدي انجام داده
است؟



همان طور كه گفتم مذاكره با معارضين داخلي از قبل بوده و
ادامه هم دارد. البته همان طور كه گفتم معارضين خارجي اصلاحات را قبول ندارند و
چون به دشمنان وابسته‌اند، دليل خاصي براي مذاكره با آنها نمي‌بينيم. ايا با كسي
كه درخواست تحريم هوايي كشورش را مطرح كرده و از تركيه مي‌خواهد كه در سوريه دخالت
كند مي‌شود مذاكره كرد؟ اصلادر باره چه چيزي بايد با آنها مذاكره كنيم؟ آيا با كسي
كه مزدور و تروريست اجير كردند و اسلحه از ليبي، عراق، تركيه و لبنان وارد كشور
كردند، مي‌شود مذاكره و گفت و گو داشت؟



 



شنيده شده كه بعضي از گروه هاي معارض سوري با نيروهاي
ميانجي ميان معارضين و حكومت وارد مذاكرات شده‌اند. با اين حال اخوان‌المسلمون
سوريه حاضر به مذاكره براي حل و فصل معارضه با حكومت سوريه نشده است. از آن جا كه
اخوان المسلمون به دليل شرايط جديد منطقه، موقعيت ويژه‌اي را كسب كرده است نظر
آقاي سفير را در باره اين تشكل ريشه‌دار مي‌خواهيم بدانيم؟



اگر بخواهيم يك ارزيابي از اخوان المسلمون سوريه داشته
باشيم، بايد به سالهاي اوليه تأسيس اين سازمان در سوريه برگرديم كه مجال بحث آن
نيست. اما سئوال من اين است كه چرا اين گونه گروه‌هاي اسلامگراي افراطي همگي از
لندن سر در مي‌آورند و دفاترشان در آنجاست؟ مثلا بايد سئوال كنيم چرا اين كشورهاي
غربي از القاعده كه ديگر گروه افراطي است، اين قدر حمايت كردند و بن لادن را كمك
كردند؟ ما هيچ گاه يادمان نمي‌رود كه چگونه ريگان رئيس جمهوري اسبق آمريكا از اين
گروه‌ها به عنوان قديس ياد مي كرد. با توجه به اتفاقاتي كه اين گروه‌ها هر روز رقم
مي‌زنند، به نظر من نه تنها خطري براي سوريه، بلكه خطري براي منطقه و جهان اسلام
محسوب مي‌شوند. رويكرد سياسي اين گروه‌ها بر خلاف ظاهري كه اتخاذ كرده‌اند، در
پازل آمريكايي‌هاست و درصدد هستند تا روابط مسلمانان با هندوستان، روسيه و چين را
بر هم بزنند. شما كافيست به خون‌هايي كه در پاكستان وافغانستان در اين چند سال
ريخته شد نگاه كنيد.



 



اما اين اتفاقات را اخوان المسلمون رقم نزده است. به نظر من
اخوان توانسته است از افراطي‌گري‌ها جدا شده و وارد فاز سياسي شود كه نمونه آن را
در مصر شاهديم.



ما كه تغييري در عملكرد اخوان‌المسلمون سوريه نمي‌بينيم.
متأسفانه اخوان در سوريه سازمانهاي مسلحي به راه انداخته است كه بيش از 30 سال هم
قدمت دارند و الان در معارضه عليه حكومت نقش دارند. اخوان المسلمون سوريه اكنون
طرحي آمريكايي را دارد اجرا مي‌كند و درصدد است تا به محور مقاومت شامل ايران،
سوريه، حزب الله و حماس ضربه بزند؛ آنها از همان يك سال پيش، پرچم اين چهار
گروه را آتش زدند. آيا اين اقدام غير از كمك كردن به رژيم صهيونيستي است؟



 



آيا اين نگاه در همه اخوان المسلمون نفوذ كرده است؟



خير. تنها گروه‌هاي افراطي اخواني كه در سوريه حضور دارند،
اين اقدامات را انجام داده‌اند.



 



طرح شش ماده‌اي كوفي عنان كه با حمايت سازمان ملل در حال
اجراست، در چه مرحله اي است؟



سوريه از ابتدا با ديد مثبت با ناظرين سازمان ملل همكاري
كرده است. ما حتي از طرح اتحاديه عرب هم كه به رياست مصطفي الدايي ژنرال سوداني در
حال اجرا بود و افرادي از قطر و عربستان هم در آن هيأت حضور داشتند، استقبال
كرديم. آنها به مناطق درگيري هم رفتند و گزارشي واقعي از اوضاع را نوشتند، اما عده‌اي
مانع ارائه آن به سازمان ملل شدند. آنها از انتشار اين گزارش جلوگيري كردند چون مي‌دانستند
با اين گزارش معلوم مي‌شود چه كساني پشت پرده ايجاد ناامني هستند و چه كساني با
پول و اسلحه از تروريسم و قتل عام مردم سوريه حمايت مي‌كنند. ما با كوفي عنان
همكاري مي‌كنيم و از او انتظارمان اين است كه فضايي واقعي از سوريه براي جهان
ترسيم كند و از جنايت‌هايي كه معارضان با پشتيباني بيگانگان در سوريه انجام مي‌دهند
براي دنيا بگويد.



 



آيا شما به اين فكر كرده‌ايد كه ممكن است روسيه حمايت خود
از سوريه را بردارد؟



روابط سوريه و روسيه كماكان بسيار خوب است و آنها در موضع‌گيريهاي
خود خوب عمل كرده‌اند. روسيه تا كنون دوبار در دفاع از حاكميت، دولت و مردم سوريه،
قطعنامه‌ها را وتو كرده است. محافل غربي درصدد هستند تا در اين رابطه‌ها تشكيك
ايجاد كنند ولي ما هر گونه ترديدي در روابط دو جانبه روسيه – سوريه را رد مي‌كنيم؛
همان طور كه معتقديم روابط ايران – سوريه و چين – سوريه استوار و پابرجا خواهد
ماند. سوريه از حمايت دوستان خود [روسيه، ايران و چين] اطمينان خاطر دارد و عادت
هم نداريم كه هر روز بخواهيم موضع‌گيري دوستان خود را آزمايش كنيم.



 



به عنوان سئوال آخر، پيش بيني خود را از آينده تحولات سوريه
بفرماييد؟



سوريه بعداز 16 ماه رويارويي با اين توطئه، اعتماد به نفس
خوبي نسبت به خود و رهبر و حكومت خود پيدا كرده است. مردم ما به روند اصلاحاتي كه
بشار اسد به جريان انداخته است، اعتماد دارند و در برابر تروريسم موضع شفافي پيدا
كرده‌اند. سوريه هم چون به دوستان خود در سطح بين‌الملل اعتماد دارد و اميدوار است
با پيروزي از اين بحران خارج شود.



 



 



 



منبع: هفته نامه پنجره

۱۳۹۱/۳/۲۰

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...