به گزارش نما، در ارتباط با پرونده هستهای ایران، چند گزاره باید مورد نظر قرار بگیرد: یک؛ تصمیم گیرنده نهایی در باب پرونده هستهای ایران در ساختار قدرت و ترتیبات ناشی از آن متکی بر نظر رهبران کشورهای درگیر در این پرونده به ویژه دو کنشگر اصلی یعنی ایران و آمریکا است، دوم: ساختار قدرت در هر دو کشور که کنشگران اصلی این پرونده را تشکیل میدهند بسیار پیچیده و دارای ابعاد مختلفی از برهمکنشگران سیاسی نهادهای قدرت است، این نهادهای قدرت در قالبهای رسمی و غیررسمی در حوزه سیاست خارجی کشور موثر است.
سوم: در نهادهای رسمی، بازیگران اصلی درگیر دوانگاری سازمانی ناشی از اختلاف حزب و یا جناح حاکم در قوه مجریه و قوه مقننه هستند، چه در آمریکا و چه در ایران، هم اکنون ما شاهد وجود دولتی خواهان تحرک مثبت در جهت حل پرونده هستهای در چارچوب دیپلماتیک هستیم در حالی که در کپیتال هال و بهارستان، دو مجلس قرار دارند که اکثریت اعضای آن را نمایندگانی از جناح رقیب تشکیل میدهند و پیروزی دولتهای حاکم در مذاکرات هستهای را به نوعی تضعیف کننده جایگاه حزبی خود در انتخابات پیش روی در هر دو کشور ارزیابی میکنند، به ویژه نو محافظه کاران آمریکایی که امروز بازی پیروزی در انتخابات کنگره را نوشیدهاند و پس از جنگ جهانی دوم اولین مجلس با این اکثریت آرا را در اختیار گرفته اند، بارها گفتهام که ابرهای تیره از کپیتال هال، به سمت و سوی ژنو و مقر مذاکرات در حال حرکت است، از این روی باید دو دولت حاکم در تهران و واشنگتن و همچنین دیگر کنشگران پیرامونی در مسکو، پکن، لندن، پاریس و برلین به دنبال آن باشند که هرچه شدیدتر مذاکرات را به فرجامی مبتنی بر بازی برد برد هدایت کنند.
گزاره جدی در این زمینه اراده حکومتی در رهبران دو کشور برای حل پرونده هستهای ایران بر اساس بازی برد-برد است اما بازی برد-برد نیازمند یک بازی تکمیلی در وضعیت کنونی است که آن هم تکیه بر بازی مینی ماکس است؛ که در آن طرفهای بازی به حداقلهای خود در جهت مدیریت تواناییهای خود در آینده برای رسیدن به حداکثرها بسنده میکند تا هرچه زودتر بتوانند از گذرگاه یک بازی خطرناک عبور کرده و با اطمینان خاطر مشترکی ناشی از دستیابی به اطمینان عملی وارد عمل شوند، لذا بر اساس واقع گرایی موجود و واقعیتهای ناشی از آن رسیدن به یک توافق نامه هستهای حتی متکی بر توافق سیاسی برای هردو ساختار قدرت در آمریکا و ایران بخرداندیشانه و آینده نگرانه است، نه تنها عقلانیت سیاسی یعنی تدبیر امور حال بلکه خردورزی سیاسی یعنی ساخت و پرداخت آینده رفتارها و کنش های سیاسی ایجاب می کند تا پرونده هسته ای به سمت و سوی توافق بین المللی در جهت مدیریت بحران های منطقه ای و گذار کم هزینه تری از این بحران نه تنها برای ایران و آمریکا بلکه برای منطقه و نظام بین الملل پیش روند.
ابرهای تیره از واشنگتن به سمت ژنو در حركت هستند
هرگونه تحرك نگرشهای رادیكالیستی در پایتخت های كشورهای درگیر به ویژه ایران و آمریكا میتواند زمینه پرور ایجاد یك حفره عمیق امنیتی با تبعات بالای منفی برای همه بازیگران شود و همانطور كه توافق نامه احتمالی برای همه احتمال برد وجود دارد شكست احتمالی برای همه باخت به دنبال خواهد اشت.
۱۳۹۳/۱۰/۲۳
![اخبار مرتبط](/Images/RelatedNews.png)
![نظرات کاربران](/images/Comments.png)