از جمله اهداف انقلاب اسلامی که بنیانگذار آن، حتی درابتدای نهضت در سال ۱۳۴۲مطرح فرمودهاند، «مسئله صدورانقلاب» بود و این مسئله و حرکت انقلاب درحوزه «صدور» طبیعتا با موانعی روبهروست که برجستهترین آن، هژمون غالب ۲ ابرقدرت شرق وغرب بود. امروز بعد ازفروپاشی بلوک شرق، جدال و مواجهه باهژمون غرب است که اسلام و انقلاب اسلامی را مانع منافع استعماری خود میدانند (نظریه جنگ تمدنها-هانتینگتون)
امام خمینی (ره) سه ماه قبل از رحلت جان عزیزشان در اسفند سال ۶۷در دیدار با «مهاجرین جنگی» در جماران، حساسیت مسئله صدور انقلاب را و حرکت در مسیر اصلی و هدف را در قالب هشدار تاکید و تکلیف فرمودند و در فرازی جریانی بنام «منصرفین» را یک جریان خائن وخطرناک معرفی کردهاند.
ایشان فرمودند: مسئولان بایدبدانندکه انقلاب ما محدود به ایران نیست، انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام باپرچمداری حضرت حجت ارواحناه فداه است که خداوند برهمه جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را درعصرحاضر قراردهد، مسائل «اقتصادی» ومادی، اگر لحظهای مسئولان را از وظیفهای که برعهده دارند «منصرف» کند، خطری بزرگ وخیانتی سهمگین است، باید دولت اسلامی تمامی سعی وتوان خود را در اداره هرچه بهتر مردم بنماید ولی این بدین معنانیست که آنها از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی است «منصرف» کند. امام (ره) در شرایطی که تازه جنگ تمام شده بود، آن هم در دیدار با آسیب دیدگان جنگی و درشرایط «بدخیم اقتصادی» ، مسئله صدور انقلاب و اهداف بلند اسلام را گوش زد و خطر "منصرفین" را درک وهشدار دادهاند.
امروز درشرایطی که ما در دهه پیشرفت و عدالت ودهه چهارم انقلاب اسلامی ایران هستیم، هشدار امام خامنهای (روحی فداه) در انصراف از اهداف انقلاب و خطر منصرفین، مستمر است؛ چرا که هستند افراد یا جریانهایی که خواسته یا ناخواسته، عامدا یا معاندا، اهداف حداکثری انقلاب را دست نیافتنی و یک ماجراجویی خطرناک و در تضاد با منافع ملی معرفی میکنند و مذاکره (سازش) باآمریکا وغرب را راه «نجات» و علاج درد را برجام 2و3 میدانند.
دیدار غیرمتعارف و غیردیپلماتیک خانم کاترین اشتون با دوتن ازمنسوبان به فتنه88 در سفر به تهران بعد از توافق مقدماتی ژنو، تحلیل های متفاوت ومتنوعی برجای گذاشته بود ،که البته بعداز آن هم همین تصویر سیاسی توسط هیات اروپایی نقش بسته بود و با دوتن دیگر از عوامل فتنه آمریکایی 88 دیداربرقرار شد و آن روزها هم وزرات خارجه کشورمان و برخی نهادهای مسئول بازی"کی بود کی بودمن نبودم" راه انداخته بودندTلیکن تحلیل نگارنده براین است که:این "اشانتیون " خانم "اشتون"برای "مذاکره ای"که هنوز تبدیل به "معامله"هسته ای با 1+5نشده بود،دو مصرف داخلی وخارجی برای طرفین دارشت که امروز به برجام 2و3تعبیرمیشود.
مصرف خارجی برای خانم" اشتون"
مصرف داخلی برای دوستان "تدبیر"
اما مصرف خارجی برای خانم اشتون این بود که ایشان نماینده و کارگزار نظام سلطه استعماری غربی به سرکردگی آمریکا در غالب 1+5 است و طبیعی است که نباید انتظار داشت ایشان با سفر به ایران اسلامی به دنبال تقویت رابطه و حفظ منافع نظام جمهوری اسلامی به عنوان نماد پرچمداری "ضدسلطه "درجهان باشد،بلکه او با سفرش به ایران مانند تمام "غربی هایی" که قبلا آمدند وامروز می آیند،بدنبال کشف روزنه ای برای حمایت و تقویت "جریان غربگرای سکولار"(جریان فتنه) هستند واساسا ،اساسی ترین هدف از سفر با توجه به مصاحبه های بعد ازمراجعتشان ،همین موضوع بوده است که متاسفانه با وادادگی مسئولان ذی مدخل داخلی بعد از به اصطلاح "توافق ژنو"این شرایط برایشان ایجادشد.
اما مصرف داخلی :
این بخش ،تحلیل پیچیده ای ندارد ،چرا که این بازی سیاسی ،یعنی چشم پوشی و خود را به ندیدن زدن دوستان "تدبیرمان"با چند هدف ،خواستگاه جریانی پایگاه عملیات روانی پشت صحنه سازهای دولت با رویکرد صددرصد "جناحی"رانشان می دهد.
می توان به یک سری "اهداف ضمیمه ای"مثل زمینه سازی برای عادی سازی یا رها سازی وحصرزدایی عوامل فتنه وسران آن وعبورازفتنه ی "فتنه" به منظور پاسخ به "کف"مطالبات بعد از انتخاباتی جریان فتنه از دولت تدبیر،اشاره کرد، لیکن همه اینها به پیوست هدف استراتژیک اصلی است.
اما هدف استراتژیک "پایگاه عملیات روانی" پشت صحنه دار دولت یعنی تیم مشاوران، که وزارت خارجه کشور و نهادهای ذی مدخل متاثر از آن هستند، رابطه با آمریکا با هدف توسعه می باشد.
این همان نقطه هشدار امام (ره) در۲۵ سال پیش بوده است و میباشد.
-امام (ره)و راهش این بود که آمریکا شیطان بزرگ است.
-امام (ره)و راهش این بود که آمریکای جهان خوار ،دشمن بزرگ است.
– امام (ره)و راهش این بود که آمریکا هیچ غلطی نمی تواندبکند.
-امام (ره)و راهش این بود که هرچه فریاد دارید برسرآمریکا بزنید.
“کنت پولاک”(تئوریسین صهیونیست)گفت:۵رئیس جمهور آمریکا در یک جمله مشترک با (امام)خمینی به تفاهم رسیده اند و آن جمله اینست که:آمریکا هیچ غلطی نمی تواندبکند.
*اما متاسفانه دیروز دیدیم که جریان سکولار و نیویورکرهای دولت اصلاحات هم در دهه۷۰ بدنبال حذف خط و راه امام (ره) یا به تعبیر امروز بدنبال برجام 2،3ویا4بودند که مفتضح ترین آن ،درنامه ۱۳ بندی محرمانه آن روزهای دولت اصلاحات(2003) وآقای خاتمی به وزیر امورخارجه وقت ایالات متحده آمریکا (مادلین آلبرایت)بود که کاملا “انصراف”از خط انقلاب وامام(ره) درآن هویدا شده بود،دربخشی ازآ ن نامه ،همراهی با آمریکا دربوجود آوردن دولتی دموکراتیک غیردینی درعراق،خلع سلاح حزب الله لبنان و حماس، پذیرش موجودیت رژیم صهیونیستی تا مرزهای ۱۹۶۷و…ازجمله تعهدات آن دوره بود که اگر آن جریان فرصت و مجال می یافت ،یک “کمپ دیوید”دیگر در ایران بوجود می آمد.
-درجریان حوادث سال 88که تعبیر واقعی آن فتنه 88می باشد ،جریان فتنه بدنبال تئوریریزه کردن شعار"نه غزه نه لبنان،جانم فدای ایران"بود که به نوعی درابعاد منطقه ای،انقلاب اسلامی را برجامیزه میکرد.
اما حکایت چیز دیگری است وآن اینست که اتفاقا آمریکا و رابطه با آن هیچ سودی که ندارد بلکه قطع آن بسیارمنافع راهبردی دارد:
-یکی ازنویسندگان مصری ،اخیرانوشت:درسال۱۹۷۹درایران انقلاب شد،وهمان سال ما(مصر)”کمپ دیوید”را امضاء کردیم وشدیم متحدآمریکا درمنطقه ،حال ایران ماهواره به فضا پرتاپ میکند و ما فناوری تله موش را هم نداریم.
-رجب ضفروف(مدیر مرکز مطالعات ایران در روسیه در مصاحبه با برنامه افق VOAصدای آمریکا،گفت:”به حیرت می آیم که چه جوری ایران درشرایط تحریم وتهدیدات جهانی با این همه فشار اقتصادی –سیاسی که برعلیه ایران است،این همه دستاورد داشته است ،آنچه که ما ازمسکو میبینیم حیرت انگیز است-رتبه ۹ دردنیا درحوزه نانو تکنولژی که تاسال ۲۰۱۷به رتبه۴دنیا رسیدن ،دستاورد کوچکی نیست-و…”
-جرج فریدمن(رئیس موسسه استراتفور-باشگاه کهنه کاران سازمان سیا)گفت:”مشکل ما (آمریکا)با ایران این نیست که ایران دارای فناوری هسته ای است ،بلکه مشکل اینست که ایران نه تنها منهای آمریکا بلکه درشرایط مواجهه ومقابله با آمریکا به قدرت اول تکنولوژیک منطقه تبدیل شده است”
-یعنی اینکه جرج فریدمن معتقد است که ایرانی ها با عبور از جریان "مانمیتوانیم"و بازرگانیسم و بعد ، عبور از دوران سخت و تحریمی"ما میتوانیم"به مرحله پویای "ماتوانستیم"رسیده اند.
*و آنچه که امروز می بینیم اینست که برخی ها «عقبرانی راهبردی وآرمانی» در مقابل دشمن را با تئوریزه کردن برجام های 2-3-4واصرار بر "ما نمیتوانیم"آنهم درشرایطی که ما از "مامی توانیم"هم درخیلی از عرصه های راهبردی به شرایط "ماتوانستیم"رسیدیم، نه تنها امری مذموم نمی دانند، بلکه آنرا هوشمندانهترین تکنیک مدیریت در شرایط اضطرار معرفی می کنند و این انتظار و طلب را از جامعه دارند که باید به آنها پاداش دهند، چرا که آنها با درک شرایط کشور و شناخت دنیا، جلوی خنجرکشی و چاقوکشی دیپلماتیک دولت گذشته با (به اصطلاح) جامعه جهانی را سَد کرده و از یک فاجعه جنگی جلوگیری کرد.
و به راستی چرا خودروی مدیریت برخی ها فقط یک دنده دارد و آن هم دنده عقب؟؟!.
اختصاصی نما:
برجام 2و3راخاتمی اجراكرده بود
"اشانتیون " خانم "اشتون"برای "مذاكره ای"كه هنوز تبدیل به "معامله"هسته ای با 1+5نشده بود،دو مصرف داخلی وخارجی برای طرفین دارشت كه امروز به برجام 2و3تعبیرمیشود.
۱۳۹۵/۱/۹