به گزارش نما انگیزه این نوشته این است که ما همه ساله در نیمه اول دی ماه با پدیده وارونگی یا آلودگی هوا رو به رو می شویم که با تشدید آن مدارس تعطیل میشوند و توجه به محیط زیست بالا می گیرد ولی اندکی بعدتر که به خاطر وزش باد و بارش یا تغییر آب و هوا شرایط تغییر می کند موضوع به فراموشی سپرده می شود یا حساسیت های گذشته فرو می نشیند تا سال بعد و دی ماهی دیگر و باز روز از نو و روزی از نو!
ماجرای زلزله نیز همین گونه است. تا زلزله ای در شهری می آید و خسارتی وارد می کند خبرنگاران و رسانه ها سراغ دکترعکاشه یا دیگر زلزله شناسان می روند و از آنان درباره احتمال وقوع زلزله خصوصا در تهران می پرسند. حال آن که زلزله همواره در کمین است و آلودگی هم تنها مختص دی ماه نیست.
مثال ها در این باره فراوان اند. مثلا آخر بهار که می شود همه به یاد اوقات فراغت دانش آموزان می افتند و انگار نه انگار که سازمان های مسوول ماه ها و بلکه سال ها وقت داشته اند.
این فهرست را نمی خواهیم طولانی کنیم. بلکه غرض این یادآوری است که نهادهای پژوهشی باید فارغ از اتفاقات روز راهکارها را تهیه کنند تا به محض بروز یک حادثه سناریوهای از پیش آماده داشته باشیم.
همان گونه که نظامیان در شرایط غیر جنگی نیز آمادگی خود را حفظ می کنند در عرصه های دیگر نیز نیاز به نیروهایی داریم که همواره به آلودگی هوا یا زمین لرزه یا موضوعات دیگر بیندیشند. البته لازم نیست مانند نیروهای نظامی در استخدام باشند. بلکه می توانند به صورت داوطلبانه این مسوولیت را برعهده گیرند.
این امر مستلزم آن است که با پایان دی ماه آلودگی هوا را فراموش نکنیم و بعد از فروکش کردن تب و تاب یک زمین لرزه یادمان نرود که تا چه اندازه امکان وقوع آن هست.
مثلا قرار بود در چهار نقطه شهر دریاچه های مصنوعی ایجاد شود تا هنگام وقوع زلزله با فشاری که وارد می کند مانع سربازکردن گسل های بزرگ تر شوند. حتی اگر در حد گمانه زنی باشد هنگام وقوع زلزله حداقل آب آن در صورت آسیب به شبکه آب رسانی به کار می آید.
با این نگاه ضرورت امروز تهران نه بزرگراه و تونل تازه که سه دریاچه دیگر مانند دریاچه خلیج فارس است.
این مورد البته تنها به عنوان مثال ذکر شد. غرض این است که دستگاه هایی خاص برای هر اتفاق باید سناریوی مقابله ای آماده داشته باشند. در این صورت دیگر نیاز نیست هر روز کمیته اضطرار جلسه تشکیل دهد . بلکه به ازای هر شاخص آلودگی یک تصمیم مشخص پیش بینی می شود و جلسات در حد تغییرات محدود با حفظ آن چهار چوب ها باشد.
توسعه تنها در تعریض خیابان و ساختن سازه ها ی مختلف، نمود نمی یابد. با پیش بینی ها و غافل گیر نشدن و آمادگی در قبال اتفاقات مختلف می توانیم توسعه یافتگی خود را نشان دهیم.
راستی، در چند خانه چند نفر از ما چمدان هایی آماده وجود دارد تا در صورت وقوع زلزله و اگر ناگزیر از اقامت موقت در بیرون شدیم استفاده کنیم؟
فرهنگ پیش بینی و آمادگی در قبال رخدادهای مختلف را باید آموزش داد و شروع آن نیز می تواند و باید از مدرسه باشد.
وقت آن است که به جای نگاه صرفا نرم افزاری و سخت افزاری به مقوله توسعه نگاه مغز افزاری هم داشته باشیم.
توسعه ملی؛ اولویت مغزافزار بر نرمافزار و سختافزار
یكی از ویژگی كشورهای توسعه یافته در قیاس با كشورهای توسعه نایافته یا در حال توسعه این است كه برای مقابله با حوادث و رخدادهایی كه ما از آنها به عنوان «غیر مترقبه» یاد می كنیم از پیش برنامه دارند و اصطلاحا برای هر «اگر»ی، «آنگاه» ی در نظر گرفته اند تا اتفاقا غافل گیر نشوند.
۱۳۹۴/۱۰/۲۱