نسخه چاپی

نگاهی به برخی ویژگی‌های حكومت امیرالمؤمنین علی(ع)

درس‌های حكومت علوی برای انقلاب ما

عکس خبري -درس‌هاي حکومت علوي براي انقلاب ما

حضرت به هیچ عنوان نخواست كه ذره‌ای از صداقت فاصله بگیرد ولو اینكه اینكار به دوری ۲۵ ساله از حقش منتهی شود. حتی دروغ مصلحت آمیز نگفت. می‌فرمود اگر تقوای الهی مانعم نبود از همه اعراب، زیرك‌تر و سیاست مدار‌تر بودم.

به گزارش نما ،دوران کوتاه پنج ساله حکومت امیرالمؤمنین (ع) علی رغم مدت اندکش حاوی درس‌های فراوانی است و البته باید جزء به جزء آن مورد مداقّه و بررسی قرار بگیرد. در یادداشت زیر به برخی از ویژگی‌های حکومت حضرت علی (ع) در کوفه نگاهی اشاره وار خواهیم داشت.

تفاوت عمده حکومت کوفه و مدینه

به جرأت می‌توانیم بگوییم که آموزه‌های حکومت علوی در کوفه برای دوران ما به مراتب بیشتر از آموزه‌های حکومت نبوی در مدینه است. علت آن هم به تفاوت عمده این دو حکومت و شباهت بسیار زیاد دوران ما به دوران حکومت حضرت در کوفه مرتبط است. اما تفاوت حکومت علوی با حکومت نبوی چه بود؟ عمده تفاوت به صف بندی‌ها مربوط می‌شد. در دوران پیامبر اعظم(ص) نفاق کمتر بود و ایمان و کفر با وضوح بیشتری قابل تشخیص بود. در خصوص منافقین هم آنقدر آیات قرآن در زمان صدر اسلام به تبیین ویژگی‌های آن‌ها پرداخت که مسلمانان بیدار و هشیار بودند و در مجموع در زمان پیامبر، همه چیز آشکار بود. البته نه بدین معنا که همه مسلمان حقیقی بودند بلکه همه جور آدمی بود ولی صف بندی‌ها مشخص و روشن بود. اما در دوران امیرالمؤمنین (ع) اوضاع کاملاً متفاوت شد. صف بندی‌ها نامشخص و مبهم بودند. برای مثال ناکثین چهره‌های بسیار موجّهی داشتند. لذا هرکسی که آشنایی مختصری با سوابق طلحه و زبیر داشت در جهت گیری دچار تردید می‌شد. حتی خواص هم در آن زمان گاهی دچار شک می‌شدند و نمی‌توانستند حق و باطل را تمییز دهند چه رسد به عوام! در حکومت نبوی آیات قرآن در شرایط مختلف نازل می‌شد و جای تردیدی باقی نمی‌گذاشت ولی در حکومت علوی‌‌ همان مخالفان هم از قرآن استفاده می‌کردند!

حالا اگر کسی ادعا کند شرایط امروز انقلاب ما بی‌شباهت به دوران سخت و دشوار حکومت علوی است پر بیراه نگفته است. هرچه از ابتدای انقلاب به این سمت آمدیم مرز‌ها و صف بندی‌ها نامشخص‌تر شده‌اند و امروز در بسیاری از اوقات کار تشخیص حق و باطل مشکل است.

چرا دارالحکومه به کوفه منتقل شد؟

قطعاً این کار به یک علت نبوده و علل مختلفی داشته است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌نماییم:

۱- مدینه مرکز امتیاز خواهی و داعیه داری شده بود. هرکسی برای خود حقی قائل بود و امتیازی می‌خواست، از طلحه و زیبر گرفته تا سعد بن ابی وقّاص و عبدالله بن عمر که هریک به نوعی موجب ضربه زدن به حکومت می‌شدند. مبارزه با یکایک آن‌ها نیز مشکلاتی به همراه داشت.

۲- کوفه شهری بین المللی شده بود و ایرانی و رومی و غیره در آن ساکن بودند. حضور در این شهر فرصت خوبی بود تا امام به رفع ریشه‌ای موضوع تبعیض نژادی بپردازد.

۳- با توجه به گسترش اسلام از جهات گوناگون، از خراسان تا افریقا و از شام تا یمن، لذا کوفه نسبت به مجموع این مناطق دارای مرکزیت بود و حاکم بلاد اسلامی با اشراف بیشتری نسبت به مدینه می‌توانست کشور را زیر نظارت داشته باشد.

۴- مدینه با همه ویژگی‌هایش به سختی می‌توانست به مردم خودش رسیدگی کند. پس با شرایط موجود توان تغذیه سپاه عظیم اسلامی را نداشت. اما کوفه بر خلاف آن شرایطش کاملاً ایده آل بود. عراق، اولاً هیچ مشکل جمعیتی نداشت و قبایل فراوانی در آنجا زندگی می‌کردند ثانیاً از نظر اقتصادی نیز، وضع مناسبی داشتند.

اصلاحات اقتصادی در اوج جنگ و مشکلات

با وجود مدت کوتاه حکومت علوی که با جنگ‌های بسیار و مشکلات عدیده همراه بود ولی تلاش و مدیریت حضرت در زمینه اقتصاد و بهبود وضع معاش مردم از جمله بخش‌های آموزنده این حکومت به شمار می‌روند. سید رضی می‌گوید که جامعه در آن عصر به دو دسته فقیر و ثروتمند تقسیم می‌شد. ادا نکردن حقوق الهی، بخل، کفران نعمت و نداشتن تقوا اموری‌اند که حضرت وضعیت جامعه در آن دوره را به آن‌ها وصف می‌کند که این قبیل امور باعث فقر گسترده شده بودند. اولین کار تغییر نوع زندگی حاکم بود. از عثمان در هنگام مرگ ثروت هنگفتی بر جای ماند ولی لباس علی (ع) گاهی با پوست و گاهی با لیفه خرما وصله می‌شد! لباس کرباس کلفت می‌پوشید؛ خورش او سرکه یا نمک بود. اقدام دوم روشن کردن میزان درآمد‌ها از غنایم و خمس و غیره و سپس اصلاح درآمد‌ها بود. نوع توزیع اموال تغییر کرد و امتیازات واهی برچیده شدند. به جای حیف و میل ثروت و ذخیره در انبار‌ها (در دوران خلفا) به دقت میان مردم و مستحقین تقسیم می‌شد.

می‌فرمود: دوستم رسول الله (ص) مالی را در بیت‌المال برای روز بعد حبس نمی‌کرد. ابوبکر هم چنین عمل می‌کرد. وقتی عمر به خلافت رسید، دیوان تشکیل داد و توزیع اموال را از سالی تا سال دیگر به تأخیر انداخت؛ من چنان عمل می‌کنم که دوستم رسول الله (ص) می‌کرد. البته این‌ها فقط چند اقدام از میان اقدامات فراوان اقتصادی حضرت بود که لازم است کا‌رشناسان امر به موشکافی سایر آن‌ها با دقت هرچه تمام‌تر بپردازند.

سیاستمدار با اخلاق

حضرت سیاست و درایت و اخلاق را در هم آمیخته بود. نه سیاستش از اخلاق جدا بود و نه اخلاق مداری بی‌تدبیر به شمار می‌رفت. برخی از اصول سیاست مداری در حکومت حضرت به شرح زیر بودند:

- حضرت به هیچ عنوان نخواست که ذره‌ای از صداقت فاصله بگیرد ولو اینکه اینکار به دوری ۲۵ ساله از حقش منتهی شود. با شجاعت تمام، همه اموری را که مخالفت‌های بسیاری را بر می‌انگیخت در‌‌ همان آغاز بیعت مردم با خود بیان داشت و برای رسیدن به خلافت و به دست آوردن دل مخالفان خویش، حتی دروغ مصلحت آمیز نگفت. می‌فرمود اگر تقوای الهی مانعم نبود از همه اعراب، زیرک‌تر و سیاست مدار‌تر بودم.

- همیشه همراه حق بود و ذره‌ای انحراف در او جای نداشت. لذا پیامبر (ص) در حقش می‌فرمود: «حق با علی (ع) است به هر طرفی که میل پیدا کند.» معتقد بود که بر‌ترین مردم نزد خداوند کسی است که عمل به حق برایش دوست داشتنی‌تر از باطل باشد، اگر چه این طرفداری از حق و عمل به آن موجب نقصان و حادثه‌ای برایش شود و اگر چه باطل برایش سودی به همراه داشته باشد و موجب زیادتی برای او شود. بی‌هیچ واهمه‌ای اقدام به باز گرداندن اموال غصب شده بیت المال کرد و فرماندارانی که عثمان آنان را به باطل به کار گماشته بود برکنار نمود. از اجرای حد حتی بر نزدیکانش بیم نداشت.

- نظم فوق العاده‌ای بر حکومت حضرت حکمفرما بود. در عهدنامه خطاب به مالک فرمود: «از شتاب در مورد کارهایی که زمانشان نرسیده یا سستی در کارهایی که امکان انجام آن فراهم است یا لجاجت در اموری که مبهم است یا سستی در کار‌ها هنگامی که آشکار است، بر حذر باش و هر کاری را در جای خود و به موقع انجام بده.» به مأموران مالیات نیز می‌فرمود از تأخیر در کار و دور ساختن خیر بپرهیزید، زیرا موجب پشیمانی می‌شود.

- بسیار مراقب شایسته سالاری بود. معتقد بود که سزاوارترینِ مردم به حکومت، قوی‌ترین مردم نسبت به آن و دانا‌ترین آنان به فرمان خداوند در مورد آن است.

- به محرومین و اقشار ضعیف توجه ویژه داشت. به کارگزاران حکومتش نیز می‌فرمود: «خدا را خدا را در طبقه پایین از مردم، آنان که راه چاره ندارند؛ از تهیدستان و نیازمندان و گرفتاران و کسانی که به خاطر بیماری زمین گیر شده‌اند مراقب باش.»

- مشورت می‌نمود و انتقاد پذیر بود. معتقد بود اگر کلام حق برایت سنگین باشد عمل کردنش برایت دشوار‌تر می‌شود!

امیرالمؤمنین (ع) به صراحت می‌فرمود از گفتن سخن حق یا مشورت عدالت‌آمیز خودداری نکنید؛ زیرا من خویشتن را مافوق آنکه اشتباه کنم نمی‌دانم و از آن در کار‌هایم ایمن نیستم، مگر اینکه خدا مرا در کار نفس کفایت کند که از من بر آن توانا‌تر است. البته در نقطه مقابل از نقد بی‌جهت و تضعیف حکومت برحذر می‌داشت و معتقد بود که آفت مردم مخالفت با زمامداران است.
منبع:شما

۱۳۹۴/۲/۱۲

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...