امروز سوم شعبان مصادف با ميلاد سومين پيشواي شيعيان حضرت اباعبدالله الحسين(ع) و روز پاسدار است. امامي که مظهر مبارزه در پاسداري از دين خدا بود.الگويي که به تعبير بنيان گذار کبير انقلاب اسلامي (ره) از كار خودش به ما تعليم داد كه در ميدان وضع چگونه بايد باشد و درخارج ميدان وضع چه جور باشد . كيفيت مبارزه را ؛ كيفيت اينكه مبارزه بين جمعيت كم با يك جمعيت زياد بايد چطور باشد اينها چيزهايي است كه حضرت سيدالشهدا به امت جدش آموخته است واهل بيت بزرگوار و فرزند عالي مقامشان به همه فهماندند بعد از آنكه مصيبت واقع شد چه بايد كرد؟ بايد تسليم شد؟ آنها به ما فهماندند كه درمقابل جائر نبايد زنها بترسندو نبايد مردها بترسند ،در مقابل يزيد، حضرت زينب سلامالله عليها ايستاد وآن راهمچو تحقير كرد كه بنياميه در عمرشان همچو تحقيري نشده بودند.
امام حسين(ع) کيفيت مبارزه براي بيداري اسلامي را در تمام زمانها و زمينه ها به انسان و انسانيت ياد داد تا آهنگ رحيل به سوي سرزمين فجر و آفتاب را به صدا در آورد. ولي مگر مسلمين در
چه خوابي بودند که حسين(ع) آنها را بيدار کرد. چرا که مي گويند تعرف الاشياء باضدادها.
بعد از رحلت رسول اكرم(ص) با فاصله گرفتن جامعه از ارزشهاي اسلامي، زمينه هاي تبعيت از هواي نفس و بدعت گذاري در دين در بين مسلمانان به وجود آمد و روحيه تبختر، نژادپرستي، مالاندوزي و راحت طلبي بر جامعه اسلامي مستولي شد و مناشي نفاق، جهالت، خباثت، خيانت و... دهان باز کرد.
آنومي هنجاري در دوره حاکميت امويان به حرمت شکني آشکار ارزشهاي اسلامي منجر شد و بني اميه بدون هر گونه ملاحظه اي به وهن اصول اخلاقي و هنجاري اسلام پرداختند. بعد از رحلت پيامبر اعظم(ص) جامعه اسلامي مبتلا به فتنه هاي پي در پي بود. فتنه سقيفه، فتنه قتل عثمان، فتنه جمل، فتنه اکبر در صفين و خوارج،... و در نهايت فتنه کربلا که نقطه عطفي در جامعه اسلامي محسوب
مي شود و مقدمه بيداري اسلامي مسلمانان پس از خوابي به شمار
مي رود که ده ها سال پس از رحلت پيغمبر (ص)رفته بودند.
قيام امام حسين(ع) زماني آغاز شد که باطل به حق ملتبس و صواب در ناصواب ممتزج شده بود و اميدي براي اصلاحات تدريجي نبود. يزيد بن معاويه در انظار عمومي به حرمت شکني ارزشهاي اسلامي مي پرداخت و با احياي اخلاق دوران جاهليت، حداقل هاي ديانت مردم را نيز به باد داده بود. امام حسين(ع) مي فرمايند:" الا ترون الحقّ لايُعملُ به وان الباطِلَ لايتناهي عندَ فليرغب المُومنَ في لقاء الله محقا"( طبري ، 1364 ، ج 5 ، ص 403 )
مگر نمي بينيد که به حق عمل نمي شود و از باطل پرهيز نمي کنند مومن بايد حق طلب و مايل به لقاي پروردگار باشد.
فقر بصيرت، ظهور هرج و مرج و بي ثباتي در انديشه و حق جلوه دادن باطل و باطل جلوه دادن حق در نظر افراد چندين هزار سپاه را به ميدان آورده است که هر روز در فرات غسل ميکنند تا با تقرب و پاکي ، حسين(ع) و يارانش را ذبح کنند و بهشت و رضوان الهي را به دست آورند.
شهادت امام حسين (ع) در کربلا جامعه اسلامي را براي اولين بار بعد از رحلت رسول اکرم(ص) بيدار کرد و مسلمانان را نسبت به خطر نزديک هواي نفس و بدعت هاي جديد در دين آگاه کرد.
آسيب شناسي انقلاب نبوي و انقلاب علوي توسط حضرت سجاد (ع) و حضرت زينب(س) شيعيان را به خود آورد و موجي از تنفر از دستگاه حاکميت اموي را در بين مردم رواج داد.
از اين پس بود که موج بيداري اسلامي جامعه را فرا گرفت و زمينه قيام توابين ، قيام حره، شورش در حجاز، قيام در عراق، قيام مختار بن ابي عبدالله ثقفي ، قيام زيد بن علي را ايجاد کرد. در واقع اگر نبود خطبه هاي زينب کبري(س) و
روشنگري هاي علي بن الحسين(ع) کربلا در کربلا مي ماند و مسلمانان در روياي ديانت خود. رسالت زينب کمتر از شهادت حسين(ع) نبود و جامعه اسلامي در طول تاريخ بيداري و ولايت پذيري اش را مديون خطابه ها و روشنگري هاي زينب کبري(س) است. روشنگري هايي که ابعاد گسترده فتنه را روشن ساخت و زمينه سقوط سلسله اموي را فراهم کرد. خطابه ها و تذکارهايي که خطر پيروي از هواي نفس را گوشزد مي کرد و بدعت هاي جديد در دين را عريان مي ساخت.
کل يوم عاشورا و کل عرض کربلا آموزش کيفيت مبارزه براي بيداري در داخل ميدان و خارج از ميدان نبرد به عاشوراييان و امام حسيني ها آموخت.
***
سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به عنوان يک موجود زنده و مردمي از جنس انقلاب اسلامي است.در حضيض انسانيت ، نداي فراموش شده اي در گوش هاي بشريت پيچيد که جهان را در نقطه عزيمت دوباره اي به سوي "روزگار وصل " خويش قر ار داد . اين روزگار
" عصر بيداري" انسان و انسانيت است . امام خميني (ره) مصداق عيني "انت مذکر" در صور و ناقور عصر بيداري دميد و بيدار ترين مردم دوران را که در هميشه تاريخ به پيمان" الست" وفادارترين بوده اند ، به جوش و خروش در آورد . سپاه زاييده اين موج بيداري و عامل حفظ و بقاي آن است. پيوند غير قابل انفکاک سپاه از هويت جمعي ملت ايران و انقلاب اسلامي به خودي خود مانع از تبيين هاي تجريدي مي گردد.سپاه يک موجود زنده با وابستگي متقابل و نزديک اعضا در عين همبستگي با پيرامون خود در دل گفتمان انقلاب اسلامي است.
پاسدار کيفيت مبارزه در داخل و خارج ميدان را از مولاي خود
مي آموزد.8 سال دفاع مقدس سنگ محک مناسبي براي آزمون سپاه در ميدان جنگ بود. توان نظامي فزاينده سپاه پاسداران که امروز به بزرگترين قدرت موشکي در منطقه تبديل شده مانع از دست درازي و طمع ورزي بيگانگان حتي به يک وجب از خاک ميهن عزيزمان شده است.امروز به اعتراف دشمنان انقلاب خاورميانه روي انگشتان عده اي از سرداران و فرماندهان سپاه مي چرخد.
امروز پس از گذشت 33 سال از عمر انقلاب اسلامي اگر چه ميدان نبرد تغيير کرده است اما کيفيت مبارزه هنوز عاشورايي است.در معرکه نبرد نرمي که دشمن تدارک ديده است جنس حرکت آفندي و پدافندي پاسداران از جنس روشنگري هاي زينبي و سجادي است.
در ميانه چهارمين دهه از عمر پر برکت نظام اسلامي فضاي کشور مهياي تحرک بيش از پيش پاسداران براي اثرگذاري مثبت بر حيات سياسي جامعه است. سپاه بي ترديد در درون گفتمان پيشرفت و عدالت عمل مي کند و در برابر گفتماني که دخالت بيگانگان در امور داخلي ايران را مي خواهد عملياتي کند مي ايستد. البته اين به معناي حزبي شدن سپاه نيست و پاسدار نبايد ابزار دست احزاب و جريانات سياسي قرار گيرد اما مگر مي توان پاسدار بود و نسبت به سرنوشت سياسي کشور
بي اهميت ماند؟سپاه بدون سياست يعني سپاه سکولار، يعني بريدن از آرمانها و شعارهاي انقلاب، يعني پشت پا به منطق حضرت امام(ره) در اداره حکومت اسلامي و ... اين تعريف انحرافي با گفتمان انقلاب اسلامي جور در نمي آيد. جنس مردمي سپاه اين همبستگي را قهري و امري مي کند. سپاه متن ملت ايران و مجموعه بزرگي از شريف ترين و نجيب ترين نيروهاي معتقد به انقلاب اسلامي است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامي همسازي ملت ايران در دفاع از انقلاب است. پاسداران به عنوان يک نيروي اجتماعي حضور سازمان يافته و مقتدرانه مردم و تاثيرگذار بر روند تغييرات اجتماعي هستند.
در دروس کلاسيک جنگ نوشته اند اگر منجنيق نداري به جنگ دشمني برو که قانع شده باشد بدون منجنيق بجنگد.دشمن به دنبال سياست زدايي از سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به اسم اين مسئله است که جنگ تمام شده و سپاه بايد به درون
پادگان ها برود.البته سپاه نيز نبايد اجازه دهد که اين تلقي در جامعه به وجود بيايد که برخي مي خواهند حزب پادگاني تاسيس کنند. در واقع سياست ورزي پاسداران امر بين الامرين است.افراط و تفريط در سياست مايه دگرگشت رسالت انقلابي سپاه در پاسداري از کيان انقلاب اسلامي مي گردد.
امروز در جريان تحولات عظيمي که در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا در حال رخ دادن است سپاه بايد با تاسي به روش و کيفيت مبارزه اباعبدالله الحسين(ع)نبض تحولات در جريان بيداري اسلامي به دست بگيرد.خاورميانه امروز همان زمين کربلاست و زمانه بيداري کنوني همان روز عاشوراست. بايد به نداي هل من ناصر حسين زمان لبيک گفت.
پاسداران و كیفیت مبارزه عاشورایی
صالح اسكندری
۱۳۹۱/۴/۳