سردار سرلشکر پاسدار شهيد احمد كاظمي در دوم مرداد سال ۱۳۳۸ در نجف آباد اصفهان در كوچه ملاصدرا در خانوادهاي مذهبي بهدنيا آمد.دوران تحصيل را در مدرسه دهقان گذراند و سال۱۳۵۸ موفق به اخذ ديپلم ماشينآلات كشاورزي ازهنرستان دكتر شريعتي شد.با پیدایش جرقههای انقلاب اسلامیدوشادوش ملت به مبارزه علیه رژیم ستم شاهی پرداخت پس از پيروزي انقلاب اسلامي به اتفاق شهيد محمد منتظري، شهيد غلامرضا صالحي و شهيد غلامرضا يزداني در دي ماه سال۱۳۵۸ راهي سوريه شد. او تصميم داشت همراه با گروههاي فلسطيني آموزشهاي چريكي را در كنار سازمانهاي فعال و مبارز فلسطيني فراگيرد و وارد مبارزه عليه رژيم صهيونيستي شود، اما حوادث كردستان او را مجبور به بازگشت به كشور كرد. او در كردستان و در كنار سرلشكر رحيم صفوي، شهيد حسين خرازي، شهيد همت و ديگر برادران سپاه موفق به شكست ضدانقلابيون و بازگرداندن امنيت به كردستان شد.او دوران جوانی خود را با لذت حضور در جبهههای نبرد از کردستان گرفته تا جای جای جبهههای جنوب در صف مقدم مبارزه با متجاوزان بعثی در سِـمتهایی چون: دو سال فرماندهی جبهه فیاضیه آبادان، شش سال فرماندهی لشکر ۸ نجف، یکسال فرماندهی لشکر ۱۴ امام حسین(ع)، هفت سال فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) و قرارگاه رمضان و پنج سال فرماندهی نیروی هوایی سپاه را به عهده داشت.
رزمندگان و ایثارگران بسیاری، خاطراتی شیرین و به یادماندنی از رشادتها و شجاعتهای این دلاور زمان بیاد دارند. حضور مستقیم در خط مقدم جبهه و ارتباط صمیمانه با پاسداران و رزمندگان بسیجی تا بدانجا بود که از ناحیه پا، دست، و کمر بارها مجروح گردید و یک بار نیز انگشتش قطع شد. در طی سالها با استفاده از مجالهایی از عشق به تحصیل بهره جست و کارشناسی خود را در رشته جغرافیا و کارشناسی ارشد را در رشته مدیریت دفاعی گذراند و موفق شد دانشجوی دکتری در رشته دفاع ملی گردد. کفایت و شجاعت آن بزرگوار تا بدانجا بود که مقام معظم رهبری ۳ مدال فتح بر سینه پر عطش شهادت ایشان نصب نمودند. وی در اواسط سال ۸۴ از سوی فرمانده کل سپاه، به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شد و توفیق خدمت را در سنگر دیگری یافت. این فرمانده قهرمان در آخرین دیدار خود با محبوب خویش فرمانده معظم کل قوا، تقاضای دعا برای شهادت خویش را نمود، زیرا مرغ جانش بیش از این تحمل ماندن بر این کره خاکی را نداشت و سرانجام در پروازی دنیوی به پرواز اخروی شتافت. اوج گرفت و به ملکوت اعلی پیوست. روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
سوابق و خدمات سرلشکر کاظمی
حضرت آیت ا… خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامیدر پیامیشهادت سردار رشید اسلام، سرلشگر احمد کاظمیو تعدادی از سرداران و افسران سپاه را در حادثه سقوط هواپیما تسلیت گفتند. متن پیام مقام معظم رهبری به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم فقدان شهادت گون سردار رشید اسلام، سرلشکر احمد کاظمیو تعدادی از سرداران و افسران سپاه در حادثه هواپیما، اینجانب را داغدار کرد. این فرمانده شجاع و متدین و غیور از یادگارهای ارزشمند دوران دفاع مقدس و در شمار برجستگان آن حماسهی بینظیر بود. تدبیر و قدرت فرماندهی او در طول جنگ هشت ساله کارهای بزرگی انجام داده و او بارها تا مرز شهادت پیش رفته بود. آرزوی جان باختن در راه خدا در دل او شعله میکشید و او با این شوق و تمنا در کارهای بزرگ پیشقدم میگشت. اکنون او به آرزوی خود رسیده و خدا را در حین انجام دادن خدمت ملاقات کرده است. اینجانب شهادت این سردار رشید و نامدار و دیگر جان باختگان این حادثه را به همهی ملت ایران به ویژه مردم عزیز و شهید پرور نجف آباد، تبریک و تسلیت میگویم و از خداوند متعال برای بازماندگان این شهیدان، بردباری و قدرت تحمل و پاداش صابران و برای خود آنان علو درجات اخروی را مسالت میکنم. سید علی خامنهای
سید حسن نصرالله ، دبیر کل حزب الله لبنان ، نیز به این مناسبت خطاب به سردار صفوی ، فرمانده وقت سپاه پاسداران ، پیامی صادر کرد که در بخشی از آن آمده است: ما که از نزدیک حاج احمد کاظمی را میشناختیم اذعان میکنیم که او به حق فرماندهی نمونه و مجاهدی بزرگ و عبدی صالح و برادری وفادار برای ما بود.
سردار صفوی درخصوص شهدای سانحه سقوط هواپیمای فالکن گفت: سردار”احمد کاظمی” فرمانده نیروی زمینی سپاه، از اولین پاسدارانی بود که در سال ۵۸به سپاه پیوست و رشادتهای زیادی در دوران دفاع مقدس از خود نشان داد . وی اظهار داشت : سردار کاظمیجانباز ۴۵درصد، فرماندهی مدبر و شجاع بود که با پذیرفتن مسوولیتهای مختلف در ردههای فرماندهی سپاه ، نقش موثری در پیروزیهای عملیات جنگی نظیر، عملیات آزادسازی مناطق شمال غرب از دست ضد انقلاب ، عملیات شکست حصر آبادان ، فتح خرمشهر ، فتحالمبین ایفا کرد . وی گفت: سردار کاظمیکه حدود پنج ماه فرماندهی نیروی زمینی سپاه را برعهده گرفته بود از نیروهای تحصیل کرده بود که سه مدال فتح و شجاعت را بعد از جنگ گرفت و این اواخر نیز شدیدا به یاد شهدای دفاع مقدس خصوصا ،شهید خرازی و باکری بود.
سردار سرلشگر قاسم سليماني پيرامون شخصيت شهيد احمد كاظمي اذعان داشت: احمد واقعا يك قلهاي بود، متفاوت بود، خيلي فضيلت داشت، براي همين ميگويم احمد واقعا خلاصهاي از شخصيت امام خميني (ره) بود در ابعاد مختلفي.
شهید کاظمی وقف ارزشهای دینی
سردار شهید سرلشکر
پاسدار «احمد کاظمی» در سن 18سالگی، پس از تحصیلات دوره دبیرستان در صف
مبارزین جبهههای جنوب لبنان حضور پیدا کرد و مبارزه با استکبار و
اشغالگران را آغاز نمود.
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی جزو اولین
کسانی بود که به سپاه پاسداران پیوسته و از فرماندهان شجاع ، پرانرژی، مدیر
و خلاق بود و به همین دلیل حکم مسئولیتهای زیادی را از دست مبارک مقام
معظم رهبری دریافت کرد.
شهید کاظمی، با شروع جنگ تحمیلی ، با یک
گروه 50نفره در جبهههای آبادان حضور یافت و مبارزه را با دشمن متجاوز آغاز
کرد. وی از همان اول فرماندهی یکی از جبهههای آبادان را بهعهده گرفت و
در عملیات حصر آبادان و در یکی از محورهای عملیات مسئولیت مهمی بهعهده
داشت.
وی در پایان جنگ تحمیلی همان گروه 50نفره روز اول جنگ را
تبدیل به یکی از لشکرهای قوی و مهم سپاه کرد و لشکر را با سلاحهای به
غنیمت گرفته شده از عراقیها به یک لشکر زرهی با صدها تانک و نفربر و
توپخانه و ماشینآلات تحویل نظام داد.
وی در راهاندازی و شکلگیری نیروی زمینی سپاه بهعنوان معاون عملیاتی نیروی زمینی سپاه خدمات شایانی داشت.
سردار کاظمی همچنین در سال 1372با حضور در منطقه شمال غرب کشور
بهعنوان فرمانده منطقه شمال غرب حکم فرماندهی را از دست مقام معظم رهبری
دریافت کرد. مقام معظم رهبری در همان دوران مسئولیت سردار کاظمی در استان
آذربایجان غربی و کردستان حضور پیدا کردند و از برقراری امنیت منطقه توسط
سردار کاظمی تقدیر به عمل آوردند.
نقش شهيد كاظمي در جنگ
نقش سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران و سردار شهید سرلشکر احمد کاظمی در اقتدار و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
*****
جبهه فياضيه
******
احمد و جبهه فارسياد تبديل به يک موضوع مورد توجه در تمامي جنگ شد و اقدامات چريکي او به همراه گروه کوچک چند ده نفره،جبهه فياضيه را براي دشمن تبديل به يک کابوس کرد و فياضيه در کنار جبهه دارخوئين به فرماندهي شهيد حسين خرازي زبانزد تمامي جبهه ها شد.احمد تا پايان مرداد ماه همان سال،قبل از عمليات ثامن الائمه (ع)نيروهاي مستقر در فياضيه را به سه گردان رسانيد و با آمادگي کامل در پنجم مهرماه سال ۶۰ به دشمن حمله سختي نمود و با تدبيري که برخواسته از شجاعت او بود با دور زدن دشمن موفق گرديد حصر آبادان را بشکند و به هدف خود دست يابد.
وي همچنين توانست با غنايم فراواني که از دشمن بدست آورد مقدمات تشکيل تيپ ۸ نجف اشرف را فراهم نمايد.بعد از اتمام موفقيت آميز عمليات ثامن الائمه(ع),در اجراي عمليات طريق القدس هم نقش آفريني کرد.
فتح المبین
نقش سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران و سردار شهید سرلشکر احمد کاظمی در اقتدار و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
فاتح خرمشهر
او در شرايطي بسيار سخت و نابرابر با دشمن با قبول يكي از بهياد ماندنيترين تصميمات در حاليكه همه از آزادي شهر خرمشهر نااميد بودند بهصورت استشهادي بهاتفاق شهيد خرازي (فرمانده لشكر ۱۴ امام حسين) به انبوه دشمن در خرمشهر حمله كرد و از روش منحصر به فرد خود كه دور زدن دشمن بود استفاده كرد و شهر خرمشهر را با هزاران نفر از نيروهاي دشمن به محاصره خود درآورد و لحظاتي بعد از آن بيش از ۱۵هزار نفر از نيروهاي دشمن با زيرپوشهاي سفيد خود را تسليم او كردند و صداي بانگ اللهاكبر در شهر خرمشهر طنين افكن شد. اما هرگز كسي ندانست كه احمد به همراه حسين، فاتح اصلي خرمشهر بود و او هيچگاه حاضر نشد به اين عمل اعتراف كند.
عملیات خیبر و بدر
در همين عمليات، يكي از انگشتان احمد بر اثر اصابت تركش قطع شد. ايشان با وجود درد شديد جهت جلوگيري از عفونت، محل زخم انگشت را در آب و نمكي كه از سنگر عراقيها آورده بودند قرار ميداد ولي حاضر به ترك جبهه نبود.
در عمليات بدر مهدي باكري آهنگ رفتن كرد و با شهادتش احمد را در حسرتي جانسوز فرو برد. با شهادت باكري احمد بهشدت ناراحت بود. احمد حاضر نبود دوست صميمي خود را كه حالا جنازه مطهر او در دست دشمن بود تنها بگذارد. اما با اصرار شديد، احمد با چشماني مالامال از اشك سوار قايق شد و به عقب برگشت، اما او از شدت دوري مهدي مريض شد و مدتي در سنگر در بستر بيماري افتاد. خروش و شدت عمل او در جنگ و عدمفرصت به دشمن در تاريكيهاي شب و صحنه نبرد در كنار اين روح لطيف همه را متعجب ميساخت.
آذر ماه سال۱۳۶۴ او يكي از برجستهترين فرماندهان شناخته شده جنگ در سطح كشور بود. حاج احمد در نزديكترين مناطق به خطوط دشمن حمام آب گرم براي رزمندهها فراهم ميكرد. بهترين غذا را در خط مقدم خطوط فرماندهياش براي بچههاي لشكر تهيه ميديد؛ تئورياش اين بود چلوكباب در خط مقدم و ساچمهپلو در عقب جبهه. در لشكر احمد نظم حرف اول را ميزد طوري كه بارها سپهبد شهيد صياد شيرازي نظم و نگهداري تجهيزات را در لشكر ۸ نجف بينظير و بهعنوان الگو مطرح ميكرد.
احمد كاظمي پس از شهادت دوست صميمياش مهدي باكري شاهد مصيبت سخت ديگري شد. شهادت دوست بسيار صميمياش حسين خرازي در عمليات كربلاي ۵ احمد را بسيار متأثر كرد.او منتظر بود كه در لحظات پاياني جنگ به دوستان شهيدش بپيوندد، اما مصلحت چيز ديگري بود. احمد در بيست و هفتم بهمن ماه سال۶۹ به درجه سرتيپ تمامي نايل آمد. کمترین تلفات در عملیاتهای جنگ در لشکر ۸ نجف بود. برای تأمین امنیت جانی رزمندگان دغدغه فراوان داشت. بدون تحلیل جزء به جزء اهداف و نتایج عملیات وارد عمل نمیشد. بهترین راهکار عملی و تاکتیکی در صحنه رزم را در دشوارترین شرایط طراحی و اجرا میکرد.
او از هر عملیات زخمی به یادگار داشت و در هشت سال جنگ واحد خود را از تیپ به لشکر و سپاه ارتقا داده بود و جنگهای مهمی همچون رمضان، محرم، والفجر (۱، ۲، ۴، ۸) و تمامی عملیاتهای که به نام کربلا نام گرفت (کربلای ۲، ۳، ۴، ۵، ۶) شرکت کرد و در همه این عملیاتها، نام احمد، آرامبخش جمع فرماندهان و لشکر بود و عدم حضور او به عنوان یک خلأ در صحنه عملیات حس میشد.هيچ عملياتي نيست كه در طول جنگ اتفاق افتاده باشد و احمد كاظمي در آن پيروز نباشد. او هميشه نقشاش را به بهترين شكل انجام ميداد حتي در عمليات رمضان كه عمليات ناموفقي بود حاج احمد تنها فرماندهي بود كه در شرق بصره تا نهر كتيبان جلو رفت و قلب دشمن را شكافت ولي بهعلت عدمپيشروي در مناطق ديگر به منطقه قبلي بازگشت.
محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه میگوید: ما در حقیقت چهار لشکر داشتیم که اینها وقتی هر جا وارد میشدند، هیچ خطی در مقابلشان قدرت مقاومت نداشت، حاج همت و لشکر ۲۷ محمد رسول اله (ص)، حسین خرازی و لشکر ۱۴ امام حسین (ع)، مهدی باکری و لشکر ۳۱ عاشورا، احمد کاظمی و لشکر ۸ نجف که در هر کجا وارد میشدند، بدون استثنا با موفقیت همراه بود. دو تن از فرماندهان عراقی که اسیر شده بودند، میگفتند وقتی نام احمد کاظمی، حسین خرازی و مهدی باکری میآمد ما بر انداممان لرزه میافتاد و دعا میکردیم ما روبروی این لشکرها نباشیم چون مطمئن بودیم اینها میآمدند و میزدند و هیچ کس جلودارشان نبود. احمد مرد پر قدرت و با اراده بود، فرد طراحی بود و تاکتیک را خوب میفهمید.
سرلشکر رحیم صفوی نیز میگوید: کوههای سر به فلک کشیده و پر از برف کردستان و دشتهای سوزان خوزستان شهید کاظمی را میشناسند. در فتح و آزادی بستان محور عملیات بود. در فتحالمبین جبهه رقابیه را ایشان شکافت و بزرگترین پیروزی را آفرید. در همه عملیاتها، فرماندهای بود که با نبوغ و خلاقیت دشمن را به زمین میکشاند. هیچ جبههای در هشت سال دفاع مقدس نبود که در مقابل لشکر هشت نجف تاب استقامت بیاورد. یکی از فرماندهان فتح فاو شهید کاظمی بود. نیروهای دشمن در رمضان و در کربلای ۵ دیدند که با آرامش چگونه دروازه شرق بصره را شکافت و آنان را مجبور به صدور قطعنامه ۵۹۸ کرد.
فرمانده سپاه قدس حاج قاسم سلیمانی از شهید کاظمی این گونه یاد میکند: در بین فرماندهان جنگ سه تن بودند که اگر در جلسهای نبودند، حتما در آن نقص بود: حسن باقری، حسین خرازی و احمد کاظمی. اگر همه ما مینشستیم در جنگ حرف میزدیم، تصمیم گیری میکردیم، سکوت هر یک از این سه تن حتما «امکان تصمیم گیری را مشکل میکرد. اگر مخالفت میکردند با عملیاتی، حتما یک مسأله و دلیل داشت.
سردار مهدی کلیشادی از فرماندهان دوران دفاع مقدس میگوید: اگر تا شب پیش از عملیات خودش مطمئن نمیشد که این معبری که برای عملیات باید از آن بگذرند، پاک شده است یا نه، کاری نمیکرد. به جزئیترین چیز میاندیشید. حقوق زیر دست برایش خیلی مهم بود. با کمترین تلفات اهداف را تصرف میکرد.
سردار احمد سوداگر در خاطرات خود در کتاب «جادههای سربی» مینویسد: کاری که احمد کاظمی در والفجر ۸ کرد، خارج از توان یک انسان معمولی است.هرگز کسی ندانست که احمد به همراه حسین، فاتح اصلی خرمشهر بود.
نقش شهید کاظمی پس از جنگ
حضور در خطوط مرزی شمال غرب ایران
فرماندهی نیروی هوایی سپاه پاسداران
پيشرفت در سيستم موشكي سپاه
نقش شهید کاظمی در زلزله بم
در اين زمينه سرلشگر رحيم صفوي مي گويد: در زلزله بم در ساعتهاي اول، شهيد کاظمي به عنوان فرمانده نيروي هوايي تمام ناوگان خودش را براي نجات مردم بم بسيج کرد، خودش هم فرودگاه بم را آماده کرد،هر ۱۳ دقيقه يک هواپيما ويک هليکوپتر چه در شب و چه در روز پرواز مي کرد، ۳۰ هزار مجروح را با هواپيما و هليکوپتر تخليه کرد، چند شبانه روز بيخواب بود. اين است روحيه مردم داري و مردم ياري
فرماندهي نيروي زميني
احمد كاظمي يكي از نامآورترين سرداران فداكار اسلام در عصر انقلاب اسلامي و در عين حال براي بسياري از مردم ايران گمنامترين فرماندهان دوران دفاع مقدس و پس از آن بود. صبح نوزدهم دي ماه سال ۱۳۸۴ احمد براي هميشه از خانواده و بچهها خداحافظي كرد. به هنگام سوارشدن بر هواپيما، مهدي باكري را در افق ابرهاي آبي ميديد. او رفت تا براي هميشه از تمام خستگيها و ناملايمتهاي دنيا خداحافظي كند.
یازده ستاره فروزان انقلاب در يك پرواز به سوي اروميه در سرزمين خاطرههايشان براي هميشه ماندگار و ثابت قدم در پيشگاه حضرت دوست شدند. او در كنار دوستان شهيدش حسين خرازي و مصطفي ردانيپور در گلزار شهداي اصفهان جاي گرفت. سردار سرلشكر پاسدار كاظمي به همراه يارانش رفت و آناني كه با عشق به آنها زندگي ميكردند در فراقشان چشم انتظار ماندند. روحشان شاد و يادشان سبز.
مقام معظم رهبری هنگام حضور بر جنازه شهید کاظمی :چشمهايش پُرِ از اشك شد... دو هفته پيش شهيد كاظمى پيش من آمد و گفت از شما دو درخواست دارم: يكى اينكه دعا كنيد من روسفيد بشوم، دوم اينكه دعا كنيد من شهيد بشوم. گفتم شماها واقعاً حيف است بميريد؛ شماها كه اين روزگارهاى مهم را گذرانديد، نبايد بميريد؛ شماها همهتان بايد شهيد شويد؛ وليكن حالا زود است و هنوز كشور و نظام به شما احتياج دارد. بعد گفتم آن روزى كه خبر شهادت صياد را به من دادند، من گفتم صياد، شايستهى شهادت بود؛ حقش بود؛ حيف بود صياد بميرد. وقتى اين جمله را گفتم، چشمهاى شهيد كاظمى پُرِ اشك شد، گفت: انشاءاللَّه خبر من را هم بهتان بدهند.
نقش سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران و سردار شهید سرلشکر احمد کاظمی در اقتدار و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران
وصیت نامه شهید کاظمی
متن وصيت نامه سردار سرلشكر پاسدار شهيد احمد كاظمي فرمانده نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي:
الله اكبراشهد ان لا اله الا الله اشهد ان محمد رسول الله اشهيد ان علياً ولي الله
خداوندا فقط ميخواهم شهيد شوم شهيد در راه تو، خدايا مرا بپذير و در جمع شهدا قرار بده. خداوندا روزي شهادت ميخواهم كه از همه چيز خبري هست الا شهادت، ولي خداوندا تو صاحب همه چيز و همه كس هستي و قادر توانايي، اي خداوند كريم و رحيم و بخشنده، تو كرمي كن، لطفي بفرما، مرا شهيد راه خودت قرار ده. با تمام وجود درك كردم عشق واقعي تويي و عشق شهادت بهترين راه براي دست يافتن به اين عشق.نميدانم چه بايد كرد، فقط ميدانم زندگي در اين دنيا بسيار سخت ميباشد. واقعاً جايي براي خودم نمييابم هر موقع آماده ميشوم چند كلمهاي بنويسم، آنقدر حرف دارم كه نميدانم كدام را بنويسم، از درد دنيا، از دوري شهدا، از سختي زندگي دنيايي، از درد دست خالي بودن براي فرداي آن دنيا، هزاران هزار حرف ديگر، كه در يك كلام، اگر نبود اميد به حضرت حق، واقعاً چه بايد ميكرديم. اگر سخت است، خدا را داريم اگر در سپاه هستيم، خدا را داريم اگر درد دوري از شهداي عزيز را داريم، خدا داريم. اي خداي شهدا، اي خداي حسين، اي خداي فاطمة زهرا(س)، بندگي خود را عطا بفرما و در راه خودت شهيدم كن، اي خدا يا رب العالمين.راستي چه بگويم، سينهام از دوري دوستان سفر كرده از درد ديگر تحمل ندارد. خداوندا تو كمك كن. چه كنم فقط و فقط به اميد و لطف حضرت تو اميدوار هستم. خداوندا خود ميدانم بد بودم و چه كردم كه از كاروان دوستان شهيدم عقب ماندهام و دوران سخت را بايد تحمل كنم. اي خداي كريم، اي خداي عزيز و اي رحيم و كريم، تو كمك كن به جمع دوستان شهيدم بپيوندم.گرچه بدم ولي خدا تو رحم كن و كمك كن. بدي مرا ميبيني، دوست دارم بنده باشم، بندگيام را ببين. اي خداي بزرگ، رب من، اگر بدم و اگر خطا ميكنم، از روي سركشي نيست. بلكه از روي ناداني ميباشد. خداوندا من بسيار در سختي هستم، چون هر چه فكر ميكنم، ميبينم چه چيز خوب و چه رحمت بزرگي از دست دادم. ولي خداي كريم، باز اميد به لطف و بزرگي تو دارم. خداوندا تو توانايي. اي حضرت حق، خودت دستم را بگير، نجاتم بده از دوري شهدا، كار خوب نكردن، بندة خوب نبود،... ديگر… حضرت حق، اميد تو اگر نبود پس چه؟ آيا من هم در آن صف بودم. ولي چه روزهاي خوشي بود وقتي به عكس نگاه ميكنم. از درد سختي كه تمام وجودم را ميگيرد ديگر تحمل ديدن را ندارم. دوران لطف بيمنتهاي حضرت حق، واي من بودم نفهميدم، واي من هستم كه بايد سختي دوران را طي كنم. الله اكبر خداوندا خودت كمك كن خداوندا تو را به خون شهداي عزيز و همة بندگان خوبت قسم ميدهم، شهادت را در همين دوران نصيب بفرماييد و توفيقام بده هر چه زودتر به دوستان شهيدم برسم،انشاء الله تعالي.