به گزارش نما به نقل از شهروند: اين طلا چيست كه بايد خريدش و آويزانش كرد و رفت در خيابان، آن را به هر كسي نشان داد تا دست آخر، آدم را خفت كنند و زورگيري و... در ایران به طلا هنوز بهعنوان یک کالای سرمایهای نگاه میشود، کالایی که با خرید آن و پس از آن با فروش شاهد بازگشت سرمایه یا حتی سود تا چند برابر هستیم. آن وسطها هم ابزار پز دادن و نشان دادن جايگاه مالي افراد و خانوادهها.
لابد اين روزها خاطراتي از اين دست را كه نشانه خطراتي براي همه هست خواندهايد: به همراه همسرم درحال بردن یک تخته فرش به داخل ساختمان بودیم که ٣سرنشین یک دستگاه موتورسیکلت به بهانه کمک کردن برای بالابردن فرش، وارد حیاط منزل شدند؛ ناگهان آنها با تهدید چاقو به سمت من و همسرم حملهور شده و اقدام به سرقت طلا و جواهرات من کردند؛ درحالیکه همسرم با آنها درگیر شده بود، آنها به شدت او را زیر مشت و لگد گرفته بودند و من نیز برای نجات جان همسرم، با فریاد زدن از همسایگان درخواست کمک کردم که همسایهها متوجه موضوع شده و به کمک ما آمدند.
يا يك نمونه ديگر: براي انداختن زباله به سر کوچه رفته بودم که به رفتار ٣سرنشین یک دستگاه موتورسیکلت مشکوک شدم؛ به همین خاطر سریعا به سوی خانه بازگشتم که دیدم موتور در ابتدای کوچه ایستاده است. به سرعت اقدام به باز کردن در خانه کردم که ناگهان یکی از موتورسواران که پشت خودرویی مخفی شده بود خودش را به من رساند و با گذاشتن دست روی دهانم سعی کرد تا مرا به زور وارد خانه کند که با مقاومت و فریادهای من، همسایهها به کمک من آمده و آنها به سرعت از محل متواری شدند.
و لابد نمونههايي از اعترافات مجرمان را نيز شنيدهايد: اگر سوژه داخل پیادهرو بود، یک نفر از موتور پیاده میشد و پس از چنگ زدن گردنبند و انجام سرقت، به سرعت روی موتور که چند متر جلوتر ایستاده بود میپریديم و به سرعت از محل دور میشدیم؛ اگر سوژه را داخل خودرو شناسایی میکردیم، ابتدا از پشتسر اقدام به ایجاد تصادف ساختگی از طریق زدن موتور به خودرو میکردیم تا سوژه برای بررسی تصادف از خودرواش پیاده شود که در این زمان و با استفاده از غفلت راننده، اقدام به سرقت گردنبند راننده کرده و در مسیر خلاف جهت حرکت خودروها از محل متواری میشدیم.
ما هميشه فكر ميكنيم كه زورگيري براي ديگران اتفاق ميافتد. گاه به همين واسطه اهمالكار ميشويم اما واقعيت اين است كه شکاف اجتماعی، دو خرده جامعه ایجاد میکند؛ یک گروه فکر میکنند شهروندانی هستند که بهخوبی زندگی میکنند و گروه دیگر فکر میکنند حقشان ضایع شده است و برای جبرانش باید دست به اقداماتی بزنند که میتواند توسل به جرایمی چنین خشن، باشد.
بیکاری و فقر، اعتیاد و تبعيض جزیی از شکاف اجتماعی است که نمیتوان از آن غافل شد و احتمال دارد در هر خطه و جغرافيا و مكاني شيوع پيدا كند. وقتی روز به روز، ارزشهای مادی سرمایهداری در جامعه رواج پیدا میکند و ارزشهای اخلاقی و معنوی نیز ضعیف میشود، جامعه بهطرف سرمایهداری میرود و افراد، احساس میکنند باید انواع کالاهای جذاب را در اختیار و مایملک خویش داشته باشند و پول، ارزش غالب میشود؛ آنهایی که احساس میکنند از راه قانونی نمیتوان به مادیات رسید، متوسل به راههای غیرقانونی میشوند تا به مادیات برسند.
شايد تا وقتی، بیکاری برطرف و اشتغال ایجاد نشود و فقر در جامعه بهطور گسترده وجود داشته باشد درصد مجرمان نیز افزایش مییابد و این کاهش شکاف طبقاتی و افزایش قدرت خرید مردم است که باعث میشود وقوع جرم در جامعه کمتر شود.
چند وقت پيش رسانهها مصاحبهاي با يك زورگير به اسم سعيد كرده بودند. سعید با اینکه ٢٤سال بیشتر نداشت، ١٢بار سابقه کیفری داشته و بیش از ١١٠نفر از او به اتهام زورگیری شکایت کرده بودند. براساس گفتههای شاکیان، سعید بیش از ٤٠نفر آنها را با چاقو مجروح کرده بود. او برای انجام این جرایم باندی ١٣نفره تشکیل داده و هدایت میکرد ...
بديهي است تبديل زورگيري فردي به امري سازمان يافته ميتواند اثرات تخريبي فراواني بر امنيت خانواده بگذارد. اما چاره كار كجاست؟ خانمها ديگر طلا نخرند؟ نهادهاي امنيتي فعالتر شوند شكاف طبقاتي برطرف شود؟ چه؟
برای مقابله با زورگیری، طلا نخرید!
این طلا چیست كه باید خریدش و آویزانش كرد و رفت در خیابان، آن را به هر كسی نشان داد تا دست آخر، آدم را خفت كنند و زورگیری و... در ایران به طلا هنوز بهعنوان یك كالای سرمایهای نگاه میشود، كالایی كه با خرید آن و پس از آن با فروش شاهد بازگشت سرمایه یا حتی سود تا چند برابر هستیم. آن وسطها هم ابزار پز دادن و نشان دادن جایگاه مالی افراد و خانوادهها.
۱۳۹۳/۱۲/۶