هفتهنامه آسمان در گفتوگویی با عبدالواحد موسویلاری، وزیر کشور دولت خاتمی و عضو هیات نظارت بر قانون اساسی در آن دولت نوشت:
· براساس اصل 113، اجرای قانون اساسی در همه ابعاد جزو وظایف رئیسجمهور معرفی شده است. آقای خاتمی هم بر همین اساس و نیز برنامهای که از پیش داشت، خود را موظف دانست که پیگیر عملیاتی و اجرایی شدن قانون اساسی باشد. نتیجه این شد که هیأت نظارت بر قانون اساسی را تشکیل دهند که موارد نقض قانون اساسی را رصد و راهکارها را مشخص کند و رئیس جمهور را در جهت اجرای قانون اساسی کمک دهد.
· این یک تفسیر انحرافی و اشتباهی از اصل 113 است که بگویند رئیسجمهور فقط ابلاغکننده قوانین عادی است یا فقط ملزم به نظارت بر اجرای قانون در قوه مجریه است. این تنها یکی از اختیارات رئیسجمهور است.
· همین اعضای شورای نگهبان که تردید دارند رئیسجمهور چنین اختیاری داشته باشد؛ در زمان تصویب قانون سال 65 و ریاست جمهوری آیتالله خامنهای میگفتند آنچه که در این قانون آمده تنها بخشی از اختیارات رئیسجمهور است و رئیسجمهور را محدود میکند؛ اما در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی این اختیارات را موسع و غیرقانونی میدانستند! به نظر ما این تفسیر از اصل 113 که رئیسجمهور صرفا مجری قانون اساسی در قوه مجریه میباشد، اشتباه است و گویا سخنگوی فعلی شورای نگهبان هم تا حدی این تفسیر را مطرح کرده است. اصل 113 صراحت دارد که مسئولیت اجرای قانون اساسی برعهده رئیسجمهور است یعنی اینکه اجرای قانون اساسی نیاز به یک پشتوانهای در همه سطوح و در هر سه قوه دارد.
· اگر آقای خاتمی رئیسجمهور نبود و فردی بود که مورد پسند آقایان بود حتماً میگفتند که او اختیارات بیش از این هم میتواند داشته باشد. اما متأسفانه تفسیرهای مختلفی از قانون اساسی دیدهایم که به افراد و سلایق بازمیگردد.
· هیأت نظارت بر قانون اساسی میتواند نظارت و رصد نماید که در کجا اصلی از قانون اساسی معطل مانده یا مورد بیتوجهی دستگاهها قرار گرفته و به رئیسجمهور به عنوان مسوول اجرای قانون اساسی گزارش میکند که دستگاه اجرایی یا قضایی یا قانونگذاری از قانون اساسی تخطی کرده و است. رئیسجمهور طبق روال ابتدا تذکر میدهد و سپس اخطار میکند و اگر اینها به جایی نرسیده راهکار قویتری فعلا وجود ندارد.
· نظر شورای نگهبان مبنی بر اینکه برخی نهادها باید از نظارت مندرج در اصل 113 خارج شوند، نظرات «شخصی» است که به قانون تحمیل میشود و الا قانون مطلق و عام است و در آن استثنایی هم قائل نشده است. اجرای قانون اساسی و عمل به اصول آن وظیفه و تکلیف همه افراد و همه نهادهاست. نه شورای نگهبان و نه نهادهای دیگر از آن مستثناً نشدهاند. رصد کردن چگونگی اجرای قانون اساسی در نهاد شورای نگهبان هم میتواند مورد اهتمام رئیسجمهور باشد.
· خواست آقای خاتمی این بود که رئیسجمهور مجری قانون اساسی است و مسئولیت اجرای قانون اساسی را نیز دارد. وقتی آقای احمدینژاد در آغاز کارش هیات نظارت بر قانون اساسی را منحل کرد برای همه ما باعث تعجب بود. به دلیل اینکه این موضوع جزو اختیارات رئیسجمهور نیست بلکه جزو وظایف اوست.
· آقای احمدینژاد بعد از 6 سال متوجه شد که آن تصمیم قبلیاش غلط بوده و آقای خاتمی هم از اصل کار استقبال کرد. اینکه آقای خاتمی قبلاً به آقای احمدینژاد درباره این هیأت سفارش کرده بود و مواردی از این دست که دروغ بود. این سخن وجود خارجی نداشت و آقای خاتمی هیچ تماس و ارتباطی با آقای احمدینژاد درباره این هیأت نداشته است. اما وقتی آقای احمدینژاد پس از 6 سال متوجه اشتباهش شد و هیأت را احیا و بازسازی کرد، طبیعی است که آقای خاتمی که همیشه بر این عقیده بوده که این مسئولیت را باید اجرا کرد، میگوید این کار درستی است. اما آقای خاتمی دو دغدغه را مطرح کرد؛ یکی اینکه «رطب خورده منبع رطب کی کند». یعنی کسی که خود ناقض قانون اساسی است نمیتواند مدعی دفاع از قانون اساسی باشد. بنابراین آقای رئیسجمهور در مرحله اول خودش و یارانش و همراهانش باید متعهد اجرایی شدن اصول قانون اساسی باشند. دغدغه دیگر ایشان این بود که رئیسجمهور در عین حال که اهتمام به این مساله دارد و هیأت را احیا میکند فکری هم برای ضمانت اجرایی آن بکند که اگر اخطار یا تذکری داده میشود و به جایی نرسد راهی برای جلوگیری از تخلف وجود داشته باشد. ما آن زمان لایحهای به همین منظور را به مجلس دادیم و شورای نگهبان هم مخالفت کرد و مجلس هفتم هم نتوانست کاری انجام دهد، در نتیجه لایحه پس گرفته شد.
· اگر دولت نهم و دهم هم از ابتدا این کار را پی میگرفتند این نهاد تثبیت بیشتری میشد و کارایی بیشتری میداشت و حتی ممکن بود تا این مرحله سازوکارهای مورد نیاز برای ضمانت اجرایی هم عملی میشد. فکر نمیکنم در یک سال باقیمانده هم آقای احمدینژاد بتواند سازوکارهای لازم را تعبیه بکند. آقای احمدینژاد دیر متوجه این وظیفه خودش شد و آرزو میکنم ایشان خودش شروع کند و حال که مصمم شده است مسئول اجرای قانون اساسی باشد، خودش و نهادهای تحت امور مسئولیتش مقید بشوند قانون اساسی را رعایت بکنند.
تكذیب تماس خاتمی و احمدینژاد توسط لاری
آقای احمدینژاد بعد از 6 سال متوجه شد كه آن تصمیم قبلیاش غلط بوده و آقای خاتمی هم از اصل كار استقبال كرد. اینكه آقای خاتمی قبلاً به آقای احمدینژاد درباره این هیأت سفارش كرده بود و مواردی از این دست كه دروغ بود. این سخن وجود خارجی نداشت و آقای خاتمی هیچ تماس و ارتباطی با آقای احمدینژاد درباره این هیأت نداشته است. اما وقتی آقای احمدینژاد پس از 6 سال متوجه اشتباهش شد و هیأت را احیا و بازسازی كرد، طبیعی است كه آقای خاتمی كه همیشه بر این عقیده بوده كه این مسئولیت را باید اجرا كرد، میگوید این كار درستی است.
۱۳۹۱/۳/۲۸