نسخه چاپی

انتقاد شدید قرائتی از اختلاط دختر و پسر در دانشگاه ها

عکس خبري -انتقاد شديد قرائتي از اختلاط دختر و پسر در دانشگاه ها

كسی نیست به ریش ما بخندد كه شما بچه های ابتدایی را كه شهوت ندارند از هم جدا می كنید، بچه های راهنمایی را كه هنوز شهوت ...


به گزارشنما به نقل از «خبرگزاری دانشجو»، حجت الاسلام قرائتی عصر یکشنبه در برنامه «درس هایی از قرآن» در شبکه یک سیما طی صحبت هایی انتقادات شدیدی را به عدم تفکیک جنسیتی در محیط های مختلف و به خصوص دانشگاه ها وارد کرد که متن صحبت های وی به این شرح است:

یکی از موارد گناه مسئله خلوت کردن است یعنی خلوت کردن دختر و پسر و زن و مرد.

عدم خلوت کردن زن و مرد از دستورات بزرگان است

یکی از دستورات بزرگان عدم خلوت کردن زن و مرد است. یوسف وقتی دید خلوت شده و زلیخا همه درها را بسته است، گفت خدایا برای من زندان بهتر است.

گاهی وقت ها یک جایی بهتر است می گوییم همه اینجا باشیم هوایش خنک تر است؛ همه اینجا باشیم که گناه می شود.

یکی از نکاتی که من یادداشت کردم این است که حضرت یوسف اول «رب» می گوید، در قرآن بعد از کلمه «الله» کلمه «رب» بیشترین کلمه است و در همه دعاها تقریبا کلمه «رب» آمده است این خودش یک نکته است؛ اگر می خواهیم دعا کنم «رب» بگوییم، حدیث داریم اگر 10 مرتبه «رب» بگوییم یعنی بگوییم «یا رب»، خداوند می گوید لبیک، چه می خواهی.

جداسازی محیط به خاطر مصون ماندن افراد از گناه یک کار درستی است

کسی را دیده اید که دعا کند که زندان برود؟ یوسف می گوید خدایا بروم زندان بهتر است از این معلوم می شود که رضایت خدا بر رضایت مردم ترجیح دارد، در زندان باشم خدا راضی است پهلوی زلیخا باشم زلیخا راضی است.

جداسازی محیط به خاطر مصون ماندن افراد از گناه یک کار درستی است، یوسف می گوید مرا جدا کن از این گناه.

اشکالی دارد مثلا سه شنبه صبح دخترها بیایند سه شنبه عصر پسرها؟

این طرف اتوبوس زن آن طرف اتوبوس مرد.

حضرت عباسی دانشگاه ما اشکالی دارد مثلا سه شنبه صبح دخترها بیایند سه شنبه عصر پسرها؟

دانشجو را که شهوت گر می کشد قاطی هم می کنید

کسی نیست به ریش ما بخندد که شما بچه های ابتدایی را که شهوت ندارند از هم جدا می کنید بچه های راهنمایی را که هنوز شهوت شان گل نکرده از هم جدا می کنید دبیرستانی ها را که شهوت گل می کنه از هم جدا می کنید، دانشجوها را که شهوت گر می کشد قاطی هم می کنید؛ این بدترین نوع مدیریت در کشور ماست.

یوسف گفت خدایا حاضرم زندان بروم ولی آلوده نشوم؛ ولی ما حاضر نیستیم کلاس های مان را جدا کنیم، فاصله ما با قرآن چقدر زیاد است.

وقتی می شود دلیلی دارد که مخلوط هم بشویم

بله یک موقع جایی نمی شود زن و مرد با هم سر کلاس بنشینند یا استاد نیست یا کلاس نیست، هر جا نمی شود ما اجباری نداریم یعنی دین اجباری ندارد ولی وقتی هست که دلیلی دارد که مخلوط هم بشویم.

مهمانی هست خواهرها آن طرف بنشینند و برادرها این طرف.

وقتی مخلوط کردیم سن ازدواج بالا می رود

وقتی مخلوط کردیم سن ازدواج بالا می رود، آداب و رسوم غلط جلو می آید و دختر و پسر مخلوط می شوند، فیلم های مان، جامعه مان و خیابان مان وقتی همه دست به دست هم بدهند دیگر کار دست کسی نیست.

از یوسف باید یاد گرفت گفت زندان حاضرم بروم ولی پاکدامن بشوم. هجرت از محیط گناه لازم است اگر کسی در رنج و سختی هست مجوز این نیست که گناه بکند، یوسف در زندان در رنج و سختی بود.

زندان بی گناه کاخ است و کاخ با گناه زندان است

اگر مشکل داری باید گناه بکنی؟ اینکه نمی شود از این معلوم می شود که اگر روح آزاد باشد زندان بهشت است اما اگر روح در حال معصیت باشد کاخ زندان است.

خیلی حرف هست یوسف از خانه عادی نگفت بروم زندان از توی کاخ می گفت بروم زندان برای اینکه زلیخا درون کاخ بود؛ زندان بی گناه کاخ است و کاخ با گناه زندان است.

تفکیک مکانی جلوی گناه را می گیرد

پس تفکیک مکانی جلوی گناه را می گیرد؛ یوسف گفت مکان مرا عوض کن ولو به زندان.

مسئولان بخواهند این کار را می توانند بکنند، شرکت واحد تهران این کار را کرد هیچ اتفاقی نیفتاد؛ یک قسمت خواهرها یک قسمت برادرها. اگه بخواهیم می شود.

این برای مسئولان دولتی است؛ هر کاری را بخواهند بکنند راهش را پیدا می کنند هر کاری را نخواهند بکنند بهانه اش را پیدا می کنند؛ پس هر کاری را بخواهند بکنند راهش را پیدا می کنند یک تبصره یک قانون، راهش را پیدا می کنند نبود درست می کنند؛ به فلانی گفتم در شهر شما میراث فرهنگی است گفت نداریم ولی برایش می سازیم.

دولتی ها هر کاری را نخواهند بکنند نمی کنند

هر کاری را بخواهند بکنند راهش را پیدا می کنند هر کاری را هم نخواهند بکنند نمی کنند؛ دولتی ها این طوری هستند اگر یک کاری را بخواهند بکنند می گویند منع قانونی ندارد یعنی می شود انجام داد هر کاری را نخواهند بکنند می گویند الزام قانونی ندارد این عبارت ها مال مدیر کل هاست آنجا که می خواهند طفره بروند.

به من بگویند با این عصا و پا و کمرم چقدر می توانی بدوی می گوییم 2 کیلومتر اما اگر یک گرگ دنبالم کند 30 کیلومتر می دوم، 28 کیلومتر دارم منتهی الان عصا دست می گیرم و ادا در میاورم و گرنه جدی بشود گرگ هم دنبالم بکند 30 کیلومتر ممکن است بدوم؛ جدی نگرفته ایم.

۱۳۹۱/۵/۱۶

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...