به گزارش نما ،جلسه پرسش و پاسخ مردمی حجت الاسلام والمسلمین مهدی طائب رییس قرارگاه عمار این هفته هم برگزار شد. در این جلسه از انتخابات ریاست مجلس خبرگان رهبری تا حکم جهاد آیت الله سیستانی و از جریانی که برای علی مطهری در شیراز اتفاق افتاد تا دعا برای تعجیل فرج سؤال و جواب به میان آمده است. بخش هایی از پرسش ها و پاسخ های مطروحه در این جلسه را پایگاه خبری نما منتشرکرده است که با هم می خوانیم.
تحلیل شما از برگزاری انتخابات ریاست مجلس خبرگان رهبری چیست؟
بحمد الهی تجلی اراده واقعی مردم در انتخابات اخیر خبرگان خودش را نشان داد. ریاست بر مجلس خبرگان پیام دارد. مجلس خبرگان باید مجلس خبرگان باشد، از جهات علمی و تقوایی باید حرف اول را بزند. اگر برای ریاست آنجا فردی انتخاب شود که از نظر علمی در حد بالای علمی مقداری زیر سئوال باشد، استحکام خبرگان زیر سئوال میرود. خبرگان نقطه اعتماد مردم در مرجعیت و رهبری است و با دین مردم به شکل مستقیم سر و کار دارد. بنابراین اگر یک وقت احساس کنند که آن قله به شکل سیاسی سر کار آمده است، اعتماد سست میشود. انتخاب حضرت آیتالله یزدی نشان داد در آنجلا جریان علمی، تقوا و عمق علمی مورد لحاظ هست و یقین دارم آن 24 رأی هم که به آقای هاشمی داده شده است و میتوانم پای این حرفم بایستم که حدود نصف آن جهت سیاسی و خط و خطبازی دارد، اما نصف دیگر آن رعایت حال ایشان بود، والا همانها هم رأیشان به آقای یزدی هست، چون آقای یزدی مجتهدی است که چند سال است در حوزه علمیه درس خارج میدهد، رئیس قوه قضائیه بود. بنابراین مجلس خبرگان اخیر پیام بسیار خوبی داشت و اطمینان مردم به این خبرگان در جهت رهبری و انتخاب رهبری و تأیید رهبری است، آنجا جای تسامح و این حرفها نیست و به یاری خدا این الگویی میشود برای انتخابات آتی خبرگان که مردم در انتخاب خبرگان واقعاً به افراد خبره رأی بدهند.
آیا فرمان جهاد آیتالله سیستانی مردم عراق و مقلدین ایشان یا سایر مسلمانان را هم شامل میشود؟
هر کسی استطاعت داشته باشد باید برود.
منظور شما مقلدین آقای سیستانی است؟
خیر، فرق نمیکند. «فَإِذَا حَكَمَ بِحُكْمِنَا». هر کسی استطاعت تا حد کفایت داشته باشد، باید برود و الحمدلله در حد کفایت هست. اصلاً به حکم هم نیاز ندارد. حکمی که ایشان دادهاند فقط یک بیان موضوع است. فرض کنید همه ما اینجا نشستهایم و به ما بگویند قبر اباعبدالله الحسین(ع) در معرض خطر قرار گرفته است و باید برویم دفاع کنیم. راه را هم باز بگذارند و ما نرویم و آنها بیایند و به قبر جسارت کنند. میدانید ما چه میشویم؟ همانی میشویم که امام حسین(ع) در روز عاشورا فرمودند «هل من ناصر ینصرنی» و عدهای شنیدند و پاسخ ندادند. این بیانی که حضرت آیتالله سیستانی فرمودند همین است. ایشان ندای هل من ناصر را به همه رساند. الان درست است دارند در تکریت میجنگند، اما این چیزی را که در تکریت داری با او میجنگی، داری او را از کربلا دور میکنی. رهایش میکنی میرود و کربلا و نجف را خراب میکند. تا موقعی که نیرو به اندازه کفایت هست، هست، هر موقع نبود، باید رفت. اگر نمیرویم به خاطر این است که الان نیرو در آنجا به اندازه کفایت هست، والا اگر نیرو کم باشد، کمک به آنجا از نان شبمان واجبتر است. شده است شب گرسنه سر بر زمین بگذاریم، باید نان شبمان را به آنجا بفرستیم. اولویت دارد. خدا رحمت کند حضرت امام را که فرمود جنگ در رأس همه امور است. امروز نبرد اسلام و کفر و جنگ در رأس همه امور است، منتهی فعلاً نیازی به نیرو نیست. پس حکم عام است.
آنچه که به ما یاد دادهاند این است که ما هر بلایی سر پدر و مادرمان آوردهایم سر خود ما هم میآید، یعنی بچههای ما هم همان اشتباهات ما را تکرار میکنند. آیا این عدالت است؟
بله، پس عدالت نیست؟ چه توقعی دارید؟ «ببری مال مسلمان و چو مالات ببرند/ بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست».
از هر دست که بدهی، از همان دست میگیری. البته این مطلق نیست. اگر توبه نکنی اینطور میشود، ولی اگر توبه کردی، پدر و مادر را اذیت کردی، اما بعد پشیمان شدی و توبه کردی. توبه چه شکلی؟ هی برای پدرت نماز خواندی، هی روزه گرفتی. پدرت از دنیا رفته، دستش از دنیا کوتاه شده است، دائماً برایش صدقات دادی، رفتی سر قبرش نشستی و قرآن خواندی. آن طرف پدر از تو راضی میشود، وقتی از تو راضی شد، دعا میکند و تو به بچهات مبتلا نمیشوی. راه دارد. هر کسی در این عالم معصیت کند، اگر توبه کرد، خدای متعال از بین میبرد، توبه نکرد چوبش را میخورد. این قضیه که گفتهاند هر کاری را که در مورد پدر و مادرت انجام دادی، در فرزندانت خواهی دید، مشروط به توبه نکردن است، اما اگر توبه کردی این بلا سرت نمیآید. ما خیلیها را داشتیم که در جوانی شرارت و پدر و مادرشان را اذیت کردند، ولی متنبه شدند و شروع کردند برای پدرشان خیرات و مبرّات دادند. خدا بچهای به او داد خادم به پدر، ولی اگر توبه نکردی، عین عدالت است که پوست پدرت را کندی، خدای متعال توسط بچهات پوستت را میکند.
منِ بچه شیعی که تقریباً مشکلی هم در زندگی ندارم، چطور و با چه بهانهای باید برای تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) دعا کنم که از دل من برآید؟
این را قبلاً هم از من شنیدهاید. کنار اتوبان زندگی میکرد و ماشینها به سرعت میآمدند و میرفتند. یک نفر پرسید: «خانه شما اینجاست و ماشینها اینطور با سرعت میروند و میآیند، اعصابت در هم نمیریزد؟» گفت نه، آهان! فهمیدم! همین که میگویی منِ بچه شیعی بدون مشکل هستم و این حرفها، معلوم میشود خودت عین مشکلی، منتهی خودت متوجه نیستی. مگر کسانی میتوانند در این عالم باشند و عالم را بدون مشکل ببینند؟ اولین مشکل این است که خوب کمال پیدا نکنی. میدانی هر چه باسوادتر باشی بیشتر میفهمی که چرا امام زمان(عج) نیست؟ سواد ندارم، اما در مورد قرآن سئوال زیاد دارم که هیچ کسی بلد نیست جواب دهد. واقعاً در قرآن سئوالاتی هست که جز امام زمان(عج) کسی نمیتواند جواب بدهد. اولین فقر ما فقر علمی است. اگر یک مقدار قدم به وادی علم گذاشتیم تازه میفهمیم عجب گوهر نابی از ما دور است. نه، بهتر است بگویم از عجب گوهر نابی دور هستیم. داری کجا زندگی میکنی؟ این وضع دنیاست. این آب و هواست که تهران دارد؟ چه کسی میتواند آب و هوای دنیا را که بشر اینجور خراب کرده است، درست کند؟ هیچ کسی راه حل ندارد. همه گیر کرده و همه در قضیه ماندهاند. فقط یک نفر بلد است بیاید و درست کند و آن هم اوست. داری در امواج مشکلات بالا و پایین میروی و غوطه میخوری. کافی است ذرهای توجه داشته باشی. این همه سرطان ناشی از اقدامات غلط غذایی خودمان است. ظلمها، ستمها و کوتاه بودن عمرها، این عمر است که داریم؟ این همه قرص اعصاب که همه میخورند. بنده خدایی پزشک اعصاب هممحلهای ماست. میگوید 99 درصد مردم ما باید قرص اعصاب بخورند. تازه مردم ما سالمترین اعصاب را در دنیا دارند. شما شراب را از زندگی غرب بگیر، اگر شب توانست بخوابد. شراب را از روی اعتیاد میخورد، یعنی اگر نخورد خوابش نمیبرد. این زندگی است؟ نمیدانی امام زمان(عج) بیاید چه اتفاقی میافتد؟ گفت دوران امام زمان(عج) مثل دوران جنینی در مقایسه با بیرون است. وقتی بچه به دنیا میآید گریه میکند. میدانید چرا؟ میگوید ما را از چه جای خوبی بیرون آوردند. کمی که چشمهایش باز میشود میگوید عجب جای خوبی آمدیم. ما نمیدانیم در چه زندانی داریم زندگی میکنیم.
آیا اصولگرایان برای دورههای بعدی ریاست جمهوری شخصیت مناسب برای این منصب پیدا میکنند؟ آیا آقای احمدینژاد کاندیدای اصولگرایان است؟
هنوز که وقت ریاست جمهوری نشده است. اصولگراها هم هیچ جلسهای نداشتهاند. فعلاً دارند تلاش میکنند دور هم جمع شوند تا بعد سر فرد به توافق برسند. در مورد آقای احمدینژاد هم تا حالا جلسه نگذاشتهاند که در بارهاش بگویند آره یا نه، ولی قواره رئیسجمهوری در ایران این است که یک نفر بیشتر از دو دفعه رئیسجمهور نمیشود. مردم بیشتر از دو دفعه به کسی رأی نمیدهند، هر کسی که میخواهد باشد. خدا رحمت کند مرحوم حاج شیخ محمدتقی جعفری را. تعبیری داشت و میگفت آقا! همه حرفهایی که میزنی درست، ولی کسی که آمده جدید است و «لِکُلِّ جَدِید لَذَّه». آدم جدید لذت دیگری دارد. مردم هم دنبال یک آدم جدید هستند. نمیدانم رئیسجمهور فعلی برای همین یک دفعه انتخاب شده است یا هنوز معلوم نیست. باید جلوتر برویم، ولی اگر نخواهد باشد، مردم دنبال یک آدم جدید هستند. قدیمیها را نمیآورند. قحطالرجال که نیست.
احمدینژاد در شهرستانها رأی میآورد.
اینطوری که میفرمایید نیست، چون من همینطور که اینجا برای پاسخ به سئوالات میآیم، برای پاسخ به سئوالات به شهرستانها هم میروم. این را بدانید ایران یکپارچه شده است و دیگر استان و شهرستان ندارد. یک بار به رودان، جنوبیترین منطقه بندرعباس رفته بودم. آن هم در یکی از دهات رودان. اصالتاً افریقایی هستند. نوع پوشش، دمپاییها و همه چیز افریقایی است. جلسه پاسخ به سئوالات گذشته بودند و دقیقاً همین سئوالاتی را که شما دارید میپرسید از من میپرسیدند. دیدم یکپارچگی فرهنگی عجیبی است. ارزیابیها کاملاً دقیق است. یعنی آن آقا در آن روستای دورافتاده احمدینژاد را همانطور تحلیل میکند که شما در اینجا تهران تحلیل میکنید. چرا؟ به خاطر وسایل ارتباط جمعی که همه فاصلهها را از بین برده است. رفته بودم به یکی از دهات به اسم خانقاه. اول فکر کردم اسمش خانقاه است. بعد دیدم «خانه آقا» بوده که تکرار شده است و خیال میکنید میگویند خانقاه. یک ده کوچک بود. برای شهدایشان مجلس گرفته بودند. منتظر بودم منبر بروم. دیدم دو تا بچه یازده دوازده ساله تلفن همراه دستشان هست. این یکی میگوید این خبر الان آمده است، آن یکی میگوید چرا برای من نیامده است؟ امروز این حرفها نیست. این تلفن همراهی که امروز در اختیار همه هست، همه سدها را شکسته است. اینجور نیست بگوییم در شهر به این رأی میدهند و در روستا به آن. مردم دقیقاً نگاه و ارزیابی میکنند و این دفعه کسی که میآید و کاندیدا میشود باید خیلی حواسش را جمع کند، چون مردم این بار مو را از ماست بیرون میکشند، چون تجربه آقای روحانی را هم دارند و قولهای آقای روحانی را هم شنیدهاند و دارند ارزیابی هم میکنند. بنابراین این بار دنبال یک آدم جدید هستند. قحطالرجال هم که نیست. آدمهای قوی داریم. بردارید آنها را به میدان بیاورید. «لِکُلِّ جَدِید لَذَّه».
جریان آقای علی مطهری در شیراز چه بود؟
یک مشت حزباللهی حرف گوش نکن. آدم نمیداند واقعاً با اینها چه کار کند؟ چرا این کارها را میکنید؟ اگر ما مقلد آقا هستیم، آقا فرمود این کارها را نکنید. این آقا به دانشگاه دعوت شده است. دانشگاه شورای فرهنگی دارد. وقتی شورای فرهنگی اجازه داده است، باید این آقا بیاید صحبتش را بکند. حرفش را بزند. نظام مسئول، دادگاه، سپاه، بسیج و نیروی انتظامی دارد.. بگذارند حرفش را بزند. حالا اگر بیاید بعضی از حرفها را بزند جز خنده چیز دیگری دارد؟ بنشین بخند. تحمل نداری؟ برو. اگر جای نمایندههای مجلس بودم، آقای علی مطهری که در مجلس صحبت میکند مینشستم خوب گوش میکردم و آخر سر هم دستهجمعی برایش کف میزدیم و هورا میکشیدیم. [خنده حضار] آقا! این حرفها اعتراض دارد؟ بگذار بگوید. واقعاً کار اشتباهی است و چیزی که طرف مقابل نیاز دارد دقیقاً همین است. نیازمند به این واکنشهاست. آقا! ما از این حرفها عبور کردهایم. نظام ما بهقدری مستحکم است که باور کنید میتوانیم به امریکاییها اجازه بدهیم بیایند اینجا تظاهرات کنند. خیالی نیست. بگذارید حرفش را بزند. این واکنش اشتباه محض بود.
حاج آقا! یعنی کار خودشان نبود؟
نمیدانم. انصافاً آنجا نبودهام، چون اگر بودم میرفتم نزدیک ببینم چه کسانی در صحنه بودهاند، ولی قضیه هر چه بوده یقیناً به نفع این آقا تمام شده است. حالا یا آدمهای نادان بودهاند که متأسفانه داریم. زیاد هم داریم. طرف مجتهد است. هر چه به او میگویی آقا! این کار را نکن، این حرف را نزن. گوشش بدهکار نیست و میگوید تو نمیفهمی!
در 14 اسفند در زمان بنیصدر دانشگاه تهران که شلوغ شد، خودشان میرفتند و مردم را با چاقو میزدند، بعد همان چاقو را میآوردند و نشان میدادند و میگفتند کار حزباللهیهاست. از آب گلآلود ماهی میگیرند. این هم کار خودشان است؟
این تجربه از آن موقع است. اگر بچه حزباللهیها هیچ کدام پای این جور سخنرانیها نروند، نیروی انتظامی راحت میتواند برخورد کند. چون وظیفه او تأمین امنیت است. این آقا نماینده مجلس است. امنیت نماینده مجلس باید تأمین شود. هر کسی که میخواهد باشد، این برگ برنده ما در دنیاست.
در ترکیه جلسهای گذاشته بودند با عنوان «بررسی راههای تغییر حاکمیت در ایران» و همین آقای صادق زیباکلام را دعوت کرده بودند. دوره خاتمی بود. تمام راههای داخل برای تغییر حاکمیت به بنبست رسیده بود. در عراق هم تازه امریکاییها آمده و آنجا را گرفته بودند. میروند به سراغ حمله نظامی که تنها راه تغییر حاکمیت در ایران این است که امریکا به ایران حمله کند. این محور بحث میشود. همین زیباکلامی که میبینید میرود پشت تریبون و میگوید من با حمله نظامی مخالفم. چرا مخالفی؟ گفته بود چون اگر حمله کنید شکست میخورید و مردم جلوی شما میایستند. گفتند نه، تو نمیدانی. مردم از نظام برگشتهاند. گفته بود همه مردم ایران از نظام برگشتهاند؟ گفته بودند همه نه، فوقش ده درصد قبول دارند. آن موقع جمعیت ما حدود 70 میلیون نفر بود. زیباکلام گفت ده درصد 70 میلیون نفر میشود 7 میلیون نفر. اگر وارد شوید، این هفت میلیون اسلحه دست میگیرند و با شما میجنگند. یکی از آن هفت میلیون هم من هستم. [خنده حضار] تو؟ ضد انقلاب! آنجا با این حرف میشود ضد انقلاب. پرسیدند چرا؟ گفته بود شما آمدید عراق را گرفتید. در ایران ما خودمان هستیم. در ایران در جبهه مخالف هستم. به همین دلیل هم شما مرا به اینجا دعوت کردهاید. شمای امریکا آمده و عراق را گرفتهاید. در عراق استاد دانشگاه را سر کلاس ترور کردهاند. یعنی ورود امریکا به عراق اولین چیزی را که از مردم گرفته امنیت است. منِ استاد مخالف در ایران و شما هم مرا به عنوان مخالف به اینجا دعوت کردهاید، صبح در ارومیه میروم سر کلاس درس میدهم و بعد از ظهر در بندرعباس. از این سر ایران به آن سر ایران میروم و حتی یک نفر هم به من نمیگوید بالای چشمت ابروست. ما در ایران امنیت داریم. این ارزش است. طرف باید بتواند حرفش را بزند. بگذار بزند. انتقاد داری؟ برو حرفش را رد کن. ما از حرف کسی زمین نمیخوریم.
تأثیر نامه نمایندگان کنگره امریکا در روند مذاکرات هستهای چگونه است؟
ما تا هنگام نتیجه هیچ قضاوتی نمیتوانیم در مورد مذاکرات کنیم. باید منتظر بمانیم و ببینیم خروجی مذاکرات چه خواهد بود. فعلاً فقط داریم نظاره میکنیم. به نظارت آقا اعتماد داریم. «ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند/ چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور» آقا یک جمله فرمودند که اینها بچههای خودمان است. آقا فرمود و من دیگر چشمم را میبندم. آقا! ما بهترین تابع هستیم. الان هیچ قضاوتی راجع به این هیئت ندارم. وقتی نتیجه بیرون بیاید میتوانم حرف بزنم. بنابراین نمایندههای کنگره امریکا که نامه نوشتهاند میتواند یک بازی دیپلماتیک برای بازی دادن مذاکرهکنندههای ما باشد که مذاکرهکنندههای ما را در خطی بیاورد که تعهدهایی به آنها بدهند که برای ما قابل قبول نیستند. این ممکن است یک بازی باشد، بنابراین مذاکرهکنندهها باید حواسشان را جمع کنند. یک احتمال هم دارد که دارند فرو میپاشند، چون ظاهراً آن طرف دیگر سگ صاحبش را نمیشناسد و دارند به هم میپرند. این را بدانید سرنوشت امریکا سرنوشت شوروی است.
انشاءالله.
امریکا لاجرم فرو خواهد پاشید. شما یک کار اساسی باید انجام بدهید، یعنی باید دائماً مرکز تفکر صهیونیسم را که در اسرائیل است سست کنید. راه سست کردنش چیست؟ همین کاری که داری میکنی. خوب داری پیش میروی. فعلاً در سوریه پایش تا اعماق در گِل فرو رفته است و نمیداند چه کار کند. این روزها دیدهاید دیگر کسی در دنیا این حرف را نمیزند که حزبالله باشد یا نباشد. حزبالله یک مسئله حل شده است. اسرائیل زد از ما شهید گرفت. اللهدادی شهید شد. دو تا ماشین زدند، دو تا ماشین زدیم. روز زدند، روز زدیم، هفده سرنشین کشته شدند. بنابراین اینقدر سوار کنیم. باید کمتر سوار کنیم. [خنده حضار] اسرائیل را زدیم هیچی نگفت. چرا؟ چون پایش را بستی. هر چه اسرائیل را ضعیفتر کنی، امریکا شلتر میشود.
بنابراین ممکن است نامه نمایندگان کنگره بازی باشد. آقایان مذاکرهکننده ما باید حواسشان را جمع کنند که این یک بازی زرگری است. احتمال هم دارد واقعی باشد. هر کدام که باشد، امریکا غلط کرده! بازی زرگری راه انداخته است. خیلی معذرت میخواهم باید به او بگوییم خر خودتی. چرا میگویم خر؟ چون خدای متعال فرمود: «أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ» پس حرفش را پس گرفت و گفت: «بَلْ هُمْ أَضَلُّ» اینها از چهارپایان هم بدترند. همین هستند. شما یک الاغ پیدا نمیکنید که الکی جفتک بیندازد. اینها الکی جفتک میاندازند. زده در افغانستان مجلس عروسی مردم را داغان کرده است. میپرسی چرا اینجا را زدی؟ میگوید خیلی ببخشید. قرار بود 20 کیلومتر آن طرفتر را بزنیم، اینجا را زدیم. میپرسی چرا مردم را به خاک و خون میکشی؟ میگوید: شده است دیگر! ای بابا! «أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ». بعد گفت نه، «أَضَلُّ» الاغ این کار را نمیکند. آقا! اگر جنگ زرگری راه انداختی که یعنی خیلی احمقی. اگر واقعیت دارد احمقتری.
خدایا! ما را شاهد فروپاشی این استکبار جهانی قرار بده.
حجت الاسلام مهدی طائب:
به امثال ماجرای مطهری نیاز دارند/ مجلس خبرگان اخیر پیام بسیار خوبی داشت/مردم دنبال یك آدم جدید هستند
رییس قرارگاه عمار گفت:خبرگان نقطه اعتماد مردم در مرجعیت و رهبری است و با دین مردم به شكل مستقیم سر و كار دارد.
۱۳۹۳/۱۲/۲۵