فرشته صادقی در وبلاگ "عصر بیگناهی" نوشت: "وتوي قطعنامه توسط روسيه و چين خجالت آور و مايه شرمساري است" سوزان رايس ،نماينده امريكا، چهارم فوريه
"ما دوست يا متحد رييس جمهور اسد نيستيم ، هيچ وقت هم نگفتيم ماندن اسد در قدرت پيش شرط بازگشت اوضاع به حالت عادي است ، حرف ما چيز ديگري بود. ما مي گوييم تصميم را سوري ها و تنها خود سوري ها بايد بگيرند" ويتالي چركين، نماينده روسيه، چهارم فوريه؛ بعد از جلسه وتوي قطعنامه عليه سوريه
روز شنبه روز تحقير و شرمساري امريكا، فرانسه، انگليس ، قطر و عربستان سعودي و البته نوچه آنها مراكش -كشور پيشنهاد دهنده قطعنامه سازمان ملل عليه سوريه - بود كه طبق آن به رييس جمهور بشار اسد پيشنهاد ( يا به عبارتي فرمان!) داده شده بود تا قدرت را به معاونش سپرده و كناره گيري كند. اين قطعنامه كه با وتوي قاطع روسيه و چين روبرو شد آنچنان خشم امريكايي ها را برانگيخت كه صداي سوزان رايس هنگام خواندن واكنش كشورش در محكوميت اين اقدام ، از عصبانيت مي لرزيد.
اما روس ها و چيني ها بعد از اين جلسه دليل خود براي وتوي قطعنامه را توضيح دادند و اعلام كردند هرگز اجازه نمي دهند اتفاقي كه در ليبي افتاد در سوريه نيز تكرار شود.شايد بهترين سخنراني آن روز متعلق به بشار جعفري نماينده سوريه در سازمان ملل بود وقتي به عنوان آخرين فرد در جلسه سخنراني كرد و از رايس پرسيد چرا وقتي امريكا تا به امروز 60 قطعنامه عليه اسراييل را وتو كرده است او اين اقدام را خجالت آميز ومايه شرمساري نمي خواند ؟ و از كشورهاي عرب پيشنهاد دهنده و حامي قطعنامه وتو شده پرسيد چرا آنان درروزهايي كه اسراييل 1300 اهالي غزه از زن و مرد و كودك را مي كشت و بمباران مي كرد قطعنامه پيشنهادي ارائه نمي كردند ؟ او همچنين به گزارش ناظران اتحاديه عرب و سند رسوايي به اصطلاح اپوزيسيون سوريه اشاره كرد كه گزارش آنها همچنان روي ميزها مانده و كسي دلش نمي خواهد به آن حتي نيم نگاهي بيندازد.
اما واقعيت سوريه در كجاي اين ميدان نهفته است ؟ در ميداني كه به تدريج به كارزار ژئوپوليتيكي امريكا و روسيه از سويي و امريكا و كشورهاي عرب و ديكتاتور سعودي و عربستان از سويي ديگر با ايران تبديل شده است واقعيت كجاست ؟ كليد اين ماجرا در ماموريت ناظران اتحاديه عرب است. اين ناظران كه بيشتر از يك ماه در سوريه بودند و شنبه دو هفته پيش در گزارش ارائه شده خود به طور صريح اعلام كرده اند گروه هاي مسلحي ماموريت كشتار مردم را برعهده دارند كه تعدادي از آنها از مردم عادي، تعدادي از مزدوران اجير شده و مسلح وارد شده به سوريه و تعدادي ديگر نيز از جدا شدگان از ارتش سوريه هستند كه دست به كشتار مردم ، بمب گذاري در مسير اتوبوس ها و خودروهاي نيروهاي مسلح سوري و بمبگذاري در ريل هاي راه آهن و خطوط نفتي مي كنند. اين گزارش تعجب اتحاديه عرب را -به دليل ناهماهنگي با سياست رسمي آن عليه سوريه- برانگيخت و در جلسه اي كه به منظور بررسي آن برگزار شد الجزاير، سودان، عمان و مصر به آن راي مثبت دادند و البته قطر رييس دوره اي اتحاديه عرب آنرا وتو كرد. به اين ترتيب گزارش از سوي رسانه هاي عربي و انگليسي زبان مورد بي اعتنايي قرار گرفت و حتي به انگليسي هم ترجمه نشد تا بعد از مراكز ديگري به بيرون درز يدا كند. +
درست چند روز پيش از آغاز نشست شوراي امنيت سازمان ملل در موضوع سوريه شدت حملات تبليغاتي و اعلام "كشتار نيروهاي اسد" در حمص آنچنان شدت گرفت و تصاويري از كشته ها و مرده ها پخش شد تا افكار عمومي جهان و خصوصا سازمان ملل تحت تاثير قرار بگيرند، حمص بنغازي ديگري معرفي شد كه زير باران گلوله هاي ارتش اسد در حال از بين رفتن است و هيچ كس نگاهي به تصاوير كشته هاي تكه تكه شده سربازان سوري يا بيشتر از 30 زاير ايراني ربوده شده نينداخت تا همه به اين نتيجه برسند كه اسد بايد به هر ترتيبي بركنار شود . اين رسانه ها همچنين بر طبل انزواي سوريه كوبيدند و حكومت اسد را رژيمي معرفي كردند كه هيچ دوست و همپيماني ندارد - كه البته دروغ محض است چون ايران ، عراق ، لبنان ، روسيه و كشورهايي چون برزيل وپاكستان و آفريقاي جنوبي از اعضاي گروه BRICS همه بر حمايت از دولت سوريه تاكيد دارند وحتي خود مردم اين كشور نيز بارها در تظاهرات متعدد و بزرگ حمايت خود را از حكومت رييس جمهور اسد نشان داده اند كه متاسفانه بازهم اين آدم ها در رسانه هاي غربي و عربي محلي از اعراب نداشته اند و حداكثر آنان نيز سانديس خورها و سيب زميني بگيرها و اجير شدگان حكومت اسد معرفي مي شوند.
همه ديگر مي دانند آنچه در سوريه مي گذرد هماني نيست كه در مصر و تونس و يمن و بحرين مي گذرد ، خصوصا بحرين كه كمراكثريت شيعه آن در زير ظلم 228 ساله خاندان آل خليفه شكسته است و آنرا نبايد ونمي توان با سوريه اي مقايسه كرد كه از دروز و سني و مسيحي در حكومت و پارلمان نمايندگاني هستند و وزراي پراهميتي چون وزراي دفاع و امنيت داخلي سني مذهب هستند و اقتصاد كشور بالكل در دست سني هاست . ذكر اين نكته نيزبد نيست كه به ياد بياوريم گروهي كه خود را اپوزيسيون سوريه مي نامند و هميشه از لندن و واشنگتن به رسانه هاي غربي گفتگو مي كنند داراي پشتيباني و اسلحه و مزدوران عربي هستند در صورتي كه مردم بحرين هربار كه به خيابان ها مي روند اسلحه اي بيشتر از جان خود در دست ندارند.
اتفاقي كه در سوريه مي افتد تسويه حساب هاي چندساله امريكا و كشورهاي ضد انقلاب خليج فارس است كه متاسفانه بهاي آنرا مردم سوريه و حكومت آن مي پردازند و گرنه همه مي دانند سوريه يكي از مقاوم ترين كشورها در 44 سال اخير در برابر امريكا و اسراييل بوده و سياست هاي اسد پدر نام مكتب سياستمداري مشهوري شده است. بهرترتيب مارهاي زخمي روز شنبه در سازمان ملل بيكار نخواهند نشست و بازهم براي حمله و براندازي حكومت سوريه نقشه هاي ديگري خواهند كشيد . اما سوال اينجاست : حالا كه تركيه از شدت شعارهايش عليه سوريه كاسته و حتي به تهديدش مبني بر ايجاد منطقه امن در شمال سوريه عمل نكرده ، و ملك عبدالله دوم اردن نيز از چنين اقدامي در مرزهايش با سوريه پرهيز مي كند، حالا كه امريكا و فرانسه و انگليس در قالب ناتو موفق به لشكركشي جديدي به حساب مردم عرب زبان نشده اند چرا خود عربستان و قطر- عشاق سينه چاك دموكراسي در سوريه - دست به اقدام نظامي عليه سوريه نمي زنند ؟ شايد به قول رابرت فيسك روزنامه نگار معروف چون از ارتش هاي آنان كه عرضه برپايي يك آشپزخانه صحرايي را نيز ندارند ،نمي توان توقع داشت كار با تسليحات پيشرفته اي كه كشورهاي غربي به آنها مي فروشند و جنگيدن را بلد باشند.
یك سوال بی پاسخ در سوریه
۱۳۹۰/۱۲/۷