به گزارش نما به نقل از شرق: «خیلی ترسیده بود. فقط از کشتن حرف میزد. به من گفت نیا جلو سوراخ سوراخت میکنم. من به او گفتم: خونسرد باش، تفنگت را زمین بگذار، چون محاصره شدهای. چند نفرمان را میخواهی بکشی؟» این بخشی از روایت هدایتالله دیدهبان، محیطبان منطقه حفاظتشده خائیز، است که روز گذشته عکسها و فیلم مواجهه مستقیم و مسلحانه او با یک شکارچی متخلف توسط دیدهبان حیاتوحش ایران منتشر شد. در فیلم منتشرشده، او و شکارچی متخلف به فاصله چند متری رودرروی هم ایستادهاند و لوله تفنگهایشان را به سمت هم گرفتهاند.
شکارچی متخلف با بدنی ورزیده لحظاتی قبل یک بز وحشی ماده را شکار کرده بود و لاشه آن را روی دوش انداخته بود و قصد خروج از منطقه را داشت که محیطبانان خائیز برای دستگیری او اقدام کردند. فیلمی که یکی از محیطبانان از این صحنه گرفته است درست شبیه صحنههای واقعی فیلمهای ژانر اکشن، نفسگیر است. در یکسوی تصویر محیطبانی با لباس سبز و اسلحهای در دست و در سوی دیگر شکارچی متخلف با رکابی و شلوار ششجیب ایستاده است. صورتش را هم با چفیه پوشانده و اسلحه کلاشنیکفش را مستقیم به سمت محیطبان گرفته است.
اگر گلولهای از هرکدام از این اسلحهها شلیک میشد، یک نفر نقش زمین میشد و فارغ از بحثهای حقوقی و مستندات موجود یک قاتل و یک مقتول بر جا میماند و هزاران دعوا و مناقشه پس از آن. درست مشابه همین حادثه ٦ سال پیش در اولین روز از فروردین سال ١٣٨٩، برای یکی دیگر از محیطبانان همین منطقه رخ داد و یک شکارچی متخلف کشته شد و در نتیجه آن یک محیطبان- ماشاالله مهنایی- پنج سال تمام از عمرش را پشت میلههای زندان در اهواز گذراند و درنهایت با گردآوری مدارک و مستندات توسط همکارانش در همین منطقه توانست حکم تبرئه و آزادیش را بگیرد؛ موضوعی که اگر مستند نمیشد، ممکن بود به قیمت قصاص و اعدام آن محیطبان تمام شود.
در رابطه با جزئیات همین درگیری با هدایتالله دیدهبان، محیطبان منطقه خائیز که یک سوی این ماجرا بود و با شکارچی متخلف رودررو شده بود، گفتوگو کردم. او جزئیات این ماجرا و دیگر تجاربش را درباره حوادث مشابه در این منطقه حفاظتشده با روزنامه «شرق» در میان گذاشته است. در ادامه حرفهای این محیطبان جسور را میخوانید.
هدایتالله دیدهبان میگوید: «روز بیستوهفتم خردادماه ساعت دو ظهر بود؛ این فصل از سال در منطقه ما دمای هوا فوقالعاده گرم است و در آن ساعت دما نزدیک ٥٠ درجه بود. در همان لحظات بود که صدای شلیک گلولهای را شنیدیم. صدا از سمت محل قرار داشتن آبشخور حیات وحش آمد، فاصله پاسگاه محیطبانی ما تا آبشخور حدود دو، سه کیلومتر است، شکارچی متخلف در محل آبشخور کمین کرده بود و کل و بزهای وحشی را که برای فرار از گرمای وحشتناک به قصد خوردن آب آمده بودند هدف قرار داده بود. شکارچیهایی که کمی انصاف دارند معمولا بز نر- کل- را شکار میکنند اما او یک بز ماده را کشته بود و لاشهاش را کول گرفته و قصد خروج از منطقه را داشت.
ما از چندین متر قبل با دوربین فیلم او را گرفته بودیم، اگرچه در طول کل مسیر او صورت خود را کاملا پوشانده بود، اما خوشبختانه در یک نقطه لحظهای چفیهاش را باز کرد و آبی به صورتش زد که ما به صورت دقیق تصویر چهرهاش را گرفتیم و همین برای شناسایی و دستگیری او برای ما کفایت میکرد؛ چون قبل از این هم مواردی داشتهایم که از روی تصویر چهره شناسایی و بازداشتشان کردیم».
او میافزاید: «خوشبختانه من از قدیم یاد گرفتهام همیشه و در هر عملیاتی دوربینم همراهم باشد. چون معتقدم در شرایط امروزی برای یک محیطبان دوربین خیلی حیاتیتر و مهمتر از تفنگ یا هر وسیلهای دیگر است، در مورد همکارمان آقای ماشاالله مهنایی با همراه داشتن دوربین و جمعکردن مستندات توانستیم او را از اتهام قتل تبرئه کنیم. چون من توانستم از متخلفان عکس تهیه کنم.
متخلفان این منطقه هم این را میدانند و به همین خاطر چهره خودشان را میپوشانند، اما خوشبختانه ما توانستیم چهره این شکارچی متخلف را ضبط کنیم، بعد از این مرحله دوربین را به دست همکارم دادم و به قصد دستگیری به سمتش رفتیم، لاشه بز شکارشده روی دوشش بود و متوجه ما نشد تا نزدیکش شدیم و وقتی صدای پای ما را شنید لاشه را انداخت و اسلحه را به سمت ما گرفت، من گفتم خونسرد باش؛ چون قرار نیست ما کسی را بکشیم.
اسلحهات را زمین بگذار و تسلیم شو، خیلی ترسیده بود و دستش هم روی ماشه بود. گفتم بزنی میزنمت، رفتم سمتش عقبعقب رفت و خورد زمین، بعد عصبانیتر شد گفت اگر بیایی سوراخ سوراخت میکنم، من نمیخواستم درگیری بشود و کسی کشته شود، تلاش کردم با آرامش دستگیرش کنیم، اما خیلی ترسیده بود، عقبعقب رفت و فرار کرد، چند تیر به اطرافش هم شلیک کردم و به او گفتم ببین فیلمت را گرفتهایم، بهتر است خودت را تسلیم کنی».
از او میپرسم چرا به او شلیک نکردی؟ و این پاسخ اوست: «نمیخواستم با اسلحه بزنمش چون فیلمش را داریم و ایمان داشتم که با همان فیلم میتوانم شناساییاش کنم. ما سعی میکنیم حتیالامکان شکارچی متخلف را نکشیم. ما بهعنوان محیطبان باید تحمل داشته باشیم و سعی کنیم تا حد ممکن درگیری رخ ندهد و کسی چه محیطبان و چه شکارچی زخمی یا کشته نشود، این منطقه هم بافت سنتی و عشایری دارد، اگر او را میزدیم بلافاصله اقوامش قشونکشی میکردند، پاسگاه را آتش میزدند و ماشینها را تخریب میکردند و منطقه و حیات وحش آنجا را نابود میکردند، در این شرایط بهترین کار مستندسازی مدارک و اسناد است که در این مورد خاص هم ما تصویر چهره او را داریم و به زودی دستگیرش میکنیم».
هدایتالله دیدهبان، رئیس منطقه حفاظتشده خائیز در مرز استانهای کهگیلویهوبویراحمد و خوزستان است. او ١٠ سال سابقه محیطبانی دارد و به گفته خودش تاکنون چندینبار تجربه مواجهشدن و درگیری با شکارچیان متخلف را دارد، هم تیر خورده است و هم کانکس محل اقامتش هنگامی که در آن خوابیده بود، توسط شکارچیانی که آنها را دادگاهی کرده بود به آتش کشیده شد.
او در پاسخ به این پرسش که در آن لحظه که لوله اسلحه شکارچی متخلف به سمتت گرفته شده بود، نترسیدی به تو شلیک کند، میگوید: «چرا به این فکر میکردم و این احتمال را میدادم که شلیک کند، اما حقیقتا برایم افت داشت که یک شکارچی به منطقه من بیاید با این وضع شکار کند و برود، قبلا هم برایم پیش آمده بود، ولی حتی اگر کشته هم میشدم با او برخورد میکردم، از طرفی با مستندات و فیلمهای واضحی که داریم، میتوانستم به او شلیک کنم به این امید که پرونده هم به نفع محیطبانی تمام شود، اما همه اینها بستگی به نظر قضات دارد مثل پرونده همکارمان آقای مهنایی که تا بیگناهیاش اثبات شود، ٥ سال به زندان افتاد، قضات میگفتند چرا متهم را بازداشت نکردید، متهم مثل همین مورد نمیخواست بازداشت شود و به قصد کشت به ما شلیک میکرد، این مورد هم معلوم نبود چه میشود حتی اگر همه این مستندات را هم ارائه میکردیم».
درگیری تن به تن یك محیط بان با شكارچی
«خیلی ترسیده بود. فقط از كشتن حرف میزد. به من گفت نیا جلو سوراخ سوراخت میكنم. من به او گفتم: خونسرد باش، تفنگت را زمین بگذار، چون محاصره شدهای. چند نفرمان را میخواهی بكشی؟»
۱۳۹۴/۵/۶