امروز قرار است وزير محترم امور خارجه به مناسبت سالگرد ارتحال ملكوتي حضرت امام خميني(ره) در جمع ارباب جرايد پيرامون سياست خارجي حضرت امام سخن بگويند. به اين بهانه خوب است مطالبي را يادآور شويم؛ فردا نيمه شعبان ميلاد امام زمان (عج) است كه امام در اشتياق ظهور او ميفرمود: انتظار فرج از نيمه خرداد كشم. اين روزها به ياد قيام تاريخي 15 خرداد، ملت ايران نيم قرن مبارزه امام (ره) با استبداد و استكبار را گرامي ميدارد.
امام (ره) كار عظيم تاسيس مبارزه با طواغيت زمان را از 15 خرداد سال 1342 شروع كرد و در همين روز، اين امر عظيم را پس از خود به مردي سپرد كه مومنانه و صادقانه و امانتدارانه اين راه پرخطر را ادامه داد.
امام (ره) بنيانگذار نبردي بيامان با كفر و الحاد جهاني و استبداد داخلي در عصر ماست و به ملتها آموخت دو دست خود را گره بزنند و يك مشت به استبداد داخلي و يك مشت به استكبار جهاني بكوبند و شرط رهايي و رسيدن به آزادي و كرامت انساني، همين مسير الهي است.
امام (ره) پا جاي پيامبران الهي گذاشت و اسلام را در عصر تباهي ناشي از سمومات فكري مدرنيسم، احياء كرد و يك تنه به نبرد با كفر و الحاد و نفاق در جهان پرداخت. مباني امام (ره) در سياست خارجي و ترسيم خطوط كلي در اين باره امر پنهاني نيست. آن را در لا به لاي 22جلد آثار باقي مانده از او از آغاز نهضت اسلامي تا پايان عمر پربركتش در "صحيفه امام (ره)" ميتوانيم بخوانيم. امام در وصيتنامه سياسي الهي خود و نيز آخرين پيامها در روزهاي پاياني حيات خود شفاف و روشن، آن را بيان كرده است.
امام (ره) آشتيناپذيري خود را با استبداد جهاني بويژه آمريكاي جهانخوار و زاده نامشروع آن يعني رژيم صهيونيستي و نيز ديكتاتورهاي وابسته او در منطقه بارها اعلام كرد. امام(ره) تا آخرين لحظات عمر خود اجازه نداد كساني كه ميخواستند براي برقراري روابط با آمريكا دلالي كنند، جايي در كشور داشته باشند. او هداياي رئيس جمهور آمريكا را در حقهبازي كه قرار بود مك فارلين عملي كند پس زد و با مواضع صريح خود تقريباً كنار آمدن ملت و دولت با آمريكاييها را تعليق به محال كرد.
هم او بود كه فرمود: "ما اين حقيت را در سياست خارجي و بين الملل اسلاميمان بارها اعلام نمودهايم كه در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و كم كردن سلطه جهانخواران بوده و هستيم. حال اگر نوكران آمريكا نام اين سياست را توسعه طلبي و تفكر تشكيل امپراتوري بزرگ ميگذارند، از آن باكي نداريم." (1)
و نيز فرمود: "ما در صدد خشكاندن ريشههاي فاسد صهيونيسم،
سرمايه داري و كمونيسم در جهان هستيم. ما تصميم گرفتيم نظامهايي را كه بر اين سه پايه استوار گرديدهاند نابود كنيم و نظام اسلام و رسول الله (ص) را در جهان استكبار ترويج نماييم." (2)
هم او بود كه صريحاً فرمود: "ما با تمام وجود از گسترش باجخواهي و مصونيت كارگزاران آمريكايي حتي اگر با مبارزه قهرآميز هم شده باشد جلوگيري ميكنيم و نخواهيم گذاشت از كعبه و حج ... صداي سازش با آمريكا و شوروي و كفر و شرك نواخته شود. از خدا ميخواهيم كه اين قدرت را به ما ارزاني دارد كه نه تنها از كعبه مسلمين، كه از كليساهاي جهان نيز ناقوس مرگ بر آمريكا و شوروي را به صدا درآوريم." (3)
امام (ره) تكليف ما را با ابرقدرتها بويژه آمريكا مشخص فرموده، سياست خارجي ما بايد بر اين ابتناء، ادبيات گفتگوي خود را با آمريكا تنظيم كند. تعامل با جهان متناسب با اين گفتمان شكل بگيرد.
امام (ره) در اين باره با ما و دولتهايي كه در جمهوري اسلامي سر كار ميآيند حجت را تمام كرده و فرموده است: "راهي جز مبارزه نمانده است و بايد با چنگ و دندان، ابرقدرتها و خصوصا آمريكا را شكست و الزاماً يكي از دو راه را انتخاب كرد؛ يا شهادت يا پيروزي كه در مكتب ما هر دوي آنها پيروزي است." (4)
امام(ره) هوشمندانه كارگزاران سياست خارجي نظام را نصيحت كرده و يك معيار عقلايي براي دشمنشناسي در اين باره داده كه واقعا شنيدني است. او فرمود: «نكته مهمي كه همه بايد به آن توجه كنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم اين است كه دشمنان ما و جهانخواران تا كي و تا كجا ما را تحمل ميكنند و تا چه مرزي استقلال و آزادي ما را قبول دارند؟ به يقين آنان مرزي جز عدول از همه هويتها و ارزشهاي معنوي و الهيمان نميشناسند. به گفته قرآن كريم، هرگز دست از مقاتله و ستيز با شما برنميدارند مگر اينكه شما را از دينتان برگردانند. ما چه بخواهيم و چه نخواهيم آمريكا و صهيونيستها و... در تعقيبمان خواهند بود تا هويت ديني و شرافت مكتبي ما را لكهدار كنند.» (5)
اين محكمات در نگاه به دشمنان واقعي ايران و اسلام را نميتوان تفسير به رأي كرد. خوشبختانه مقام معظم رهبري پس از قبول تصدي امامت امت در اين خط مستقيم، نظام مقدس جمهوري اسلامي را هدايت فرمود و ذرهاي از آن عدول نكرد. امام در تبري از قدرتهاي سلطهجو و مستكبر طي نيم قرن مبارزه با كفر و الحاد جهاني چيزي كم نگذاشته است. با سيري كوتاه در پيامها و سخنرانيهاي امام (ره) به راحتي خطوط كلي اين «تبري» روشن ميشود. اما امام در سياست خارجي خود تصويري از «تولي» هم به دست ميدهد و ميفرمايد: «ما بايد در ارتباط با مردم جهان و رسيدگي به مشكلات و مسائل مسلمانان و حمايت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماييم و اين را بايد از اصول سياست خارجي خود بدانيم. ما اعلام ميكنيم كه جمهوري اسلامي ايران براي هميشه حامي و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است و ايران به عنوان يك دژ نظامي و آسيبناپذير، نياز سربازان اسلام را تامين و آنان را به مباني عقيدتي و تربيتي اسلام و همچنين به اصول و روشهاي مبارزه عليه نظامهاي كفر و شرك آشنا ميسازد.» (6)
اي كاش امام (ره) امروز در ميان ما بود تا ضرب شست حزب الله و حماس را در جنگهاي 33 روزه، 22 روزه، 55 روزه و 8 روزه مي ديد. اي كاش امام (ره) در ميان ما بود و حمايت دولت و ملت ايران در بيداري اسلامي و حمايت از مسلمانان را ميديد. اي كاش امام (ره) سقوط ديكتاتوريهاي وابسته به آمريكا در منطقه را ميديد و شاهد سلوك سياسي خارجي نظام در همان مسيري كه ترسيم فرموده، ميبود.
دولت امروز گرفتار پديده مذاكرات هستهاي به عنوان پيچيدهترين راه ديپلماسي خارجي است. آهنگ دولت در مواجهه با آمريكا و تجميع كفر جهاني در 1+5 اگر آهنگ امام (ره) در نگاه به استبداد جهاني نباشد به بيراهه ميرود. خطوط قرمزي كه رهبري در اين باب معين فرمود، در حقيقت تفسيري ناب از همان خطوطي است كه امام (ره)
در سياست خارجي مد نظر داشت.
دولت در مقابله با بدعهدي آمريكاييها بايد فرياد خود را همراه با ملت بر سر آمريكا بكشد نه اينكه نامهربانانه بر كساني فرياد كشد كه به پيروي از امام (ره) تحت هيچ شرايطي نميخواهند زير بار تحميل، تحقير، تهديد و تحريم قدرتهاي زورگو بروند.
دولت براي توفيق در مذاكرات نياز به بازخواني خط استكبارستيزي امام در سياست خارجي دارد. بايد به ابرقدرتها تفهيم كرد تا آخرين قطره خون براي اعتلاي كلمه الله ايستادهايم. دولت در اعلام اين موضع از طرف امام و امت نمايندگي دارد.
ملت زير بار «توافق به هر قيمت» نميرود. ملت قيمت انقلاب و نظام را ميداند و هزينههاي آن را تاكنون پرداخته است.
اينكه جهان را يك دهكده بدانيم و كدخداي اين ده را آمريكا بخوانيم معلوم نيست چه نسبتي با مباني امام (ره) در باب سياست خارجي دارد. ما در هزاره سوم به سر ميبريم نه عصر حجر!
دنيا وسيعتر از آن است كه آن را يك دهكده بدانيم. قدرت زورگويان جهاني كوچكتر از آن است كه فكر ميكنيم. يك نفر در 15 خرداد 42 در قم شهر قيام تصميم گرفت پوزه ابرقدرتها را به خاك بمالد، توانست اين كار را عملي كند. او در حالي به جنگ قدرتها رفت كه بر زرادخانههاي اتمي تكيه زده بودند، اما او حتي يك فشنگ هم نداشت. امروز فرزندان او دست روي ماشه موشكها، بمبها و تفنگهايي دارند كه يكي از 10 ارتش غيرهستهاي جهان است.
آن روز ما با دست خالي به جنگ ابرقدرتها رفتيم. امروز با دست پراز جمله حضور در دامنه قلههاي بزرگ علمي ميخواهيم با دشمن
رو به رو شويم. اگر سياست خارجي امام (ره) را خوب درك كنيم، حاضر
نخواهيم شد كوچكترين لبخندي بر چهرهها در مذاكرات بنشيند. ما بايد خشم و كينه انقلابي خود را حداقل به اندازهاي كه دشمن در روند مذاكرات عليه ما اعمال ميكند، در واكنش به بدعهديها نشان دهيم.
خودشگفتي و خودرأيي در اين كار بزرگ، سمّ است. تدبير دولت بايد با اعتناي جدي به منتقدين سياست خارجي شكل گيرد. منتقدين چيزي جز رعايت خطوط قرمز امام (ره) و رهبري در سياست خارجي نميخواهند.
*رییس مرکزی سیاسی حزب موتلفه اسلامی
پينوشتها:
1و2و3- صحيفه امام جلد 21 صفحات 81 و 82
4- همان، صفحه 83
5- همان، صفحه 90
6- همان، صفحه 91 و92
ای كاش امام(ره) زنده بود و می دید
محمدكاظم انبارلویی
۱۳۹۴/۳/۱۲