هنگام فرودین که رساند ز ما درود؟ بر مرغزار دیلم و طرف سپیدرود
کز سبزه و بنفشه و گلهای رنگ رنگ گویی بهشت آمده از آسمان فرود
دریا بنفش و مرز بنفش و هوا بنفش جنگل کبود و کوه کبود و افق کبود
جای دگر بنفشه یکی دسته بدروند وین جایگه بنفشه به خرمن توان درود
سیاست مدار، شاعر ، محقق، روزنامه نگار، ادیب، استاد داتشگاه، مبارز، آزادی خواه، وطن دوست، منتقد و پژوهشگر تنها صفات و خصوصیات ظاهری و عالم گیر ملک الشعرای بهار است. بهار مردی از تبار صبوری هاست. این قوم ادیب و فرهیخته و ایران دوست و اسطوره پرور و ارادتمند به شاهنامه بود. پدر بهار, ملک الشعرای آستان قدس و از نوادگان احمد صبور کاشانی, شاعر سرشناس عهد فتحعلی شاه بود.
دوران جوانی
بهار از چهارده سالگی به همراهی پدر در محافل آزادی خواهان حضور داشت و به واسطه انس و الفتی که با افکار جدید پیدا کرده بود به مشروطه و آزادی دل بست . در دوران استبداد صغیر در سال 1289 بهار به مشروطهطلبان خراسان پیوست و در انتشار روزنامه خراسان با آنان همکاری کرد. وی شعرهایی را در این روزنامه چاپ میکرد، پس از فتح تهران، بهار نویسندگی را نیز شروع کرد و اولین مقالات سیاسی و اجتماعیاش در طوس با امضای «م. بهار» منتشر شد. پس از فتح تهران، بهار نویسندگی را نیز شروع کرد و اولین مقالات سیاسی و اجتماعیاش در طوس با امضای «م. بهار» و بعضی از مقالاتش نیز بدون امضا در حبلالمتین چاپ کلکته منتشر شد.
بهار در سال 1289 در مشهد روزنامهٔ نوبهار تأسیس کرد.و نظرات حزب دموکرات را که در همان سال راهاندازی شده بود را منتشر میکرد. بهار همزمان به عضویت کمیتهٔ ایالتی این حزب انتخاب شد.بهگفتهٔ خود بهار و بعد از آن در روزنامه تازه بهارش مطالبی چاپ می کرد که راجع به مخالفت با بقای قوای روسیه در ایران و مخاصمه با سیاست آن دولت بود. روزنامه های نو بهار و تاره بهارش به وسیله کنسول روسیه متوقف شد.
اعتبارنامه بهار در تهران برای وکالت مجلس با مخالفت روبرو شد ولی پس از شش ماه بالاخره قبول شد. بهار روزنامهٔ نوبهار را این بار در تهران دوباره راهاندازی کرد که بعد از ماجراهایی مجدداً توقیف شد و بهار به خراسان تبعید شد. پس از انقلاب روسیه و شکوفایی مجدد احزاب در ایران، بهار دوباره به تهران برگشت و دوسال پیاپی نیز به عضویت کمیته مرکزی حزب دموکرات انتخاب شد. در این دو سال بهار انجمن ادبی دانشکده و مجله ادبیای با همین نام دایر کرد و نوبهار را نیز مجدداً برای مدتی راه انداخت. طبق گفته خود وی، در این دوران به این نتیجه رسید که باید بهجای روشهای قبلیاش، به ایجاد یک دولت مقتدر مرکزی کمک کند. در این باره، بهار مینویسد: «نه به جنگلیها عقیده داشتهام نه با خیابانی همراه و همسلیقه بودهام و نه با قیام کلنل محمدتقی خان (به آن طریق) موافقت داشتهام.»
با ظهور سردار سپه (رضاشاه پهلوی بعدی) و وعده جمهوریاش، بهار با سردار سپه همراه شد ولی پس از مدتی «سر و کله دیکتاتوری عظیمی را از پشت پرده» دید و انتقاد از دولت سردار سپه را شروع کرد. بهار از قول سردار سپه (پس از روی گرداندن بهار از وی) مینویسد: «من ملک را خیلی دوست داشتهام ولی خود او نخواست از من استفاده کند.»
دوران رضاشاه
با باز شدن مجلس پنجم که بهار در آن نمایندهٔ ترشیز است، فرار احمدشاه، و فرمانروایی کامل سردار سپه بر ایران، بهار به مخالفتهای خود ادامه میدهد. در نتیجه به مجلس مؤسسان مجلس پنجم در آن عضوند دعوت نمیشود. در مجلس ششم بهار برای آخرین بار و این بار از تهران به نمایندگی انتخاب شد و با پایان این دوره از زندگی سیاسی کنارهگیری میکند.
از ۱۳۰۵ تا ۱۳۲۰ بهار دوبار زندانی میشود و یک بار نیز به مدت یک سال به اصفهان تبعید میشود. در همین درگیریها دیوان اشعارش که در چاپخانهٔ مجلس چاپ شده بود ولی توزیع نشده بود توسط شهربانی ضبط میشود و بعد از شهریور ۱۳۲۰ از ۲۸۰ صفحهٔ اولیه تنها ۱۴۰ صفحه پیدا میشود. کارهای دیگر بهار نیز، غیر از تاریخ سیستان، مجمل التواریخ، سبکشناسی، و چند کتاب درسی، در انبار وزارت فرهنگ مفقود یا «مندرس» میشود. وی در ۱۳۲۳ پس از کنار رفتن رضاشاه پهلوی کتاب تاریخ مختصر احزاب سیاسی را چاپ کرد و در آن به انحلال سلسله قاجار و روی کار آمدن رضاشاه پرداخت.
در دوره محمدرضا شاه پهلوی
پس از رضا شاه، با آغاز حکومت محمدرضا شاه پهلوی دورهای کوتاه مردم ایران زندگی سیاسی نسبتاً آزادانهای را تجربه کردند. این دوره، دوره شکل گیری و فعالیت و تحرک مجدد انجمنها و تشکلهای فرهنگی و هنری بود.
انجمن ادبی ایران مجدداً در سال ۱۳۲۰ به ریاست ادیب السلطنه سمیعی و با یاری ملک الشعرای بهار و جمعی از شاعران و نویسندگان پا گرفت. عمارت فرهنگستان ایران در اختیار این جمع قرار گرفت و هر هفته در آن جلسه بر گزار میشد. در این جلسات شاعران و نویسندگان آثار خود را میخواندند و در باره آنها بحث و گفت و گو میکردند.در همین انجمن طرحهایی برای تالیف کتاب لغت نامه، داستان و سناریو تهیه شد که در حد طرح ماند.
در همین سال ملک الشعرای بهار جمعیت ایرانی هوادار صلح را بنیان نهاد، و قصیده معروف جغد جنگ را بر پیشانی این جمعیت نشاند. روزنامه مصلحت به مدیریت احمد لنکرانی نیز نشریه این جمعیت بود، جمعیتی که بسیاری از شاعران و نویسندگان در آن فعال بودند
در دوران محمدرضا شاه پهلوی در ۱۳۲۵ بهار مدتی وزیر فرهنگ شد.
آثار به چاپ رسیده ملک الشعرای بهار بسیار زیاد است او عد از کناره گیری از سیاست رو به همان ادب و ادبیات دلخواهش آورد و آثاری شگرف را از خود به یادگار گذاشت. مثل: چهار خطابه, یادگار زریران, احوال فردوسی, زندگانی مانی, دستور پنج استاد, شعر در ایران, تاریخ تطور شعر فارسی, دیوان اشعار, سبک شناسی, تاریخ مختصر احزاب سیاسی و ... .
از شاهکار های بی بدیع بهار قصیده دماوندیه است که در سال1301 سروده است. دماوند نماد ایران قدرتمند است که در این شعر ملک الشعرای بهار سرفرازی همیشگی او را خواستار است.
ای دیو سپید پای در بند! ای گنبد گیتی! ای دماوند
از سیم به سر یکی کله خود ز آهن به میان یکی کمر بند
تا چشم بشر نبیندت روی بنهفته به ابر، چهر دلبند
تا وارهی از دم ستوران وین مردم نحس دیومانند
با شیر سپهر بسته پیمان با اختر سعد کرده پیوند
چون گشت زمین ز جور گردون سرد و سیه و خموش و آوند
بنواخت ز خشم بر فلک مشت آن مشت تویی، تو ای دماوند!
تو مشت درشت روزگاری از گردش قرنها پس افکند
ای مشت زمین! بر آسمان شو بر ری بنواز ضربتی چند
نی نی، تو نه مشت روزگاری ای کوه! نیم ز گفته خرسند
تو قلب فسردهی زمینی از درد ورم نموده یک چند
شو منفجر ای دل زمانه ! وآن آتش خود نهفته مپسند
خامش منشین، سخن همی گوی افسرده مباش، خوش همی خند
ای مادر سر سپید! بشنو این پند سیاه بخت فرزند
بگرای چو اژدهای گرزه بخروش چو شرزه شیر ارغند