نسخه چاپی

نقش تركیه در تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا

دكتر رضا سعید محمدی

تحولات پرشتاب یک سال اخیر در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، زمینه مساعدی را برای نقش‌ آفرینی قدرتهای منطقه‌ای و بین المللی فراهم آورده است. در این میان ترکیه از جمله بازیگرانی است که نقش پررنگی را در تحولات منطقه ایفا کرده است. دولت ترکیه برای خود رسالتی خاص در منطقه قائل است و مدعی آن است که توانایی ایفای نقش محوری از بوسنی تا افغانستان و حتی شمال آفریقا را دارد. از این رو با توجه به اهمیت جایگاه راهبردی خاورمیانه و شمال آفریقا تلاش می‌کند تا نقش مؤثری در حل بحران‌های جاری در منطقه ایفا نماید و امیدوار است که ضمن حفظ و ارتقاء موقعیت و جایگاه خود در بین دوستان غربی‌اش، بتواند به یک قدرت مهم و تأثیرگذار در منطقه تبدیل گردد، هدفی که برخی از ناظران سیاسی از آن به عنوان سیاست بازسازی امپراطوری عثمانی (نئوعثمانیسم) در ترکیه یاد می‌کنند.
انگلیس تا کنون بار‌ها تأکید کرده است که نادیده گرفتن نقش حیاتی ترکیه در شرق مدیترانه توسط اتحادیه اروپا اشتباه فاحشی است. با این همه، الحاق آنکارا به این اتحادیه با مخالفت جدی فرانسه و آلمان روبرو شده است. دولتمردان این دو کشور معتقدند که راه دادن کشوری با اکثریت جمعیت مسلمان به اتحادیه اروپا می‌تواند پایه‌های فرهنگی این اتحادیه را زیر سئوال ببرد.
در نتیجه این استدلال غربی‌ها و امتناع از پذیرش ترکیه در اتحادیه اروپا، دولتمردان این کشور ترجیح دادند تا با تغییر رویه، ائتلاف‌های منطقه‌ای خود را گسترش داده و یا تقویت کنند. به عنوان مثال، نزدیکی ترکیه به سوریه تقلایی بود برای پایان دادن به اتحادیه انحصاری ترک‌ها با رژیم صهیونیستی و آماده سازی ائتلاف منطقه‌ای با سایر کشور‌ها. اما ناآرامی‌های ناشی از تحریکات خارجی در سوریه، ترکیه را در نزدیکی به این کشور دچار تردید کرد.
در مجموع، تحولات اخیر خاورمیانه و شمال آفریقا فرصت‌های زیادی را پیش روی دولتمردان ترکیه قرار داد تا در چارچوب سیاست منطقه گرایی خود گام‌های بلندی را در جهت ایجاد اتحاد‌ها و ائتلاف‌های دو جانبه و چند جانبه بردارد که برآیند کلی آن‌ها، ارتقاء جایگاه و نفوذ منطقه‌ای این کشور درعرصه تحولات جهان اسلام است.
در این میان، دو فرصت مهم برای آقای رجب طیب اردوغان فراهم آمد که نخستین و مهم‌ترین آن‌ها، مطرح شدن الگوی دموکراسی ترکیه در سطح کشورهای منطقه است. در حالی که جمهوری اسلامی ایران تحولات منطقه را ناشی از تأثیرات انقلاب اسلامی و رشد بیداری اسلامی می‌داند، کشورهای غربی و بسیاری از محافل لیبرال منطقه، با اطلاق بهار عربی این تحولات را ادامه موج‌های تاریخی لیبرال دموکراسی در سطح جهان می‌دانند.
اما به موازات این دو دیدگاه انقلابی و لیبرالی، دیدگاه سومی نیز در سطح نخبگان و افکار عمومی کشورهای عربی مطرح گردیده که تلفیقی از اسلام و دموکراسی غربی است. طرفداران این دیدگاه ترکیه را مصداق بارز این الگو می‌دانند و می‌گویند ترکیه تنها کشور اسلامی است که توانسته است مسیری از دموکراسی را طی نموده و اندیشه اسلام وغرب را به یکدیگر پیوند بزند. دموکراسی ترکیه مبتنی بر تجارب حزب عدالت و توسعه و موفقیت‌های سیاسی و اقتصادی آن طی ۱۰ سال گذشته است که ملقمه‌ای از اسلام و دموکراسی غربی می‌باشد. اما پاسخ به این پرسش که تا چه حد ترکیه توانسته است از این فرصت بهره برداری کند و ملتهای مسلمان و انقلابی منطقه تا چه اندازه از این الگو استقبال کرده‌اند مجال دیگری را طلب می‌کند.
دومین فرصتی که پیش روی ترکیه قرار گرفته است را باید افزایش امکان مانور سیاسی این کشور در سایه بهره گیری از ابزار میانجیگری برای حل و فصل مسائل منطقه‌ای و بین المللی دانست. تا پیش از این به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در سال ۲۰۰۲ میلادی ترکیه وابسته به غرب بود و در فضای سیاسی غرب تنفس می‌کرد. تا این زمان، روابط ترکیه با غالب همسایگانش دچار مشکل بود و در حوزه کشورهای منطقه به ویژه خاورمیانه عربی و اسلامی از جانب خود هیچگونه ابتکار عملی نداشت تا جایی که هویت منطقه ای‌اش با چالش جدی مواجه شده بود. ولی با به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان که با شعارهای اسلامی به صحنه آمده بود، سیاست خارجی ترکیه دستخوش تحول بزرگی شد که مهم‌ترین آن‌ها به صفر رساندن اختلافات این کشور با همسایگان بود. ترکیه سال‌ها با کشورهای همسایه خود ایران، عراق، سوریه، ارمنستان و بخش یونانی نشین قبرس بر سر مسائل مختلف مرزی، سیاسی، قومی و مذهبی دچار اختلاف بود و هیچ گونه ابتکار عملی برای حل آن‌ها از خود نشان نمی‌داد. با قدرت گرفتن اردوغان، بسیاری از این اختلافات برطرف شد و ترکیه روابط خود را با همسایگانش توسعه داد و به گسترش نفوذ خود در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا پرداخت. حضور مؤثر در سازمان کنفرانس اسلامی (سازمان همکاریهای اسلامی کنونی) عضویت ناظر در اتحادیه عرب، ایفای نقش پررنگ در منطقه خاورمیانه، نامیدن سال ۲۰۰۷ میلادی به عنوان سال خاورمیانه، گسترش روابط با جمهوری اسلامی ایران و سوریه از جمله سفر تاریخی بشار اسد به ترکیه برای نخستین بار بعد از ۵۷ سال در سال ۲۰۰۴ میلادی، بهبود مناسبات با عراق، سفر اردوغان به ارمنستان، توسعه روابط با گروه‌های کرد و حکومت اقلیم کردستان عراق و ایجاد توازن در روابط خود با اسرائیل به موازات گسترش روابط با اعراب را می‌توان از مهم‌ترین ویژگی‌ها و دستاوردهای سیاست خارجی دولت اسلام گرای رجب طیب اردوغان دانست.
در پی این تحولات بود که سیاست خارجی ترکیه وارد مرحله جدیدی از تاریخ دیپلماسی خود شد. در این دوره، ترکیه تلاش نمود تا با حفظ بی‌طرفی، به عنوان یک میانجی، در حل و فصل اختلافات داخلی و منطقه‌ای کشورهای مسلمان، توان استراتژیک خود را بالا ببرد. به عنوان نمونه می‌توان به میانجیگری ترکیه در مناقشه میان اسرائیل و سوریه، پرونده هسته‌ای ایران (با مشارکت برزیل) و بحران سیاسی لبنان (با مشارکت قطر و سوریه) اشاره نمود.
در تحولات اخیر منطقه نیز ترکیه یکبار درصدد برآمد تا در لیبی و بحرین از ابزارهای میانجیگری استفاده نماید. در بحران لیبی سعی نمود تا با عدم مشارکت در عملیات نظامی ناتو از یک سو و پیوندهای گسترده سیاسی و اقتصادی با رژیم قذافی از سوی دیگر، نقش یک میانجی بی‌طرف را در تحولات این کشور ایفا نماید و برای این منظور نقشه راهی پیشنهاد کرد. در تحولات بحرین نیز رهبران ترکیه، با توجه به پیوندهای گسترده‌اش با پادشاهی این کشور و روابط نزدیک آن با ایران و نیز کشورهای منطقه خلیج فارس و جهان عرب، درصدد ایفای نقش میانجیگرانه برای کاستن از سوء تفاهم و اختلافات پدید آمده بر آمد. در این راستا، ترکیه به محلی برای انجام رایزنی‌های مختلف دیپلماتیک میان طرفین درگیر در این بحران تبدیل شد و به عنوان پل ارتباطی نقش میانجیگرانه خود را به نمایش گذاشت.
هر چند در فضای جدید خاورمیانه و شمال آفریقا بسیاری از قدرتهای منطقه‌ای و بین المللی اهداف راهبردی برای خود طراحی کرده‌اند، اما در این میان نقش ترکیه قابل توجه و در تعامل با پدیده‌های نوین سیاسی و معادلات پیرامونی آن معنادار و قابل تفسیر است. در این رابطه سئوالاتی مطرح است:
- آیا رفتار ترکیه تاکتیکی است یا راهبردی؟
- آیا ترکیه توان ایفای نقش مستقل در منطقه را دارد یا در فضای غربی بازی سازی می‌کند؟
- آیا بازیگری ترکیه در تحولات اخیر منطقه و جهان عرب توفیقی برای سیاست خارجی این کشور خواهد داشت؟
این‌ها سئوالاتی است که نیازمند درک دقیق از ماهیت سیاست خارجی حزب حاکم عدالت و توسعه است، سیاست خارجه‌ای که معمار اصلی آن احمد داوداوغلو - وزیر امور خارجه فعلی ترکیه – است.
*كارشناس مسائل بين الملل

۱۳۹۰/۱۱/۵

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...