به گزارش نما، رجب طیب اردوغان روزهای بسیار سختی را سپری می کند. در عرصه سیاست داخلی و سیاست خارجی وی به بازیگری شکست خورده تبدیل شده است. دو سیاست راهبردی کلان ترکیه در نظام بین الملل مبنی بر "تبدیل شدن به قدرت اول خاورمیانه" و " پیوستن به اتحادیه اروپا" هر دو با بن بستی حل نشدنی مواجه شده است. اردوغان پس از شکست در قمار سوریه و همچنین ناکامی در پیوستن به اتحادیه اروپا دچار نوعی یاس و افسردگی سیاسی مزمن شده است. نشانه های این افسردگی مزمن، نزدیک تر شدن آنکارا به آل سعود و حرکت نهایی به سوی سقوط است.
در حوزه سیاست داخلی نیز پس از رخدادهای سالهای اخیر در ترکیه، از جمله سرکوب معترضین در گزی پارک و میدان تقسیم ،اردوغان به دیکتاتوری تمان عیار در داخل کشورش تبدیل شده است. در جریان انتخابات سراسری اخیر نیز اردوغان بر خلاف دفعات گذشته، با اختلافی اندک توانست رقبای خود را پشت سر بگذارد. پس از پیروزی اردوغان در انتخابات سال ۲۰۱۴ میلادی، وی در مسند ریاست جمهوری قرار گرفت. نخستین خطای فاحش اردوغان، کنار زدن عبدالله گل از راس معادلات اجرایی و سیاسی آنکارا بود.
این اقدام ناشیانه اردوغان سبب شد تا اقبال طرفدارانی که به وی در انتخابات عمومی رای داده بودند به شدت کاهش یابد زیرا عبدالله گل در داخل حزب عدالت و توسعه و جامعه ترکیه دارای محبوبیتی قابل توجه است. در حال حاضر حزب عدالت و توسعه در آستانه تفکیک و تجزیه قرار دارد. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که در این معادله ، تیر خلاص را عبدالله گل بر پیکره اردوغان خواهد زد و در صورت حضور عبدالله گل در مصاف با اردوغان،حتی برخی احزاب مانند ملی گرایان و جمهوریخواه خلق و دموکراتهای آزاد نیز از وی حمایت خواهند کرد.
درست مانند اتفاقی که در انتخابات سال ۲۰۱۴ در قبال حمایت این احزاب از نامزدی احسان اوغلو دبیر سابق سازمان کنفرانس اسلامی رخ داد. البته میزان محبوبیت عبدالله گل نسبت به احسان اوغلو به مراتب بالاتر و بیشتر است. بسیاری از طرفداران حزب عدالت و توسعه در انتظار تصمیم سرنوشت ساز عبدالله گل هستند. اردوغان خود نیز به شدت از این جانب احساس خطر می کند.این احساس خطر از سوی احمد داوود اوغلو ، نخست وزیر جنجالی ترکیه نیز حس می شود.
در هر حال، بسیاری از شهروندان ترکیه ای از اردهان تا ادیرنه (از شرقی ترین تا غربی ترین نقطه ترکیه ) نسبت به رفتارهای اردوغان به شدت معترض هستند. شدت گرفتن اعتراضهای عمومی در شهرهای مختلف ترکیه از جمله در شهرهای کرد نشین و حتی آنکارا و استانبول نشان می دهد که رئیس جمهور و نخست وزیر فعلی ترکیه کشورشان را به سوی پرتگاهی عمیق هدایت می کنند. در چنین موقعیتی عزم گروههای سیاسی و احزاب مختلف جهت مقابله با اردوغان و سیاستهای وی بیش از پیش افزایش یافته است. هم اکنون اعتراض شهروندان ترکیه ای علیه سیاستهای اردوغان با نوعی نفرت همراه شده است،نفرتی که روز به روز خود را در لایه های عمیق اجتماعی ترکیه بیشتر نشان می دهد.
در حوزه سیاست خارجی نیز اردوغان دستاویزی برای فرار از شکست بزرگ خود ندارد. او در خاورمیانه به فردی سرخورده و ناتوان تبدیل شده است. نزدیکی اخیر آنکارا به ریاض و تبدیل شدن ترکیه به کانون حمایت از تروریستهای داعش و النصره سبب شده است تا حتی شهروندان ترکیه نیز در سایه سیاستهای تروریستی اردوغان در معرض خطرات امنیتی زیادی قرار گیرند. در این میان، حتی ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا نیز دیگر حاضر به چرداخت هزینه های بلندپروازی های اردوغان در منطقه نظام بین الملل نیستند. اردوغان بازی را به گونه ای باخته است که حتی شرکای غربی وی نیز حاضر به پرداخت هزینه های سنگین وارد شده به وی و دولت آنکارا نیستند.
اعلام برائت علنی برخی شرکای غربی اردوغان از سیاستهای منطقه ای وی، به خوبی بیانگر بحران دامنه داری است که رئیس جمهور و نخست وزیر ترکیه را درگیر خود ساخته است. نکته قابل توجه اینکه رئیس جمهور ترکیه نه تنها راه مواجهه با این بحران را نمی داند، بلکه در توصیف و درک حداقلی از آن نیز دچار سردرگمی شده است. اردوغان و داوود اوغلو هرگز تا این حد به نقطه سقوط نزدیک نبوده اند .رئیس جمهور و نخست وزیر ترکیه حتی مختصات نقطه ای که هم اکنون به لحاظ منطقه ای و بین المللی در آن قرار دارند را نمی دانند و در نتیجه در ادامه مسیر خود نیز دچار خبط و خطا خواهند شد، خطایی که جبران آن از سوی اردوغان هر لحظه ناممکن تر می شود.
روزهای سخت اردوغان
اردوغان پس از شكست در قمار سوریه و همچنین ناكامی در پیوستن به اتحادیه اروپا دچار نوعی یاس و افسردگی سیاسی مزمن شده است.
۱۳۹۴/۱/۱۲