روز منت نهادن خدا بر بشر، كه رسولي از خودشان برانگيخت براي تزكيه و تعليم و بشارت و انذار.
رسولي كه اخلاقش «اسوه» است و رفتارش «حجت»، حياتش «الگو»ست و كلامش «آينه».
سه نمونه كوتاه از حديث نبوي ميآوريم با توضيحي كوتاه باشد كه در آينه اين «سه حكمت» سيماي هدايت را ببينيم و «راه» را بشناسيم و «رهرو» گرديم:
«عجبت لمن يحتمي من العطعام مخافه من الداء كيف لايحتمي من الذنوب مخافه من النار»
در شگفتم از كسي كه از بيم بيماري، از طعام پرهيز ميكند، چگونه از بيم آتش، از گناهان پرهيز نميكند؟!
آن كه از غذاي مسموم و ناسالم پرهيز ميكند از مريض شدن ميترسد. آيا فساد اخلاق و رشد رذايل در وجود انسان، بيماري خطرناك نيست؟
سلامت روح مهمتر از سلامت جسم است. بيماري روحنيز خطرناكتر از بيماري جسمي است وقتي دوزخ فرجام كار گنهكار است، هر چه گناه بيشتر باشد، شعلههاي جهنم برافروخته تر ميشود. گنهكار با دست خود هيزم جهنم خويش را فراهم ميسازد.
«شرالناس عندالله يوم القيامه الذين يكرمون اتقاء شرهم»
در روز قيامت، بدترين مردم كسانياند كه به خاطر ترس از شر و بديشان، مورد احترام قرارميگيرند.
احترام به كسي از روي محبت و درستي، يك چيز است و احترام از روي ترس، چيز ديگر. معمولا جباران و قلدران و برخي رؤسا و مسئولان و ماموران، رفتاري دارند ترسآميز، كه ديگران بي آن كه خطايي مرتكب شده باشند در رعب و وحشت از آنان به سر ميبرند. بعضيها با زبانشان نيش ميزنند، با قلمشان آبرو ميبرند، با رفتارشان ميآزارند و برخوردشان تحكمآميز است. احترامي كه از روي ترس باشد، سند بدرفتاري اشخاص است.
«احبب في الله و ابغض في الله و وال في الله و عاد في الله»
در راه خدا دوستي كن، در راه خدا دشمني بدار، در راه خدا تولا و همبستگي داشته باش و در راه خدا دشمني كن.
انگيزه هر عمل، تعيين كننده قيمت و ارزش آن است.
مسلمان مكتبي كسي است كه دوستي و دشمنياش، پيوند و قطع رابطهاش، گفتار و سكوتش، جهاد و صلحش، عطا و منعش، تعريف و انتقادش و... همه وهمه براي خدا باشد.
اين كه اين همه در قرآن تعبير «لله» ، «في الله» ، «في سبيل الله» ، «ابتغاء مرضات الله» امده است، اشاره به اين معيار جوهري و ملاك مهم در ارش كارها و تلاشهاست.
حضرت رسول (ص) اگر آن همه جنگ كرد و با خويشان و نزديكان مشرك در افتاد به خاطر خدا و در راه خدا بود.
اگر حضرت امير(ع) در جنگ خندق، پس از اسائه ادب حريف زمين خورده، از روي سينه او برخاست و چند قدم زد و سپس سر از تن آن دشمن خدا جدا كرد، براي آن بود كه براي خدا باشد، نه براي فرونشاندن خشم خود.
گفت من تيغ از پي حق ميزنم
بنده حقم، نه مأمور تنم
اين سه گوهر از گنجينه احاديث نبوي باشد كه چراغ راهمان باشد و الگوي عملمان و سرمشق زندگي مان.
سه گوهر از گنجینه احادیث نبوی
جواد محدثی
۱۳۹۱/۳/۲۹