نحوه رفتار ایران در پسا «برجام» مورد توجه بسیاری از تحلیلگران است. دوران دوازده ساله تحریم ها اقصاد و جامعه و نهایتا سیاست از جمله سیاست خارجی ایران را همچون جنگ هشت ساله با عراق متحول نموده است. لذا اینکه ایران چه مسیری را برای بازگشت به وضعیت عادی انتخاب خواهد کرد سئوال درستی است که بسیاری علاقمند به جواب آن می باشند. اما انچه در اين ميان از اهميت ويژه اي برخوردار است اين است كه اگر میخواهیم که از فضای پسابرجام برای رونق اقتصاد کشورمان بهره ببریم، باید با دیدی هوشمندانه و فرصتسازانه با این فضا روبهرو شویم.
اگرچه پسابرجام در نگاه اول، با توجه به گشایشهایی که ایجاد کرده است، میتواند چرخهای فروخفته اقتصاد کشور را به حرکت وادارد، اما واضح است که با نگاهی بلندمدت و راهبردی به این وضعیت، باید از آن به منزله فرصتی برای حل و رفع چالشها و موانع ساختاری اقتصاد کشور بهره برد. در واقع، فضای موجود آنگاه که با قدرت خلاقیت، مهارت، فناوری و... نیروی کار ایرانی ترکیب شود و بتوان از این فضا به مثابه فرصتی برای تقویت این موارد استفاده کرد، میتوان امیدوار بود که ضمن حل و رفع مشکلات کوتاهمدت حاکم بر اقتصاد و معیشت در کشورمان، سبب مصونسازی و تقویت بلندمدت اقتصاد کشورمان شود. در این صورت میتوان ادعا کرد که مقصود از توافق حاصل شده است، اما در این میان، توجه به یک نکته ضروری است و آن، «اولویتبندی در حیطه واردات و سرمایهگذاری خارجی» است؛ به این معنا که در شرایط موجود، صرفاً کالاهایی اجازه ورود به کشور داشته باشند که با استفاده از آنها بتوان مزیتهای اقتصادی خلق کرد. همچنین، باید شرکتهایی برای سرمایهگذاری در اولویت قرار گیرند که ضمن وارد کردن جدیدترین نسلهای تکنولوژی، به آموزش نیروی کار ایرانی نیز پرداخته و کمترین تبعات زیستمحیطی را به بار آورند. مسلم است که این موضوع، امری سیاستگذارانه است و عملیاتی کردن آن متوجه مسئولان، به ویژه در بخش صنعت کشور است.
پسابرجام فرصتی برای حل و رفع چالشهای اقتصادی
اگرچه پسابرجام در نگاه اول، با توجه به گشایشهایی كه ایجاد كرده است، میتواند چرخهای فروخفته اقتصاد كشور را به حركت وادارد، اما واضح است كه با نگاهی بلندمدت و راهبردی به این وضعیت، باید از آن به منزله فرصتی برای حل و رفع چالشها و موانع ساختاری اقتصاد كشور بهره برد.
۱۳۹۴/۱۱/۵