به گزارش نما، حمید (رضا رویگری) افسر بازنشسته گارد شاهنشاهی در قبل از انقلاب به همراه همسر و دو فرزندش در اوایل جنگ از تهران راهی سقز است تا در جشن عقد پسر بزرگش پوریا که سرباز ارتش است با دختر پرستاری (شبنم قلی خانی) شرکت کند، در بین راه مینی بوسی که با آن عازم هستند به کمین گروهک دموکرات برخورد کرده و سرنشینان آن به گروگان گرفته می شوند با بازرسی حمید، عکسی از پوریا و محمود کاوه فرمانده سپاه منطقه با لباس نظامی به دست دموکرات ها افتاده که موجب می شود فرمانده آنها علی یار که سرگرد گارد شاهنشاهی بوده است با گروگان گرفتن زن و فرزندان حمید وی را برای همکاری با گروه خود تحت فشار قرار دهد. او به حمید می گوید 15 روز مهلت دارد تا با کمک عوامل آنها در شهر سقز هر طور شده کاوه را از سر راه آنها بردارد در غیر اینصورت زن و فرزندانش را هرگز نخواهد دید.
حمید به ناچار می پذیرد و پیاده راهی سقز می شود و پس از ملاقات با پوریا و محمود با مشورت کاوه نقشه ای برای مقابله با گروهک های ضد انقلاب طرح می کنند و حمید پس از تماس با عوامل آنها در شهر وارد باند آنها می شود. از طرفی کاوه و افراد تحت امرش برای آزدای گروگان ها اقدام می کنند که به دلیل لو رفتن نقشه، عملیات متوقف می شود. کاوه با توجه به این وضع تدابیری می اندیشد تا تمامی مقرهای نظامی از جمله پایگاه دکل بنفشه که مقرّی مهم در دست ارتش است بیشتر محافظت و کنترل شوند اما با تمام این تلاش ها گروهک دموکرات به این پایگاه حمله کرده و تمامی افراد آن را به شهادت رسانده و سپس به جنایت و مثله کردن اجساد شهدا می پردازند و این در حالیست که بنی صدر فرمانده کل قوا است و از رسیدن مهمات و انجام عملیات در منطقه جلوگیری می کند.
با اطلاع کاوه از این موضوع و حضورش در پایگاه دکل بنفشه و دیدن اجساد مثله شده شهدا او تصمیم به انجام عملیاتی هماهنگ با ارتش علیه گروهک ها می گیرد و با انجام عملیاتی حساب شده، یکی از افراد با نفوذ آنها با نام خسرو را به اسارت می گیرد. حمید نیز به دلیل مهارت بالا در نشانه گیری و تیراندازی در این عملیات بسیار موثر ظاهر می شود. پس از اسارت خسرو، علی یار برای کاوه پیام می فرستد که حاضر به مبادله خسرو با تعدادی از افراد اسیر شده کاوه است. کاوه می پذیرد اما به شرط آنکه خسرو با تمام اسرای نظامی و غیر نظامی در دست آنها مبادله شود. علی یار شرط این کار را حضور شخص کاوه در هنگام معاوضه اسراء بدون سلاح، تعیین می کند تا با انجام تله ای او را به دام بیاندازد.
در سکانس پایانی شاهدیم که کاوه بدون سلاح به همراه دو نفر دیگر و خسرو برای مبادله اسراء به محل قرار می روند و شخصی به نام زینال از افراد علی یار با تمام اسراء در محل حضور دارند که در هنگام انجام مبادله، زینال به کاوه می گوید که باید خودش هم تسلیم شود زیرا اطراف محل قرار، در محاصره نیروهای آنهاست و در صورت تسلیم نشدن کاوه، همه آنها کشته می شوند. کاوه یک دست خود را بالا می برد و به زینال می گوید که اگر خوب اطراف را بنگرد می بیند که کل منطقه در محاصره نیروهای اوست و آنها در تله بزرگتری گیر افتاده اند. در این هنگام شلیک تیری توسط حمید از اسلحه دوربین دار که چوب پرچم سفید رنگ در دست خسرو را هدف قرار می دهد زینال را وادار به تسلیم می کند و این در حالیست که همسر و فرزندان حمید نیز در میان اسرای مبادله شده قرار دارند و حمید به سوی آنها می رود.
فیلم شریف و بی ادعا
«شور شیرین»، پنجمین فیلم بلند سینمایی 35 میلی متری جواد اردکانی است. او به غیر از فیلم های سینمایی، ساخت چند سریال نیز در کارنامه خود دارد. این فیلم در خصوص زندگینامه شهید کاوه از سرداران هشت سال دفاع مقدس در کردستان می باشد. شاید بتوان گفت که شهدای کردستان چون خود کردستان مظلوم و مهجور مانده اند. بعد از سالها سکوت سینمایی در این خصوص مجددا کردستان مظلوم سوژه اصلی یک فیلم پاک، بی آلایش و ساده قرار گرفته است. ما در چند سال اخیر شاهد ساخت چند سوژه تجزیه طلبانه از دو فیلمساز کُرد به نام های بهمن قبادی و جمیل رستمی بودیم. برای نخستین بار ظرف حداقل پانزده سال اخیر به صورت واقعی و به دور از شعار به مسئله کردستان و گروه های تجزیه طلب دموکرات و کومله به خوبی در این فیلم پرداخته شده است. چرا گروههای تجزیه طلب، گروه هایی معارض با نظام و این همه پلید هستند؟ در این فیلم به مخاطب نشان داده می شود آنها گروههای سکولار و لائیکی هستند که نه تنها با شیعه بلکه با اهل سنت نیز دشمن هستند. آنها ماموستای روستا را کشته و مسجد را به آتش می کشند و جنازه او را به آتش می سپارند. آنها به قرآن بی احترامی می کنند وبه ناموس مردم نظر دارند سربازان اسیر را اعدام کرده و دختران روستاییان را می ربایند برای آنها حفظ تمامیت ارضی ایران اهمیتی ندارد و به قتل و غارت مردم می پردازند به نظر می رسد زیر سوال بردن تمامیت ارضی ایران بزگترین گناه آنها به حساب می آید. آنها علقه کشور دوستی، میهن دوستی و دین باوری ندارند و به همین جهت وابسته به بیگانگان هستند. آنها پرچم های غیر ملی با خود حمل می کنند. این فیلم به خوبی ماهیت این گروهها را برای مخاطب جوان که آن روزها را ندیده روشن می کند. به صورت منطقی برای مخاطب جوان تجزیه طلبی این گروهها را جا می اندازد و نفرت از ایشان را به بهترین وجه القاء می کند.
فیلم «شور شیرین» یکی از مثبت ترین فیلم های سی امین جشنواره فیلم فجر بود. این فیلم سالمترین فیلم دفاع مقدسی این جشنواره نیز بود. فیلم های دیگر عموماً ضدجنگ و دفاع مقدس بودند. خطّ فیلمنامه خوب و داستان قابل قبول است. اوج و فرودها و نیز منحنی جذابیت داستان قابل قبول است به نظر اردکانی پس از ساخت هر فیلم سینمایی گامی به جلو برداشته و سیر صعودی را طی کرده است. در سالن سینما هیچ تماشاگری دیده نشد که صندلی خود را ترک کند. لحظه به لحظه، داستان به اوج خود نزدیک شده و این در شرایطی بود که مخاطب احساس خستگی نمی کرد.
تیم سازنده «شور شیرین» همان تیم «به کبودی یاس» است. این فیلم در خصوص زندگی شهید برونسی است. داستان «شور شیرین» از آذر ماه 1359 در جاده سنندج- سقز با اسارت جمعی از مردم در مینی بوس به دست گروهک ضاله حزب دموکرات آغاز می شود. شهید کاوه، طراحی آزادسازی این عزیزان را برعهده داشته و موفق می شود یکی از فرماندهان جانی این گروهک را به اسارت درآورد. فیلم در این اوج به پایان می رسد. پایان فیلم پایان کار شهید کاوه نیست و احتمالاً ما باید منتظر ساخت قسمت های بعدی شهید کاوه نیز باشیم چرا که او تا سال 1365 زنده ماند و سرانجام در عملیات کربلای دو در منطقه عملیاتی حاج عمران شهید شد.
به نظر، اردکانی در این فیلم به یک بلوغ و پختگی رسیده است. جواد اردکانی خود از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس بوده که به کار مطبوعاتی نیز پرداخته است.
به طور کلی می توان گفت «شور شیرین» یک فیلم شریف است. این فیلم به آرمان های رزمندگان توهین نکرده و به حماسه آنان در کردستان می پردازد. این پروژه یک کار بی ادعا است و ما می توانیم صداقت را در جای جای این فیلم مشاهده کنیم.
اما این فیلم نقطه ضعف هایی نیز دارد که به صورت خلاصه به آن می پردازیم:
«شور شیرین» زندگی کاوه را تا اوایل سال 1361 روایت می کند حال آنکه در آخر فیلم با زیرنویسی به مخاطب گفته می شود که کاوه تا سال 1365 که در عملیات کربلای 2 شهید شد، زنده بود. این نحوه بیان نشان می دهد که با این فیلم زندگی شهید به پایان نرسیده بلکه وی حماسه های دیگری تا سال 1365 داشته است. بعید است در سالهای بعد ما شاهد ساخت پروژه دیگری در خصوص شهید کاوه باشیم.
عمدتاً یک بار زمان برای ساخت فیلمی در خصوص زندگی سرداران شهید مهیا می شود. چرا فیلم به همه مقطع عمر درخشان شهید کاوه نمی پردازد؟ چرا فقط به همان یکی دو ماه از زندگی این شهید بسنده می شود؟ چرا از خلوت های شهید، سخنی به میان نمی آید؟ مشکل حماسه شهید کاوه و نبوغ او به ماجرای معدن سنگ و نه بیش از این اکتفا می شود. به نظر می آید این خود یک نقص برای فیلم می باشد. نکته دیگر اینکه یکی از آرزوهای کاوه این بود که روزی بتواند شهر بوکان را از دست این گروهک های خبیث نجات دهد. بوکان در همان سالهای 1361 یا 1362 از دست این گروهک ها بیرون می آید اما از حماسه فتح بوکان در این فیلم چیزی نمی بینیم. فیلم در این خصوص ساکت است حال آنکه گفته شده بود بوکان باید تصرف شود به نظر این نیز یک نقص فیلم نامه ای است. گره ای را در فیلمنامه طرح کرده ایم حال آنکه نتوانسته ایم آن را باز کنیم.
علی رغم این ضعف ها از ارزش «شور شیرین» کاسته نمی شود زیرا فیلمی است که با مخاطب صادقانه سخن گفته و از این بابت می توان آن را بهترین فیلم دفاع مقدس در جشنواره سی ام دانست. بازی بازیگران خوب و فیلمبرداری، بازیگری و کارگردانی متوسط به بالا ارزیابی می شود. پایان بندی فیلم نیز در اوج اقتدار شهید و نظام به اتمام رسید که قابل تحسین است.
منبع:هفته نامه 9دی
كردستان سرافراز سوژه يك فيلم با آلايش و پاك
شور شیرین برای كردستان غیور
![عکس خبري - شور شيرين براي کردستان غيور](https://www.namanews.com/Pictures/6714.jpg)
داستان فیلم برشی كوتاه از دوره فرماندهی شهید محمود كاوه در كردستان در ابتدای جنگ تحمیلی است، زمانی كه گروهك دموكرات و ضد انقلاب به عنوان مزدور در خدمت حزب بعث عراق بودند.
۱۳۹۱/۴/۱۸
![اخبار مرتبط](/Images/RelatedNews.png)
![نظرات کاربران](/images/Comments.png)