به گزارش نما ، متن یادداشت عباس سلیمی نمین با عنوان «تبعات محدودنگری به مسائل ملی» به شرح ذیل است:
ابزارهای قدرت درون مرزی و برون مرزی توأمان پشتوانههای هیئت مذاکره کننده هستهای در چانهزنیها با جبهه حامیان صهیونیزم است. هر نوع غفلت از این توانمندیها و نقاط اتکایی به طور مستقیم بر ابتکار عمل نمایندگان ایران در عرصه چالشهای دیپلماتیک تأثیری غیرقابل جبران خواهد گذاشت؛ از اینرو ایجاد نوسانات در قدرت بازدارندگی داخلی و تحرک تعیین کننده در منطقه- که میتوانند مانع از نزدیک شدن تهدیدات به مرزهای کشور شوند- شرط تدبیر نخواهد بود. برخی اظهارات و عملکردهای دولتمردان در این وادی از نگاه بیرونی پنهان نمیماند و تفاوتی نمیکند که با چه انگیزهای طرح و اقدام شده باشد؛ به عبارت دیگر، در چهارچوب یک احتمال باید گفت کاستن از قابلیتها یا ایجاد کندی درروند رشد آن هرگز نمیتواند منجر به تعدیل لجاجتهای جبهه مورد اشاره شود بلکه دقیقاً نتیجهای عکس به بار خواهد آورد. دستکم چنین تصوری را باید ناشی از بیتوجهی به تجربیات تاریخی دانست.
در طی این سالها نظر به این که کشیده شدن بدون پشتوانه برگههای مؤثر به ساز و کارهای چند لایه نظام بینالملل – که ساختاری کاملاً یک سویه دارد- برای حاکمیتهای مستقل و ملتهای استقلال یافته بسیار پرمخاطره بوده است. از ورود به مذاکرات مستقیم پرهیز داشتهایم، اما اکنون شرایط تا حدودی تغییر کرده است. که البته به معنای بیتوجهی به الزامات هر حرکت پیچیده نیست. ایران در نزدیک به چهار دههای که از استقلالش میگذرد توانسته است در صحنههای داخلی و بینالمللی مزیتها و قوتهای خود را بهخوبی بشناسد و به تقویت آنها همت گمارد. امروز با اتکا به چنین پشتوانههایی است که میتوانیم بهتدریج با قدرتهای مسلط بر ایران دوران پهلوی وارد تعاملاتی سنجیده و محدود شویم. این قدرتهای سلطهگر و کودتاچی نه تنها در ایران امروز دارای ابزارهای ترکیبی پیدا و پنهانند بلکه در سطح بینالملل نیز از ساز و کارهای متنوع بهره میگیرند؛ برخی برنامههای غیرانسانی خود را نیابتی، برخی اعمال پلید مغایر با شعارهای زیبای ظاهری خود را از طریق جریانات به ظاهر معارض خود ساخته و قس علی هذا پی میگیرند. این در حالی است که با ابزارهای تهدید و تطمیع، ساختارهای بینالمللی را نیز کاملاً در کنترل دارند.
اگر به عقب باز گردیم ایران در سیزده سال پیش هر بار بعد از قانع ساختن آژانس انرژی هستهای و اثبات واهی بودن ادعاهای صهیونیستها در مورد انحراف تهران از فعالیتهای صلحآمیز، این پیام غیررسمی را از آقای البرادعی (رئیس سابق آژانس) دریافت میداشت که ما با شما مشکلی نداریم؛ اگر میخواهید پرونده ایران در آژانس بسته شود مستقیماً با دولتهایی چون انگلیس، فرانسه و آلمان خارج از این سازمان وارد مذاکره شوید! در نهایت مسئول وقت تیم مذاکره کننده به غلط سلطه قدرتهای غربی بر مجامع بینالمللی را به رسمیت شناخت و حل پرونده ایران را به خارج از آژانس کشاند (البته بعد از چند دور مذاکرات در پی انتقادات ناگزیر شد وزرای خارجه چین و روسیه را نیز در این مجموعه بگنجاند).
اکنون بعد از این سالهای پر فراز و نشیب مجدداً کشورهای غربی حل نهایی پرونده را مجدداً به آژانس و رأی آن احاله میکنند؛ دور باطلی که صرفاً به ابتکار عمل این قدرتها میافزاید.
افتادن در این چرخهها امکان تأثیرگذاری در مناسبات داخلی را برای بیگانگان فراهم میسازد، ضمن اینکه سهلگیری در برابر برخی زیادهخواهیها میتواند ابزارهای قدرت درون مرزی و برونمرزی را تحت تأثیر قرار دهد. در این شرایط سخن از نتیجه برد - برد به میان آوردن در توافقات چندان عینیت نخواهد یافت؛ لذا هر نوع محدودنگری به مسائل ملی - که بعضاً در غالب تحمیل منسوبان فاقد هرگونه صلاحیت فنی و ارتباطی به هیئت مذاکره کننده تبلور مییابد و صرفاً منافع گروهی را تأمین میکند- میتواند تبعات جبرانناپذیری به بار آورد.
تبعات محدودنگری به مسائل ملی
كشیده شدن بدون پشتوانه برگههای مؤثر به ساز و كارهای چند لایه نظام بینالملل كه ساختاری كاملاً یك سویه دارد، برای حاكمیتهای مستقل و ملتهای استقلال یافته بسیار پرمخاطره بوده است.
۱۳۹۴/۳/۵