به گزارش نما، سایت صدای آمریکا (VOA) که زیرمجموعه وزارت خارجه آمریکاست، چند مقاله از چند روزنامه آمریکایی را منتشر کرده که در آن ها نسبت به نحوه مذاکره و امتیاز دهی به ایران انتقاد شده است.
انتشار متوالی این مقالات می تواند در راستای نشان دادن فضای ضد ایرانی و فشار بر اوباما باشد تا اگر مذاکرات با شکست مواجه شد به مخاطبان ایرانی گفته شود که دولت دموکرات آمریکا تحت فشار جمهوری خواهان و رسانه ها بوده است. نگاهی به تیترهای صدای آمریکا بیندازید: "متن توافق احتمالی: تعظیم در برابر تهران"، "وال استریت ژورنال: غرب در فکر اعطای امتیاز بیشتر به ایران است"، "کری، کسینجر، و عدم موفقیت توافق هستهای".
"کری، کسینجر، و عدم موفقیت توافق هستهای"
"استفان سستانویچ" در مقالهای در بخش وبلاگهای روزنامه وال استریت ژورنال مینویسد: اگر جان کری وزیر خارجه آمریکا برای مدت کوتاهی مذاکرات هسته ای را به کنار بگذارد و تلفنی با هنری کسینجر (وزیر خارجه اسبق آمریکا) صحبت کند، نباید توقع داشت که بخواهد درباره خاطرات کسینجر و جرالد فورد (رئیس جمهوری فقید ایالات متحده) پیرامون نحوه دستیابی به توافق کاهش تسلیحات اتمی با اتحاد جماهیر شوروی سابق، بیشتر بداند.
به باور نویسنده مقاله، آقای کری باید بداند که ۴۰ سال پیش در ولادیوستوک (محل انعقاد قرارداد) چه گذشت، زیرا درسهای بسیار مهمی از تبعات امضای آن قرارداد و ناکامیهای پس از آن وجود دارد.
کسینجر و فورد با شوروی بر سر تعداد مساوی موشکهای اتمی خود به توافق رسیدند، اما منتقدین این توافق با محتوای توافق موافقت نکردند، زیرا – و با استفاده از ادبیات آقای کسینجر – شوروی برتری ایدئولوژیک یا به گفته منتقدین، برتری استراتژیک خود را در این پیمان حفظ کرد.
در مورد مذاکرات با ایران هم، مساله به همان اندازه محرمانه است و مثلا در این گفتگوها تعداد سانتریفیوژ جای خود را به قدرت حمل (کلاهک) موشک داده است، و بنابراین آقای کسینجر باید به آقای کری این مطلب را گوشزد کند که جزئیات توافق از اهمیت جانبی برخوردار است، زیرا عدم موفقیت این پیمان ربطی به جزئیات نداشت.
بزرگترین مشکل ناموفق بودن این پیمان، عدم توانایی دولت آقای فورد در توضیح جایگاه این توافق در سیاست خارجه ایالات متحده آمریکا در قبال اتحاد جماهیر شوروی بود. مثلا،
- آیا تنش زدایی پایان رقابت بین دو کشور است،
- چرا این توازن قوا بین مسکو و واشنگتن فشاری بر روی متحدین دو ابر قدرت گذارده است،
- کنگره می خواست بداند که در ورای این توافق چرا محدویت تجارت بین غرب و بلوک شرق کاهش یافته است،
- و در داخل اتحاد جماهیر شوروی، اپوزیسیون می خواستند بدانند که چرا واشنگتن با این کار از خواسته حقوق بشری آنها چشم پوشیده است.
در مورد توافق احتمالی با ایران نیز همین مساله ممکن است. دولتهای دوست آمریکا از واشنگتن خواهند خواست که به حضورش در منطقه بیافزاید. ایجاد دو دستگی در کنگره در مورد هزینه–فایده عادیسازی روابط اقتصادی با ایران، و اپوزیسیون در ایران، به آمریکا خرده خواهد گرفت که واشنگتن بیشتر به سمت تنشزدایی متمایل است تا به گسترش دموکراسی.
اگر دولت باراک اوباما به دنبال موفقیت پس از توافق اتمی است، باید نگاه خود را فراتر از تعداد دستگاههای سانتریفیوژ گسترش دهد. مثلا، باید به نوع رابطه خود با تهران اشاره کند. کسینجر میتواند توصیههای خوبی در این زمینه داشته باشد.
به عنوان مثال درباره تنشزدایی صحبت نکن؛ و این که توافق راهی مناسب برای ایجاد روابط حسنه است. آقای کری بهتر است برای دفاع از توافق اتمی بگوید که روابط واشنگتن با تهران بد خواهد ماند.
تماس كری با كیسینجر قبل از امضای توافق با ایران
«آقای كری باید بداند كه ۴۰ سال پیش در "ولادیوستوك" چه گذشت، زیرا درسهای بسیار مهمی از تبعات امضای آن قرارداد و ناكامیهای پس از آن وجود دارد.»
۱۳۹۳/۹/۲