اختصاصی- به گزارش نما ، دوران خفقان سازندگی بهلحاظ آزادیهای مدنی، کمک شایانی به پیروزی جریان دوم خرداد در انتخابات ریاست جمهوری دوره هفتم کرد و دولت اصلاحات توانست با شعارهای بسیار زیبا و دهن پرکن همانند جامعه مدنی، توسعهسیاسی، آزادی مطبوعات و... به پیروزی دست پیدا کند.
در دوره حاکمیت اصلاحات، توجه به مطبوعات و رسانههای مکتوب بیش از پیش صورت گرفت تا جایی که در شش ماه اول اسقرار دولت خاتمی، میانگین ارائه مجوز به روزنامه بیش از دو یا سه برابر سالهای گذشته بود.
افرادی که در این دوره با قدرتگرفتن طیف مدنظرشان کمکم فضای رسانهای جدیدی را در داخل کشور شکل دادند، اغلب از فعالان در مرکز استراتژیک ریاست جمهوری با مدیریت موسوی خوئینیها و تعدادی هم از فعالان «حلقه کیان» بودند که به فضای رسانهای و سیاسی کشور تفکراتی مبتنیبر مفاهیم مادیگرایانه غربی مانند سکولاریسم و لیبرالیسم تزریق نمودند. متأسفانه شديدترين حملات و توهينها به مقدسّات و ارزشها و اصول اسلامي در این دوران شکل گرفت.
برای روشنشدن جریانات فکری که بعد از دوم خرداد روی کار آمدند، لازم است برخی از مطبوعات آن مقطع زمانی را که بسیار بر فضای سیاسی کشور اثرگذار بودند، مرور کنیم.
جامعه
اولین روزنامه با خط فکری اصلاحات توسط ماشاالله شمس الواعظی، حمیدرضا جلاییپور و محسن سازگارا که از اعضای اصلی «حلقه کیان بودند» به اسم «جامعه» در انتهای سال 76 منتشر شد. «جامعه» در آن دوران اولین روزنامه منطبق با شعارهای روز رئیس دولت اصلاحات بود. این روزنامه به جرم تشویش اذهان عمومی، افترا، اهانت و حمله به مقدسات مذهبی در ۳۰ تیر ۱۳۷۷ توقیف شد.
توس، نشاط و عصر آزادگان
«توس به جای جامعه» عنوان مطلبی بود که در اولین شماره روزنامه توس منتشر شد. این روزنامه در 3 مرداد 77 و فردای توقیف «جامعه» با همان قالب و تیم کاری منتشر شد که البته قاضی مرتضوی طبق قانون مطبوعات و به دلیل شباهت با روزنامه جامعه دستور توقیف آن را صادر کرد. پس از این توقیف، روزنامه «نشاط» به سردبیری شمسالواعظین سومین تیر حلقه کیان بود که وسیعتر از گذشته آماده حضور در عرصه مطبوعات شد و به علت زیر سوالبردن اصول اسلام توقیف و بعد از آن، روزنامه عصر آزادگان به عرصه مطبوعات آمد که به جرم مشابه روزنامههای پیش از خود، توقیف شد.
روزنامه سَلام
روزنامه سلام با مدیر مسئولی محمد موسوی خوئینیها و سردبیری عباس عبدی در ۲۰ بهمن ۱۳۶۹ با انتشار اولین پیش شماره آغاز به کار کرد. در واقع سلام پربحثترین روزنامه در دوران اصلاحات به شمار میرود. در آن زمان مجلس پنجم با علم به اينكه بخش مهمی از ناهنجاريهای موجود، از ضعف قانون مطبوعات مصوب 1364 است، تصميم به اصلاح آن میگیرد كه اين موضوع به بهانه تهديد آزادی مطبوعات با مخالفت صريح وزير ارشاد بهعنوان موضع رسمی دولت خاتمی روبهرو میشود. پس از آن مطبوعات زنجيرهای* با بهراهانداختن هياهو و جنجال، سعی کردند مجلس را به عقبنشينی وادار کنند، در همين راستا «روزنامه سلام» در اقدامی غير قانونی دست به انتشار خبری كاملاً سري و محرمانه زد كه اين موضوع بر شدت هيجانات سياسی در فضای جامعه آن روز افزود.
اين روزنامه، يك روز قبل از به بحثگذاشتهشدن «طرح اصلاحيه قانون مطبوعات» در مجلس، يعني 15 تير 1378 نامهای كاملاً سرّی و طبقهبندي شده را منتشر كرد كه در آن از طرح اصلاح قانون مطبوعات و ارتباط آن با سعيد امامي اسلامي، سخن به ميان آمده بود. اين روزنامه در تيتر نخست خود نوشت: «سعيد اسلامی پيشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است.»
در پي اين اقدام، «وزارت اطلاعات» شكايتی را عليه روزنامه سلام تنظيم کرد و این روزنامه از سوی دادگاه ویژه روحانیت توقیف شد. این موضوع واکنش دانشجویان خوابگاه کوی دانشگاه را بهدنبال داشت که این اتفاق در ادبیات سیاسی ایران معروف به حادثه کوی دانشگاه و غائله 18 تیر 78 است.
روزنامه خرداد
خرداد، روزنامهای بود که به مدیرمسئولی عبدالله نوری و سردبیری علی حکمت، از شنبه ۱۴ آذر ۱۳۷۷ منتشر می شد که با دامنزدن به ماجرای قتلهای زنجیرهای آن را به پروندهای ملی تبدیل کرد و در سال ۱۳۷۸ توقیف شد.
روزنامه زن
روزنامه زن، مشی فمینیستی و اصلاحطلب داشت که توسط «فائزه هاشمی رفسنجانی» و با سردبیری «ابراهیم نبوی» و سپس «مسعود بهنود» اداره شد. این روزنامه بهدلیل چاپ کاریکاتوری از داود احمدی مونس (آروین) پیرامون دیه زنان، ابتدا در بهمن ۱۳۷۷ به مدت دو هفته و بار دیگر در ۱۷ فروردین ۱۳۷۸ برای همیشه توقیف شد.
روزنامه نوروز
نوروز، ارگان رسمی جبهه مشارکت بوده که مدیرمسئول آن محسن میردامادی و کریم ارغندهپور سردبیر آن بود و پس از توقیف روزنامههای مشارکت و بهار منتشر میشده این روزنامه نیز در تیرماه سال ۱۳۸۱ توقیف شد.
روزنامه جمهوریت
عمادالدین باقی، سردیبر روزنامه جمهوریت بود که در مقدمه اولین شماره آن، درباره «تحصن بیست روزه نمایندگان مجلس ششم» نوشت. این روزنامه توسط قاضی مرتضوی توقیف شد.
روزنامه یاس نو
یاس نو با مدیریت محمد نعیمیپور از جمله نشریات اصلاحطلب بود که در جریان انتخابات جنجالی مجلس هفتم و ردصلاحیت گسترده توسط شورای نگهبان و تحصن نمایندگان مجلس موقتا توقیف شد. توقیف موقت روزنامه چندین سال ادامه یافت و نهایتا دادگاه، این روزنامه را به پرداخت جریمه نقدی محکوم کرد.
در این بین واکنش محمد خاتمی به مطالب اینچنینی روزنامه ها خواندنی است. رئیس جمهور وقت به جای نکوهش مطالب منتشرشده در این نشریات به دفاع از آنها پرداخت. او در 7/مهر/1377 در دانشگاه تهران گفت: «هیچ کس حق ندارد نظرات خود را به زور به دیگران تحمیل کند» و در 5/آبان/1377 نیز در جمع هنرمندان میگوید: «نظام در صورتی پویا خواهد بود که هر انسانی با هر عقیده و گرایش، محترم شمرده شود.»
اما رهبر حکيم انقلاب در 2 ارديبهشت 79 سخنرانی را با موضوع شارلاتانيزم مطبوعاتي ایراد کردند. ایشان در بخشهایی از بیاناتشان فرمودند: «من نه با آزادي مطبوعات مخالفم، نه با تنوّع مطبوعات. اگر به جاي بيست عنوان روزنامه، دويست عنوان روزنامه در اين کشور در بيايد، بنده خوشحالتر هم خواهم بود و از اينکه روزنامههاي کشور زياد شوند، هيچ احساس بدي ندارم. اگر مطبوعات، آنطوري که در قانون اساسي هست، مايه روشنگري باشند؛ مصالح کشور را رعايت کنند، به نفع مردم قلم بزنند، به نفع دين قلم بزنند، هرچه بيشتر باشند، بهتر است. اما امروز مطبوعاتي پيدا ميشوند که همه همّتشان، تشويش افکار عمومي و ايجاد اختلاف و بدبيني در مردم و خوانندگانشان نسبت نظام است! ده عنوان، پانزده عنوان روزنامه، گويا از يک مرکز هدايت ميشوند؛ با تيترهاي شبيه به هم در قضاياي مختلف. قضاياي کوچک را بزرگ ميکنند و تيترهايي ميزنند که هرکس اين تيترها را ميبيند، خيال ميکند که همه چيز در کشور از دست رفته است! اينها اميد را در جوانان ميميرانند؛ روح اعتماد به مسئولان را در آحاد مردم کشور تضعيف ميکنند و نهادهاي اصلي کشور را مورد اهانت و توهين قرار ميدهند! من نميدانم مدل اينها کجاست و کيست!؟ مطبوعات غربي هم اينطور نيستند! اين يک نوع شارلاتانيزم مطبوعاتي است که امروز بعضي از مطبوعات در پيش گرفتهاند! ... من بارها به مسئولان دولتي تذکّر دادهام و به طور جدّي از آنها خواستهام که جلوِ اين وضعيت را بگيرند. اين اسمش محدودکردن مطبوعات نيست. اين اسمش جلوگيري از انتقال آزاد اطّلاعات نيست - انتقال سالم اطّلاعات مورد تأييد ماست. اين معنايش جلوگيري از نفوذ دشمن است. جلوگيري از به ثمر رسيدن توطئه تبليغاتي دشمن است. من وجود اين جريان تبليغاتي و مطبوعاتي را به حال کشور، به حال جوانان، به حال آينده، به حال انقلاب و به حال ايمان مردم مضر ميدانم. اين جريان، دائم درصدد قداست شکني از مسائل اساسي اسلامي است. مباحث اسلامي را زير سؤال ميبرند؛ انقلاب را زير سؤال ميبرند؛ نه با بيان منطقي، با روشهاي بسيار غلط که جز در مطبوعات ناسالم در دورههايي که بوده، انسان نميتواند نظير و شبيهاش را پيدا کند.»
رئیسجمهور دوره اصلاحات با شعار آزادی بیان به قدرت رسید؛ اما عملا ارزشی برای نظرات منتقدان به عملکردش قائل نبود؛ این موضوع توسط اطرافیان و هم کیشان وی نیز دنبال میشد؛ یعنی اعضای احزاب مجاهدین و مشارکت، جبهه ملی و نهضت آزادی و... نقدی به رویکرد خود وارد نمیدانستند که به دنبال شنیدن صحبتهای منتقدان باشند؛ در واقع آنان منتقدان عملکرد خود را افراطی و مواضعشان را افراطیگری میخواندند.
در دوران حاکمیت اصلاحات، کاربرد مطبوعات از اطلاعرسانی و روشنگری به کارکرد سیاسی و جناحی تغییر رویه داد؛ به طوری که روزنامههای این دوره از تاریخ جمهوری اسلامی ایران در مفاهیم نظری مانند دین شناسی، فلسفه دین و فقه اسلامی برای تضعیف باورهای دینی شبهه ایجاد کردند که در نهایت به ترویج لیبرالیسم و سکولاریزهکردن جامعه ختم شد.
* روزنامههایی در دوران اصلاحات به روزنامه های زنجیره ای معروف شدند که پس از توقیف یکی از آنها، همان تیم و با همان شاکله و تفکر امتیاز روزنامه دیگری را گرفته و به فعالیت مطبوعاتی ادامه میدادند.
عصر خودباختگی/2
زنجیره ای های دوره اصلاحات؛ دیدبان جامعه مدنی یا شارلاتانیسم رسانهای!

مطبوعات دوره اصلاحات با ایجاد شبهه در مفاهیمی مانند دینشناسی بهدنبال ترویج لیبرالیسم و سكولاریزهكردن جامعه بودند.
۱۳۹۴/۲/۲۹

