به گزارش نما ،والیبال در چند سال اخیر با درخشش خیره کنندهای در عرصههای جهانی داشته، خیلی خوب خودش را توی دل مردم جا کرده و توانسته خودش را تا مرزی پیش ببرد که بتوان گفت دیگر والیبال ورزش اول ایران است.
یکی از بازیکنان محبوب تیم ملی که در زمین هم تمایزش از سایر بازیکنان به شدت مورد توجه است با اینکه تصمیم گرفته بود برای رسیدن به امور خانوادگی و به ویژه دختر کوچکش از تیم ملی خداحافظی کند، باز هم دلش آرام نگرفت و با اصرار مردم و مسئولان بار دیگر پیراهن تیم ملی را پوشید و یکی از ستارههای تیم کواچ در سال 93 بود. فرهاد ظریف که به مرد کوچک والیبال ایران البته از نظر ظاهری معروف است. به شدت به خانوادهاش وابسته است و معتقد است حق دختر اوست که از نزدیک، بازیهای پدرش را ببیند و امیدوار است که در سالهای آینده این امکان فراهم شود. در ادامه با فرهاد ظریف گپ و گفتی را ترتیب دادیم تا از تصمیمات او برای آینده خودش و زندگیاش با خبر شویم که شرح آن را میخوانید.
فکر میکنم سالی که گذشت برایت ویژه بود زیرا بار دیگر بر خلاف تصور قبلی پیراهن تیم ملی را به تن کردی؟
در کل سال 93 از لحاظ ورزشی برای من خیلی خوب بود و دلیل اصلیاش این است که من و تیم ملی والیبال توانستیم روزهای خوبی برای مردم ایران رقم بزنیم. در ضمن در حالی که حتی نوروز 93 هم قصدم این نبود که برای تیم ملی بازی کنم و در واقع با بوسیدن چهارگوشه زمین والیبال از بازیهای ملی خداحافظی کرده بودم، بازگشتم.
چه چیزی باعث شد که از تصمیم جدیات برگردی و با وجود گرفتاریهای خانوادگی که گفته بودی. دوباره این سختیها را تحمل کنی؟
من مثل برخی نبودم که بخواهم ناز کنم و بگویم که به تیم ملی نمیآیم تا درخواست از این و سو و ان سو بیاید. فدراسیون و در رأس آن داورزنی از من خواستند که به تیم ملی برگردم؛ زیرا در نبود من احساس میشد که تیم ملی ضربه می خورد. بعد از اینکه کواچ هم به تیم ملی آمد، از من خواست که به او و والیبال ایران کمک کنم. خیلی از مردم نیز در کوچه و خیابان از من میخواستند که به تیم ملی برگردم و دائم باید به آنها جواب میدادم. البته درخواست مردم هم به جا بود و من هم دیگر تصمیم گرفتم که برگردم و کمک کنم.
حالا تصمیم داری که تا چه زمانی بمانی و آیا زمان خاصی را برای خدا حافظیات تعیین کردهای؟
مطمئناً حالا که برگشتم تا روزی که بتوانم به تیم ملی کمک میکنم و روزی که واقعاً ببینم بود و نبود من فرقی ندارد. بدون حاشیه میروم. الان که خدا را شکر، شرایط خودم و تیم ملی خوب است اما فکر میکنم در شرایط فعلی بزرگترین هدفم که برای خودم ترسیم کردهام، رسیدن به المپیک و بازی کردن در این میدان بزرگ است که آرزوی هر ورزشکاری است. چه بسا که در اولین حضور، بتوانیم یک افتخار بزرگ هم کسب کنیم.
به نظر میرسد کواچ نتوانسته محبوبیتی که ولاسکو در میان مردم ایران داشت، به دست آورد، دلیلاش را چه میدانی زیرا با هر دو نفر کار کردی؟
به نظرم تأثیرگذاریای که ولاسکو در والیبال ایران داشت و رشد فوقالعادهای والیبال ایران در دوران حضور او داشت، باعث شد تا این قدر محبوب شود؛ اما کواچ دیر به تیم اضافه شد و از تقریبا یک سال از مربیگریاش که میگذرد، خیلی کم در ایران بوده و بیشتر در تورنمنتهای بین المللی با تیم ملی در خارج از کشور به سر میبرده است. او به همین دلیل خیلی با مردم ایران در ارتباط نبوده و نتوانسته خیلی هم محبوب شود. البته ما بازیکنن که کنار او بودیم،بیشتر توانستیم با کواچ ارتباط برقرار کنیم و به نظرم میتواند با ایران به یک مربی بزرگ و محبوب تبدیل شود.
اتفاق جدید و خاصی در زندگی شخصیات در سال 93 رخ داد؟
معمولاً در زندگی ما ورزشکاران که این طور درگیر ورزش هستیم، اتفاق خاصی رخ نمی دهد. صبح، ظهر و عصر تمرین و دیگر فقط برایم دوری خانواده باقی میماند. تنها اتفاق جدید و خوبی که میتوانم از آن صحبت کنم حضور خانواده والیبالیستها در بازیهای آسیایی است که واقعاً فدراسیون خیلی به ما لطف کرد و این کار را انجام داد. یکی از بزرگترین آرزوهایم این بود که ترمه، دختر کوچکم بتواند بازیهای مرا از نزدیک ببیند که در اینچئون این اتفاق رخ داد.
به نظرات در ایران نیز چنین شرایطی برای خانواده میتواند فراهم شود؟
من این را میگویم که حق همسر و دخترمن و خانواده سایر بازیکنان است که بتوانند به سالن بیایند و بازیهای ما را از نزدیک ببینند. وقتی با ترمه صحبت میکنم،به من میگوید که دوست ندارم بابام را از تلویزیون یا به قول خودش از TV ببینم. واقعاً از نظر من باید شرایطی ایجاد شود تا دختر من به حقش برسد و در بازیها کنار من باشد. بیشتر بحث من دیدن آن فضاست و گرنه شاید دختر کوچولوی من چیز زیادی از والیبال متوجه نشود اما خیلی مهم است که بیاید و بتواند بازیهای پدرش را از نزدیک ببیند و متوجه شودکه چرا پدرش خیلی از مواقع در کنارش نیست.
من تمام سختیها را میکشم تا دخترم آینده راحتی داشته باشد و علاقهای ندارم که او وارد ورزش حرفه ای شود. ورزش بانوان در ایران خیلی جدی گرفته نمیشود و بهتر است که او به سمت هنر و موسیقی برود تا بتواند پیشرفت کند. خودش هم علاقهاش بیشتر به موسیقی است و استعدادش را هم دارد. البته او را از وزرش منع نمیکنم و همین الان هم کلاس ایروبیک و شنا میرود اما فقط در حد تفریح است.
در کنار ورزش برای خودت شغل دومی در نظر گرفتهای یا اینکه میخواهی بعد از خداحافظی هم به مربیگری بپردازی؟
به کارهای اقتصادی علاقه دارم اما اعتقادم این است تا زمانی که ورزش حرفهای انجام میدهم نباید سمت این کارها بروم زیرا تمام تمرکزم باید روی ورزش باشد. فعلا برنامه خاصی برای آیندهام ندارم و بهتر است هر زمان که ورزش را کنار گذاشتم در این باره صحبت کنم. البته سعی میکنم سمت مربیگری نروم زیرا در ایران فضا برای مربیان اصلاً مساعد نیست و بارها دیدهایم که برخوردهای بدی با آنها شده است. من هم به همین دلیل سمت مربیگری نمیروم زیرا آبرویم را دوست دارم و نمی خواهم اعتباری که این همه سال جمع کرده ام از دست بدهم. مطمئن باشید اولین برنامهام بعد از خداحافظی این است که در شهر خودم یک کار اقتصادی را آغاز کنم.
صحبت از شهر خودت کردی. درسال 93 هم به مشهد رفتی و در این شهر به بازیات ادامه دادی؟
فکر میکنم بعد از 13 ، 14 سال به من پیشنهاد شد که به مشهد بروم و بازی کنم. متأسفانه قبل از این شرایطش پیش نیامده بود؛ اما این بار این اتفاق رخداد که خیلی هم از آن خوشحالم. مردم مشهد، بسیار خوب و میهماندوست هستند. مرا هم دوست دارند و شرمندهام میکنند. حتی شاید به خاطر همین رفتار، مجبورم یک سری جاها با خانوادهام نروم زیرا رستوران و خرید و هر جایی که میروم، پول از من نمیگیرند و من با این شرایط خودم اذیت میشوم. در کل این طور بگویم که مردم مشهد در نوع خودشان بی نظیر هستند.
شاید برای خیلی از مردم همیشه سئوال باشدکه فرهاد ظریف چطور با این قد کوتاه در میان بلندقامتان دیگر بازی میکند و از این مسئله اذیت نمی شود؟
شاید شما درست میگویید و اوایل که وارد والیبال شده بودم و جوانتر بودم. این مسئله کمی برایم سخت بود اما به مرور این موضوع مثل مسائل دیگر زندگی که با تکرار عادی میشود، برایم طبیعی جلوه کرد. به هر حال بازیکنان دیگر در والیبال معمولاً نزدیک دو متر قد دارند و این طور نیست که من کوتاه باشم، آنها خیلی بلند هستند. من هم در سالهای اخیر هیچ وقت حس نکردم که در مقابل بازیکن دیگر کوتاه قامت هستم زیرا آن قدر صمیمیت در تیم هست و بازیکنان همدل هستند که کسی به این مسائل توجه نمیکند و همه به دنبال پیروزی تیم هستند.
تا به حال امتحان کردهای که ببینی میتوانی خوب اسپک بزنی تا اگر مثلاً قدت بلندتر بود در پست دیگری بازی کنی؟
قاعدتاً وقتی پستم لیبرو است، زیاد به اسپک زدن فکر نمیکنم اما قطعاً از خیلیها بهتر این کار را انجام میدهم. در هر صورت هر کسی را بهر کاری ساختند و نحوهای که من توپها را دریافت میکنم شاید هیچ کس در تیم ملی نتواند آن کار را انجام دهد. معتقدم هر انسانی باید به چیزی که خدا به او داده راضی باشد.
با توجه به روی بورس بودن والیبال، این روزها مردم تصور میکنند که والیبالیستها به شدت پولدار شدهاند، واقعاً همین طور است؟
این را بگویم که بعد از این همه افتخار و کسب عنوان چهارم لیگ جهانی، ششم مسابقات جهانی و قهرمانی بازیهای آسیایی به غیر از پاداشی که به تمام قهرمانان بازیهای آسیایی دادند، یک ریال هم به ما پاداش ندادهاند. البته همان پاداش قهرمانی بازیهای آسیایی را نیز برای ما نصف کردهاند و به هر نفر 75 سکه دادهاند. والیبالیها هیچ وقت پولکی نیستند؛ اما وقتی مسئولان با عنوانهایی که والیبال به دست آورده، دائماً این سو و آن سو پز میدهند؛ چرا نباید به وضعیت ما که چند سال دیگر از ورزش کنار میرویم, رسیدگی کنند؟ مردم فکر میکنند که ما پولداریم اما این صحبتها را بیان کردم که واقعیت را بدانند؛ زیرا من و دیگر والیبالیستها هیچ وقت به مردم دروغ نگفتهایم.
منبع: ویژه نامه فرهیختگان