نسخه چاپی

چشمی: تا ستاره سوم در استقلال می مانم

هافبك تیم فوتبال استقلال گفت: اینكه در یك نیم فصل این قدر بین هواداران محبوب شوید خیلی حس خوبی است.

به گزارش نما به نقل از شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از کاپ ، روزبه چشمی، هافبک تیم فوتبال استقلال که این فصل به این تیم پیوسته و اخیرا دچار یک مصدومیت شدید شده، در یک مصاحبه متفاوت شرکت کرده است. او در ابتدا می گوید: من روزبه چشمی، شماره 4 استقلال، همان چهاری که خودتان می دانید.

*زندگی ات چه رنگی است؟

آبی.

*زندگی ات؟

آبی. زندگی یعنی استقلال دیگه. پس آبی است.

*خیلی زود در استقلال معروف شدی و محبوب. حتی هواداران روی سکو صدات می زنند. وقتی یک استادیوم صدا می زنند روزبه چشمی چه حس و حالی دارد؟

فکر می کردم که یک روزی این طور شوم اما فکر نمی کردم این قدر زود. خیلی حس خوبی است تا جای من نباشید و در این سن و سال بیایید با اینکه خیلی ها فکر کنند که شما نتوانید اما در یک نیم فصل این قدر بین هواداران محبوب شوید خیلی حس خوبی است. واقعا حس خوبی است.

*با استقلال چه موفقیت هایی تجربه خواهی کرد؟

دوتایش را که قطعا امسال تجربه می کنیم. لیگ و جام حذفی. انشاالله آسیا برای سال بعد.

*پیش بینی ات برای جام حذفی.

قطعا قهرمانی.

*و نتیجه.

دو هیچ ما.

*زننده گل ها؟

سجاد شهباززاده و امید ابراهیمی.

*سجاد که محروم است.

باز هم می زند. عیبی ندارد. هر دو تایش را ابراهیمی می زند.

*تا حالا کسی به شما گفته که چهره و استایلت شبیه کامران تفتی است؟

بله. مخصوصا در دوران سربازی هم می گفتند آن موقع موهایم را کوتاه می کردم.

*این خوب است یا بد؟

خوب است دیگر. آقای تفتی بازیگر هم است و حتما فوتبال تمام که بشود می خواهم بروم جای ایشان.

*البته کامران خوانندگی هم می کند. این توانایی را داری که یک روز جایش را بگیری؟

رفیقم کجایی. تو بی من کجایی.. کجایی تو بی من. همین قدر خواندم بس است. خیلی ها نخواندند.

*چه چیز باعث می شود که احساساتی شوی؟

خاطراتی که با خانواده ام دارم.

جای چه چیزی که در زندگی ات خالی است؟

برادرم. فوت کرد. اسمش رضا بود. سال 81 فوت کرد. آن موقع هم سن و سال الان من بود.

* چرا؟

عشق موتور بود. من هم بچه بودم و سوار می شدیم. کلی هم با هم تصادف می کردیم. موتور روی پای من می افتاد. دفعه بعد مرا نمی برد اما من دم در گریه می کردم و باز مرا با خودش می برد. جاده چالوس می رفتیم. در سرما هم می رفتیم کندوان آش می خوردیم. کلا از بچه های کرج بپرسید عشق شان همین است. بعضی اوقات من پشت موتور می نشستم. اگر موتور را دست من می داد می رفتیم ته دره.

*یک قول مردانه به هواداران استقلال.

خیلی ها می گویند که سال بعد از استقلال می روم اما من این قول را می دهم که بمانم. تا قهرمانی استقلال در آسیا می مانم. تا ستاره سوم می مانم. این اتفاق خیلی هم دور نیست.

۱۳۹۴/۱۲/۲۲

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...