خشونت اسلحه در ايالات متحده آمريكا يك بحث فرهنگي و تاريخي است. كشوري كه تحت عنوان ايالات متحده به وجود آمد با مهاجرت اروپاييها شكل گرفت و وقتي مهاجران اروپايي وارد اين سرزمين شدند به دليل تهديدهاي زياد سرخپوستان عليه آنها و همين طور فقدان يك دولت مركزي، برخي افراد مجبور بودند خودشان امنيت خود و جامعه را رأسا بر عهده بگيرند. بر خلاف اروپا كه دولت وظيفه تامين امنيت را بر عهده داشت، افراد مجبور بودند كه به سلاح مسلح شوند و بتوانند امنيت خود را تأمينكنند. به همين دليل در جامعه آمريكا علاقه به اسلحه يك موضوع بسيار قوي است؛ ضمن اينكه به هر حال طرفداران آزادي سلاح معتقدند كه تيراندازي نوعي ورزش است و مطرح ميكنند كه بايد در اين زمينه آزادي وجود داشته باشد. نكته ديگري را هم بايد در نظر گرفت و آن اينكه بر خلاف بسياري از كشورها، در قانون اساسي ايالات متحده آمريكا آزادي حمل سلاح و عضويت افراد در گروههاي شبه نظامي به رسميت شناخته شده و اين مساله جزء حقوق ملت به شمار ميرود؛بنابر اين دولت حق ندارد سلاح را از دست مردم خارج كند. فلسفه اين موضوع هم آن است كه زماني كه قانون اساسي در دست تدوين بود و قرار بود كشور جديدي به وجود بيايد، بنيانگذاران آمريكا قصد داشتند عامل بازدارندهاي را به وجود بياورند كه اجازه ندهد دولت به سمت استبداد حركت و حقوق مردم را نقض كند؛ بنابر اين شهروندان مجاز بودند كه سلاح همراه داشته باشند تا در صورتي كه دولت بخواهد حقوق مردم را زير پا بگذارد، دست به اسلحه ببرند و دولت ظالم را سرنگون كنند به هر حال مجموعه اين عوامل باعث شد كه در جامعه آمريكا عشق و علاقه و نياز به اسلحه روز به روز افزايش پيدا كند. در اين زمينه يك بحث اقتصادي و يك بحث ايدئولوژيك وجود دارد. در بحث ايدئولوژيك، سلاح جزء حقوق و آزاديهاي مدني شهروندان به شمار ميرود و هيچ كس حق ندارد مانع دسترسي شهروندان به سلاح شود. در بحث اقتصادي هم كارخانههاي اسلحهسازي منافع بسيار زيادي در فروش سلاح در آمريكا دارند كه بخشي از اين سلاحها در داخل آمريكا فروش ميرود و بخش ديگر به ساير كشورهاي جهان صادر ميشود؛ بنابر اين پيوند بين نگرش هاي ايدئولوژيك و منافع اقتصادي سبب شده كه اجازه ندهند حمل و نگهداري سلاح در آمريكا محدود شود. به هر ترتيب تلاشهايي در سالهاي گذشته انجام شده كه ضمن در نظر گرفتن آزادي حمل سلاح، نوع كنترل بر آن صورت بگيرد؛ به عنوان مثال افراد جنايتكار يا افراد رواني تحت شرايطي مي توانند سلاح در اختيار داشته باشند و بايد سوابق آنها بررسي شود و اگر موردي نداشته باشند ميتوانند سلاح داشته باشند. ضمن اينكه در كنار بازار قانوني خريد و فروش سلاح، يك بازار پرسود قاچاق سلاح در آمريكا وجود دارد كه افراد به راحتي ميتوانند با پراخت مبلغ كمي سلاح به دست بياورند و كساني كه از نظر قانوني حق داشتن سلاح را ندارند، ميتوانند از بازار آزاد سلاح تهيه كنند. در باره تأثيرات سياسي اين مساله نيز ميتوان گفت كه بطور كلي محافظهكاران آمريكا در احزاب جمهوريخواه و دموكرات به شدت از آزادي سلاح حمايت ميكنند و معتقدند كه دولت حق محدود كردن اين آزادي را ندارد، در حالي كه جريان ليبرالي در آمريكا ضمن به رسميت شناختن آزادي حمل سلاح معتقد است كه دولت بايد نظارت بيشتري داشته باشد چرا كه حوادثي كه رخ ميدهد باعث ميشود حقوق شهروندان نقض شود و افراد بي دليل كشته شوند، از آنجايي كه لابي اسلحه نقش بسيار پررنگي در پرداخت پول به نامزدهاي انتخاباتي و نمايندگان كنگره و مقامات كاخ سفيددارد، به نظر ميرسد حتي خشونتهايي كه شاهد آن بوديم – مانند حادثهاي كه در سينما و يا در دانشگاه ويرجينيا رخ داد – باعث ميشود كه محدوديتها تشديد شوند و آمريكا به سمت خلع سلاح حركت كند چرا كه اين يك مساله ايدئولوژيك و سياسي است و در آن منافع بسيار بزرگ اقتصادي وجود دارد. عموماً بعد از يك حادثه هولناك تيراندازي توجه رسانهها به مساله كنترل سلاح جلب ميشود اما دوباره عموما مردم موضوع را تا حادثه بعدي فراموش ميكنند.
باراك اوباما از وقوع حادثهاي كه در كلرادو رخ داد ابراز تأسف كرد و پيام تسليت داد اما در هيچ يك از سخنانش بحث كنترل سلاح را مطرح نكرد. حتي تندروترين ليبرالها يا دست چپترين افراد در آمريكا ميدانند كه تلاش براي كنترل سلاح با محدوديتهاي بيشتر براي استفاده از آن بيهوده است و ميتواند قيام گسترده محافظهكاران را عليه اين سخنان برانگيزد. به هر حال اوباما تلاش ميكندكه از دامن زدن به اين موضوع و سوار شدن بر اين موج دوري كند. دولتها – چه جمهوري خواه و چه دموكرات- تلاشهايي ميكنند كه به نوعي نظارت بر استفاده از سلاح را تقويت كنند اما بحث خلع سلاح از سوي دموكراتها و جمهوريخواهان مطرح نيست و حتي روز به روز بر تعداد سلاحها در آمريكا افزوده ميشود. در كنار اين موضوع به هر حال كانونهاي خشونت پرور و يا مروجين خشونت مثل سينماي هاليوود به اين مساله كمك ميكند واين مساله جامعه را به سمتي ميبرد ك اصولا مردم آمريكا به ديدن صحنههاي خشن عادت كنند و ممكن است با يك شخصيت سينمايي همزاد پنداري كنند و دست به خشونت بزنند. اگر اوباما بخواهد بحث كنترل سلاح را مطرح كند و قوانين سختي را وضع كند قطعا به موقعيت خود به ويژه در ايالتهاي كشاورزي آسيب ميزند. در شهرها ممكن است مردم كمتر با سلاح سروكار داشته باشند اما در روستاها سلاح بخشي از زندگي و سرگرمي مردم است كه به عنوان ابزار شكار از آن استفاده ميكنند در اين مناطق كه عموما در ميانه و جنوب آمريكا قرار دارند اين تصميم ميتواند موقعيت اوباما را به خطر بيندازد. عموما هيچ نامزد دموكراتي در انتخابات بر بحث اسلحه و كنترل شديد بر حمل آن در جامعه آمريكا تاكيد نميكند. اصولا جمهوريخواهان طرفدار آزادي سلاح هستند. انجمن ملي تفنگ كه يكي از لابيهاي قدرتمند در آمريكا به شمار ميرود بخش عمدهاي از كمكهاي خود را به نامزدهاي جمهوريخواه اعطا ميكند. جمهوري خواهان معتقدند كه همين نظارتهاي محدود نيز بايد كاهش پيدا كنند و قوانيني كه دولت در اين زمينه اعمال كرده است، آزادي شهروندان را به مخاطره مياندازد؛ بنابر اين به هيچ عنوان شاهد نيستيم كه يك نامزد جمهوري خواه بحث كنترل سلاح را مطرح كند. جمهوري خواهان از كشتار انتقاد ميكنند و معتقدند كه بايد اين مشكل را در جايي ديگر بررسي كرد. به هر حال اين اتفاقات در جامعه آمريكا به دفعات مختلف رخ مي دهد و هيچ عزمي براي مقابله با خشونت در داخل آمريكا وجود ندارد؛ چرا كه بحث خشونت يك موضوع فرهنگي در جامعه آمريكاست و ريشه تاريخي دارد و نگرشهاي ايدئولوژيك در آن تأثيرگذار است و از همه مهمتر منفعت بسيار زياد شركتهاي اسلحهسازي اجازه نميدهد كه به اين صنعت پر سود لطمه اي وارد شود.
منبع: هفته نامه آسمان
نیویورك در اغماء
امیرعلی ابوالفتح
۱۳۹۱/۵/۱۲