به گزارش نما ،در منابع تاریخی دو احتمال در خصوص وفات حضرت زینب کبری (س) ذکر شده است. احتمال اول این است که تاریخ وفات حضرت ۱۵ رجب سال ۶۵ هجری بوده یعنی ۴ سال و نیم بعد از واقعه کربلا. اما احتمال دوم ۱۵ رجب سال ۶۲ هجری را که ۱۸ ماه پس از واقعه جانسوز عاشوراست زمان دقیق وفات این بانوی بزرگ میداند. در بین مورخین و علما قول دوم (یک سال و نیم بعد از عاشورا) مشهورتر و مورد استنادتر است.
نوع و علت وفات چه بوده؟
در خصوص نوع و علت وفات نیز چند احتمال بیان کردهاند. یکی خفه شدن در آب، دیگری مسمومیت توسط عوامل یزید و سومین احتمال وفات به دلیل بیماری است. اولی ضعیف و ساخته دست دشمنان اهل بیت است. اما مسمومیت توسط یزیدیان دور از ذهن نیست هرچند دلیل تاریخی و روایتی بر تایید آن وجود ندارد. قابل قبولترین قول همان سومی است که حضرت بر اثر بیماری یا مصائب و سختیهایی که پس از واقعه عاشورا به آن دچار شدند در سن ۵۶ سالگی در شام وفات یا به شهادت رسیدند. در این روایت تاریخی آمده که حضرت زینب (س) به هنگام ارتحال از همسر خود خواستند تا ایشان را زیر آفتاب ببرند و همچون برادرشان از دنیا بروند.
محل دفن حضرت کجاست؟
از جمله احتمالات تاریخی درباره محل دفن حضرت زینب (س) سه محل بقیع، مصر و شام هستند. سید محسن امین عاملی از علمایی است که معتقدند حضرت پس از عاشورا به مدینه رفته و ۱۸ ماه بعد در این شهر وفات کرده و در بقیع به خاک سپرده شدند. قول دیگر این است که به علت افشاگریهای حضرت، یزید ایشان را به مصر تبعید میکنند هرچند آنجا نیز به روشنگری میپردازند. علمایی چون قاضی، شبلنجی، شعرانی، شیخ جعفر نقذی و آیت الله مرعشی نجفی این احتمال را تایید میکنند. احتمال سوم این است که پس از واقعه دردناک حرّه در مدینه و ایجاد قحطی، حضرت به همراه همسرشان به شام میروند زیرا عبدا... جعفر در اطراف شام زمینهای حاصلخیزی داشت. در نهایت پس از مدتی آنجا وفات نموده و به خاک سپرده میشوند. شیخ عباس قمی به نقل از محدث نوری، محمدحسن خان در کتاب خیرات حسان و سیدحسن صدر در کتاب نزهة اهل الحرمین از جمله علمایی هستند که وفات و دفن حضرت را در شام تایید میکنند. در مجموع باید گفت که احتمال مصر اشکالات فراوان دارد، احتمال مدینه دلیل تاریخی ندارد و احتمال شام اگرچه دارای دلیل قطعی و تاریخی نیست اما در بین شیعیان و علما مشهور است. ضمن اینکه مزاری که در مصر به نام زینب (س) مشهور است در حقیقت متعلق به زینب بنت یحیی بن حسن الانور بن زید بن حسن بن علی بن ابیطالب است که به دلیل تشابه اسمی با عقیله بنی هاشم اشتباه گرفته شده است.
بردبارترین زن عالم
اگر بخواهیم درباره فضایل و خصوصیات حضرت زینب کبری (س) سخن بگوییم دیگر حتی یک کتاب قطور هم پاسخگو نیست. انسان متحیر میماند از صبر او قلم بزند که در کتاب ناسخ التواریخ آمده است: «محققاً از آغاز خلقت تاکنون از هیچ زنی از زنهای انبیاء و اولیاء با این حلم و بردباری پدید نیامده است»؛ یا از عبادت آن حضرت که حتی در تمام طول اسارت سخت و طاقت فرسا تهجد و نماز شبش قطع نشد؛ یا از سخن وری و اثرگذاریاش بر شام و کوفه بگوییم که شهید مطهری مینویسد: خطابهای که حضرت زینب در مجلس یزید خوانده است از خطابههای بینظیر دنیاست.» یا از علم ایشان بگوییم که امام سجاد (ع) فرمودند شما به لطف خدا عالمهای بدون معلم و خردمندی بدون استاد هستی؛ یا از بزرگواری او که فهمش بسیار مشکل است. چگونه ممکن است یک مادر به خاطر خجالت نکشیدن برادر بزرگوارش تاب بیاورد و بالای سر جنازه فرزندش نرود؟ به راستی در تقدیر از مقام این بانوی والا از کجا و از چه باید نوشت؟
حسینِ (ع) دوم در پوشش یک زن
رهبر معظم انقلاب میفرماید: «واقعاً کربلا بدون زینب، کربلا نبود. عاشورا بدون زینب کبری آن حادثه تاریخی ماندنی نمیشد. آن چنان شخصیت دختر علی (ع) در این حادثه از اول تا آخر، بارز و آشکار است که انسان احساس میکند یک حسینِ دوم است در پوشش یک زن، در لباس دختر علی. غیر از اینکه اگر زینب نبود بعد از عاشورا چه میشد، شاید امام سجاد (ع) هم کشته میشد، شاید پیام امام حسین (ع) به هیچ کس نمیرسید...» (۱)
میگویند در کربلا خون بر شمشیر پیروز شد. این صحیح است اما خونها که در کربلا ریخته شد و تمام گشت و در ظاهر هم شکست با جبهه حسین بن علی (ع) بود. پس چه چیز باعث شد این خونهای بر زمین ریخته و این جنگ به ظاهر شکست خورده تبدیل شود به یک پیروزی قطعی و مسلم؟ به یقین آنچه موجب اثربخشی خونهای شهدای کربلا شد حرکت زینب کبری (س) در ایام بعد از این واقعه است.
زینب (س) با دشمن تا بن دندان مسلح، با دشمن پیروز قطعی شده در میدان نبرد، با دشمن بیرحمی که حتی به سر کشتگان طرف مقابل رحم نکرده، با چنین دشمن خونخواری کاری کرد که در کاخ خودش خوار و زبون شود. کاری کرد که همه تبلیغات چند ماه و حتی چند ساله یزیدیان در کوفه و شام تنها با یک خطابه نقش بر آب شود.
یک شهر را، بلکه یک امت و حتی یک تاریخ را بیدار کرد. وقتی به خطبه حضرت در بازار کوفه دقت شود میبینیم که یک سخن گفتن معمولی نیست. آن عظمت در سخنوری و آن میزان اثرگذاری در چه شرایطی رقم خورد؟ چند روز قبل همه عزیزان او را کشتهاند، زنان و فرزندان را اسیر و سرِ جگرگوشههایش را جدا کرده و در برابر آنها روی نیزه قرار دادهاند، در برابر دیدگان مردم نادان در اسارت کوی به کوی گردانده شدهاند، بیاحترامیای نبوده که نسبت به ایشان روا نکرده باشند. حالا میخواهد برای مردم سخن بگوید. عدهای مسلح دور تا دور حضرت را احاطه کرده، مردم با اعتقادات مختلف نشستهاند اما در چنین شرایطی به ناگاه همچون پدرش علی (ع) چنان غرّان و کوبنده با همان لحن، با همان زیبایی در کلام، با همان فصاحت و بلاغت مثال زدنی سخن میگوید که شهر زیر و رو میشود.
«این زن است که الگوست؛ الگو براى همه مردان بزرگ عالم و زنان بزرگ عالم. انقلاب نبوى و انقلاب علوى را آسیبشناسى میکند؛ میگوید شماها نتوانستید در فتنه، حق را تشخیص بدهید؛ نتوانستید به وظیفهتان عمل کنید؛ نتیجه این شد که جگرگوشه پیغمبر سرش بر روى نیزه رفت. عظمت زینب را اینجا میشود فهمید.» (۲)
پی نوشت:
۱- بیانات رهبر معظم انقلاب در تاریخ ۲۰/۷/۱۳۶۳
۲- همان، ۱/۲/۱۳۸۹
منبع:شما
بیداری امت مدیون حسین دوم

زینب (س) با دشمن تا بن دندان مسلح، با دشمن پیروز قطعی شده در میدان نبرد، با دشمن بیرحمی كه حتی به سر كشتگان طرف مقابل رحم نكرده، با چنین دشمن خونخواری كاری كرد كه در كاخ خودش خوار و زبون شود.
۱۳۹۴/۲/۱۴

