به گزارش نما به نقل از هنرآنلاین : یک-
آیدین آغداشلو نوشت:" موزه هنرهای معاصر باید دولتی بماند مثل لوور، مثل متروپلیتن..." و سید محمد بهشتی نوشت: " نهادهای عمومی غیردولتی به جهت توانی که برای مدیریت آسانتر دارند بستر مناسبی برای اداره موزهای به اهمیت موزه هنرهای معاصر است، بنیادهایی مانند رودکی یکی از این نهادهای عمومی غیردولتی است که در صورت واگذاری مدیریت موزه هنرهای معاصر به آن، امکان اداره راحتتر و بهدور از قوانین دستوپاگیر دولتی فراهم میشد... "
این تضاد آرا در باب تحول در سیستم مدیریتی یکی از شناخته شده ترین موزه های دنیا، امری طبیعی ست؛ غیر طبیعی این است که زمینه گفتگو این نگرش ها را فراهم نکرد.
دو-
شاید برخی نمی دانند موزه هنرهای معاصر در بدو تاسیس، 22مهر 1356، زیر مجموعه وزارت فرهنگ وقت نبود؛ این موزه توسط هیات امنایی اداره می شد که علاوه بر هنرمندان، شخصیت های حقوقی مانند وزیر فرهنگ، حتی شهردار تهران... جزوش بودند؛ در واقع یک جور نهاد عمومی که حدفاصل دولت و بخش خصوصی ست؛ لذا گزینه تشکیل یک بنیاد مستقل برای موزه هم می تواند روی میز باشد که بدون شک نیازمند تصویب دولت و سپس مجلس است.
درباره فردای موزه هنرهای معاصر، از حفظ بنا تا نگهداری بایسته آثار و ارتقا گنجینه آن دل نگرانی جدی وجود دارد، هنرمندان و دولت توامان متوجه این مهم شده اند که خودش چند قدم به جلوست، حال، انتظار عمومی اینست که به دور از فضای هیجانی و احساسی، و با حضور نخبگان هنری و نیز آگاهان به امر موزه داری، گفتگوهای کاربردی شکل گیرد و فکری شتاب دهنده در این خصوص به مرحله اجرا درآید؛ بدیهی ست بهتر است برای آرامش خاطر جامعه هنری این گفتگوها در اتاق شیشه ای انجام شود، زیرا کارشناسان رسانه معتقدند سرعت شایعه در ایران از سرعت نور هم بیشتر است.
این یادداشت امروز سه شنبه 24 فروردین در روزنامه شرق ص 14 به چاپ رسیده است
یك راه حل ساده
حسین هاشم پور : وقتی میان آرای آیدین آغداشلو، سید محمد بهشتی و تجربه سال 56 خورشیدی فاصله است چه باید كرد؟
۱۳۹۵/۱/۲۴