عايشه ميگويد: به ياد دارم روزي پيامبر از خانه خارج ميشدند و پي در پي نام خديجه را زمزمه زبان مبارك داشتند و «شايد با حسرت فقدان از او تعريف ميكردند» به خاطر رشكي كه به او ميبردم، كاسه صبرم لبريز و طاقتم طاق شد! و به يكباره برآشفتم و با كمال جسارت و جرأت گفتم: او پيرزني بيش نبود! خداوند بهتر از آن را نصيب شما كرده است!
با شنيدن سخنان من آثار غضب در وجنات پيامبر نمايان گرديد و در حالي كه به شدت عصباني بودند فرمودند: هرگز! چنين نيست كه ميگويي؛ هرگز همسري بهتر از او نصيب من نشده است. ميداني چرا!؟ چون او هنگامي به من ايمان آورد كه همه مردم در كفر و شرك غوطهور بودند. ثروت فراوان خود را در سختترين لحظهها در اختيار من گذاشت و افزون بر آن، خداوند جليل از او فرزنداني به من ارزاني داشت كه به هيچ يك از همسرانم عطا نفرمود.
پيامبر مهرباني در پاسخ به عايشه به تقدم ايمان او بر سايرين اشاره فرمودند. آري! اين افتخار در تمام اعصار اسلامي صرفا شايسته خديجه امالمومنين است. او اولين زني است كه به پيامبر ايمان آورد و فقط اميرالمومنين است كه داراي چنين رتبهاي است و اين دو شخصيت اولين زن و مردي بودند كه به پيامبر اقتدا كردند.
به گواه آيه شريفه سوره واقعه «السابقون السابقون اولئك المقربون» اين دو شخصيت بزرگ نزديكترين مومنان به پيامبر گرامي اسلام هستند.
نكته ديگري كه پيامبر گرامي در رابطه با حضرت خديجه تاكيد فرمودند، ثروت ايشان بوده است كه در سختترين لحظات زندگي پيامبر در اختيار ايشان قرار داده است. مفهوم اين اخلاص بي نظير اين است كه چه بسا اگر ثروت حضرت خديجه (سلام الله عليها) در آغاز بعثت و در ادامه آن نبود، شايد چنين نهضت بزرگي در جزيره العرب رخ نميداد! تا آن جا كه پيامبر فرمودند هيچ ثروتي مانند ثروت خديجه براي من سودمند نبود و جالب آن كه آخرين اموال خديجه مطابق گواهي تاريخ در راه هجرت به مدينه توسط اميرالمومنين و با اذن و سفارش پيامبر هزينه گرديد.
نكته ديگري كه حضرت پيامبر در اين چند جمله اشاره و بيان فرمودهاند، فرزنداني است كه خداوند به واسطه حضرت خديجه به پيامبر عطا فرمود و آن فرزندان، همان عترتي است كه اصل تشيع و مكتب اهل بيت بر آن استوار است و دو ركن اصلي عترت كه به شهادت فريقين(شيعه و سني) همواره مورد تاكيد پيامبر گرامي اسلام است همين دو شخصيت بزرگ هستند كه يكي مام عترت است و ديگري شوي آن و شجره طيبه عترت كه اصل و ريشه آن پيامبر گرامي اسلام است توسط اين دو ركن اصلي بارور گرديده است.
پس چه بسا بتوانيم اورا به عنوان يك ركن اساسي در تأسيس اسلام قلمداد نمائيم! چراكه علاوه بر ثروتي كه براي گسترش اسلام در اختيار پيامبر قرار داد به گواهي تاريخ تا حضرت خديجه زنده بود شكنجه مشركين بر حضرت دشوار نبود و شخصيت و نفوذ حضرت خديجه مانع بسياري از توطئههاي آنان بود؛ همانگونه كه شمشير علي عليه السلام در راه گسترش اسلام همين نقش را داشت!
ارباب تاريخ آوردهاند كه پيش از اسلام به حضرت خديجه «ملكه بطحاء» ميگفتند همانگونه كه طاهره مباركه، سيده النساء و يا سيده نساء قريش، نيز از القاب پيش از اسلام اوست و همه اينها حكايت از پاكدامني حضرت خديجه در تمام طول زندگي دارد.
مطابق نقل مورخان، اين بانوي كرامت از كتب آسماني نيز آگاهي داشت و آوردهاند كه پيش از اسلام منتظر ظهور پيامبر بودو از ورقه بن نوفق و برخيديگر از علماء جوياي نشانههاي نبوت ميشد. بنابر گواهي تاريخ عدهاي از افراد بودند كه پيش از اسلام منتظر ظهور پيامبر بودند مانند زيدبن عمروبن نفيل كه در حسرت ديدن پيامبر ازدنيا رفت و پيش از مرگ، سلام خود را به پيامبر رساند و پيامبر نيز پس از مرگ زيد، در حق او دعا كرد.
اين بانوي با فضيلت كه مادر سادات نبي الزهراء نيز هست به جهت پاكي نياكان و طهارت مولد و تربيت برتري كه داشت داراي بسياري از كمالات بوده است. همانگونه كه گفتهاند بانويي دورانديش و خردمند اهل سخاء و كرم و همچنين اهل شعر و ادب نيز بودهاند و اشعار فصيحي در شأن پيامبر از او نقل شده است. از اشعاري كه در وصف پيامبر سرودهاند اين شعر است.
فلوانني امسيت في كل نعمه
ودامت لي الدنيا و ملك الاكاسره
فماسويت عندي جناح بعوضه
اذالم تكن عيني بعينك ناظره
ميفرمايد: اگر چاشت را به شام پيوند زنم در حالي كه تمام نعمتهاي روي زمين از آن من باشد و پيوسته دنيا و حكومت پادشاهان كسري را دارا باشم براي من به اندازه بال مگسي ارزش ندارد اگر جشمان من نظاره گر چشمان تو نباشد.
در خصوص تجارتش همين بس كه آوازه و شهرتش مرزهاي جزيره العرب را در نورديده و در شام نيز ميگفتند كاروان خديجه بنت خوبلد و اين نشان از اقتدار اين بانوي بزرگ در سراسر جزيره العرب دارد و نشان از سماحت وصف ناشدني ايشان اين همان چيزي است كه خداوند كريم براي توسعه و بسط توحيد در دستان حضرت خديجه قرار داده بود.
پيامبر در فرازي از سخنان خويش در باهاش ميفرمايند: افضل نساء اهل الجنه، خديجه بنت خويلد، فاطمه بنت محمد، مريم بنت عمران و آسيه بنت مزاحم يعني: برترين زنان بهشت، خديجه دختر خويلدو فاطمه دخترم محمدو مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم هستند.
مورخان نقل كردهاند كه خديجه مايه آرامش پيامبر بود تنها ياد خديجه آرام بخش دل پيامبر بود و پيامبر هر گاه او را ميديد مسرور و شادمان ميگرديد.
ذهبي نقل ميكند ام المومنين خديج مناقبي بسيار دارد بانويي كامل، عاقل، والا، پايبند به دين، كريم، عفيف و از اهل بهشت پيامبر همواره او را ميستود و بر ساير زنان مقدم ميداشت به اندازه اي كه به او رشك ميبردند.
هر گاه پيامبر با باري از اندوه و مصائب به خانه ميآمد، خديجه او را دلداري ميداد و نگراني را از دلش ميزدود، هشام بن محمد ميگويد: خديجه مشاور پيامبر بود و تا زنده بود، پيامبر همسر ديگري اختيار نكرد و تمام فرزندانش از خديجه بود.
حتي پيش از مرگ خديجه هر گاه پيامبر گوسفندي قرباني ميكرد، دوستان خديجه را فراموش نمي كرد.
خداي بزرگ شفاعت او را نصيب ما و پدران و مادران ما فرمايد.
منبع: هفته نامه پنجره
يادي از بهترين همسر پيامبر
او كه رسول خدا میستودش...پاسخ پیامبر به عایشه در مورد حسادتش به حضرت خدیجه
عایشه میگوید:با شنیدن سخنان من آثار غضب در وجنات پیامبر نمایان گردید و در حالی كه به شدت عصبانی بودند فرمودند: هرگز! چنین نیست كه میگویی؛ هرگز همسری بهتر از او نصیب من نشده است
۱۳۹۱/۵/۹