به گزارش نما به نقل از فارس، ماموریت در مصر برای دیپلماتی که در یکی از سرنوشت سازترین و پرحادثهترین مقاطع کشور تاریخی مصر و منطقه و همزمان با بیداری اسلامی، سکان نمایندگی ایران در قاهره را بر عهده داشته است؛ میتواند بسیار پرخاطره باشد. خاطرات مجتبی امانی رئیس سابق دفتر حفاظت منافع ایران در قاهره ابعاد مختلفی را در بر میگیرد. وی خاطرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی، امنیتی، رسانهای و ... خود را در قالبی داستانی روایت میکند.
گروه سیاست خارجی خبرگزاری فارس اقدام به انتشار خاطرات وی کرده که بیست و ششمین بخش آن از نظر خوانندگان میگذرد.
****
ایران و مصر از پیشتازان طرح وحدت جهان اسلام بودهاند. تلاشهای آیت الله العظمی بروجردی مرجع اعظم وقت ایران و شیخ شلتوت شیخ الازهر که هم زمان با ایشان در مصر سکان الازهر را به دست داشت، منجر به تاسیس دارالتقریب مذاهب اسلامی در مصر شد. فتوای مشهور شیخ شلتوت که تبعیت از مذهب شیعه را جایز میدانست، مقابله با جریان تکفیری وهابی آن زمان بود که سعی میکرد شیعه را یک دین و خارج از اسلام جلوه دهد که دقیقاً یک پروژه استعماری بود که روباه پیر انگلیس آن را هدایت میکرد.
به اعتقاد اینجانب، شیخ شلتوت ضمن توجه به این نقشه دشمنان اسلام، این نکته را نیز در نظر داشت که با تایید شیعه به عنوان مذهب پنجم اسلام، دایره نفوذ ازهر را نیز افزایش میداد. با این اقدام شیخ شلتوت، الازهر مصر دیگر خاص اهل سنت نمیماند، بلکه در زمانی که ایران با اقدامات شاه از هرگونه ایفای نقش مذهبی دور میماند، الازهر میتوانست این نقش را در جهان اسلام ایفا کند و با اندیشههای تکفیری که تهدیدی برای ازهر بود مبارزه کند. اقدام آیت الله بروجردی نیز ضمن دور کردن جهان اسلام از فتنههای تفرقه، از طریق تایید مذهب شیعه توسط الازهر مصر، راه را بر جریان تکفیری آن زمان سخت میکرد. این اقدام هوشمندی آیت الله بروجردی و شیخ شلتوت را نشان میداد که از علمای آگاه زمان خود بودند.
از زمانی که مصر در دامن آمریکا افتاد و قرارداد کمپ دیوید را امضا کرد، دشمنان جهان اسلام از این روزنه به تضعیف مصر پرداختند. مصری که میتوانست با توجه به جایگاه راهبردی خود نقش مهمی در جهان اسلام و منطقه ایفا کند. از نظر آمریکا و رژیم صهیونیستی و مجموعه غربیها، مصر باید در همه ابعاد و از جمله ایفای نقش دینی مذهبی ضعیف میشد.
در دوران سی ساله حکومت مبارک، این سیاست ضد مصری پیشرفت زیادی داشت. مصر به تعبیر نخبگان مصری کوتوله شد و از همه ابعاد فرهنگی، مذهبی، دینی، اقتصادی، صنعتی، نظامی، اجتماعی و ... جایگاه آن تنزل یافت. یکی از مهمترین نقشههای دشمنان جهان اسلام و مصر، دور کردن مصر از ایران بود، چرا که به اهمیت این ارتباط در سد کردن راه توطئه آنان واقف بودند. یکی از اثرات این سیاست بر کاهش فعالیتهای مجمع تقریب مذاهب مصر بود. این مجمع که یادگار اقدام آیت الله بروجردی و شیخ شلتوت بود سالهاست هیچ فعالیتی ندارد.
از ابتدای ماموریت خود به عنوان رئیس نمایندگی در قاهره (1388-1393) تلاشم این بود که راهی برای تقویت ارتباط نهادهای مذهبی دو کشور جستجو کنم. تمامی نهادهای فرهنگی و دینی کشورمان نیز با آگاهی از اهمیت این ارتباط، مشتاقانه از هرگونه ارتباطی استقبال میکردند. یکی از ابعاد این همکاری تبادل هیاتهای دینی بین مصر و ایران بود. مقامات دینی مصر و به ویژه ازهر از هرگونه سفری به ایران خودداری میکردند. هیچگاه هم به صورت دوجانبه از شخصیتهای دینی ایران برای سفر به مصر دعوت نکردند. معدود سفرهایی هم که انجام میشد برای شرکت در همایشهای بینالمللی بود که در تهران یا قاهره برگزار میشد و متولی آن سازمانهای بینالمللی بودند.
ایران سیاستی برعکس مصر داشت و هیچ فرصتی را برای حضور در مصر از دست نمیداد و از تکرار این خواسته یعنی تقویت همکاری دینی بین دو کشور خسته و دلگیر نمیشد.
شیخ ازهر، وزیر اوقاف و مفتی مصر، سه شخصیت مهم اسلامی در مصر هستند که با هریک از آنان چندین ملاقات داشتهام. به غیر از آن با شخصیتهای مختلف مذهبی دیگر مصری نظیر استادان ازهر، ائمه جماعت، شیوخ صوفیه، قاریان قرآن و ... ارتباطات زیادی داشتم. این ارتباطات در بعد از انقلاب مصر وسعت بیشتری پیدا کرد. در همه این ارتباطات این نکته برایم سوال بود که چرا مسئولین رسمی مصر از سفر به ایران خودداری میکنند. البته در طول سالهای بعد از انقلاب مصر تعداد زیادی از شخصیتهای مذهبی مصر به ایران سفر کردند که تاثیر بسیار زیادی بر تقویت این روابط در بخش غیر حکومتی داشت، اما همه این افراد اگر هم دارای مسئولیت دولتی بودند، به علت عدم موافقت دستگاه اداری خود مجبور بودند از محل کار خود مرخصی گرفته و به ایران سفر کنند. در عین حال بوقهای وابسته به سعودی و تکفیریهای وابسته به این کشور در مصر نیز از هرگونه اقدامی علیه این افراد و شایعه پراکنی کوتاهی نمیکردند.
بنا بر تجربه خود در کار با مصر میدانستم فشار خارجی بر مسئولان مصری برای قطع هرگونه ارتباط با ایران وجود دارد. این موضوع ریشه در تعهداتی دارد که مصر در امضای قرارداد کمپ دیوید و تبعات آن دارد. دلیل آن هم واضح است، مصر نباید با ایران به عنوان کشوری در محور مقاومت، ارتباط داشته باشد. به زعم آنان این موضوع با روح قرارداد کمپ دیوید در تعارض است.
بر اساس یک قاعده ساده، مصر حتی اگر میخواست به کسب امتیاز از رژیم صهیونیستی موفق شود، راه آن ارتباط با ایران بود، اما دشمنان مصر که با ابزار قرارداد کمپ دیوید در همه ارکان مصر نفوذ کرده بودند، مانع از هرگونه مانور سیاسی مصر برای افزایش قدرت آن در برابر رژیم صهیونیستی میشدند.
همان گونه که گفتم دعوتهای زیادی از طرفهای مختلف ایرانی از مسئولین مصری میشد که برای ارتباطات دوجانبه و همکاریهای دینی به ایران سفر کنند. طرحهای مختلفی مثل تبادل استاد و دانشجو، افتتاح دانشگاه ازهر در تهران و یا برعکس و ... به طرف مصری داده میشد. این موضوع نشانه تعهد مقامات دینی کشورمان برای وحدت جهان اسلام بود، اما کمتر پاسخی از طرف مصری به گوش میرسید.
چند ماه بعد از انقلاب مصر، با یکی از شخصیتهای بلندپایه اسلامی مصری که از بردن نام وی معذورم دیدار کردم. از وی گلایه کردم که مصر از هرگونه ارتباط بین نهادهای اسلامی دو کشور سرباز میزند، در حالیکه این موضوع به نفع جهان اسلام و مصر است. وی گفت نظام مبارک سقوط کرده و من میخواهم یک حقیقت را به شما بگویم. هربار که شما از من دعوت میکردید، من اشتیاق داشتم که دعوت شما را اجابت و به ایران سفر و با برادران شیعه خود دیدار و گفتوگو کنم. گاه موفق میشدم موافقت همه دستگاههای ذیربط مثل وزارت خارجه و وزارت اوقاف و موسسات امنیتی مختلف را بگیرم، اما همیشه دستگاه امنیتی ریاست جمهوری در زمان مبارک با سفر ما مخالفت میکرد. وی همه تقصیرها را به گردن مبارک انداخت و گفت اکنون مبارک رفته و من قول میدهم این سفر را در اولین فرصت انجام دهم. چند هفته بعد با یک دعوتنامه برای شرکت در همایش هفته وحدت به نزد وی رفتم و او شخصاً دفترش را نگاه کرد و گفت هیچگونه مشغولیتی در آن زمان ندارد و مرا مطمئن کرد که برای اولین بار مصر در سطوح بالا در همایش هفته وحدت شرکت خواهد کرد.
چند روز به برگزاری این همایش مانده بود و علیرغم پیگیریهای متعدد، پاسخی از سوی وی نرسیده بود تا اینکه یک پیام از سوی یکی از معاونان وی به من رسید. در این پیام آمده بود: جناب آقای ... از شما شدیداً عذر خواهی میکند و قادر به این سفر نیست. این پیام آشکار، سطوری نانوشته نیز داشت: ما خیال کردیم انقلابی اتفاق افتاده، اما نظام مبارک همچنان پابرجا و تصمیم گیر است!
چرا مقامات مذهبی مصر و الازهر به ایران سفر نمیكنند
چند روز به برگزاری همایش وحدت در ایران مانده بود و علیرغم پیگیریهای متعدد، پاسخی از سوی شیخ بلند پایه مصری نرسید تا اینكه پیامی آمد به این مضمون كه شیخ از شما شدیداً عذر خواهی میكند و قادر به این سفر نیست.
۱۳۹۳/۱۰/۱۳