خانه دزد کجاست؟؟؟
نیمه شب بود که پرسید پلیس
((خانه دزد کجاست؟؟؟))
رهگذر هولی کرد...
و به انگشت نشان داد خیابانی و گفت:
می روی تا ته آن
خانه ای میبینی رویایی
باغ و استخر و سونا
دم در مرسدسی رویایی...!
زیر لب با خود می گویی هوم
و به در می کوبی با باطوم
آدمی می آید نوکیسه
شغل او بستن ماست
خانه او قبلاً، پشت فلان هیچستان
و از او می پرسی:
(( خانه دزد کجاست؟؟؟))
طنازترین طناز دوران گل آقا است حتی اگر سالهای سال هم از نوشته های شیرینش بگذرد و شیوه های جدیدی از طنز نویسی ظهور کند و نویسنده های فلان ریخت و فلان مو و فلان سبک جای خودشان را پیدا کنند باز هم در همه نوشته های طنز، طنز گل آقا جایگاه ویژه ای خواهد داشت.
کیومرث صابری فومنی معروف به گلآقا پایهگذار موسسه گل آقا، نویسنده، شاعر، طنزپرداز و معلم بود. فومنی در8 شهریور سال 1320 به دنیا آمد و در 11 اردیبهشت 1383 به خواب ابدیت رفت.
روز ۲۳ دی سال ۱۳۶۳ یادداشتهای روزانهٔ طنز با نام مستعار "گلآقا" و تحت عنوان "دو کلمه حرف حساب" با محتوای انتقاد از دستگاههای دولتی و مشکلات موجود جامعه در صفحهٔ سوم روزنامه اطلاعات چاپ شده، که نقطه عطفی در طنز نویسی ایران و احیاگر طنز مطبوعاتی بعد از انقلاب بود. نویسنده این ستون کیومرث صابری فومنی بود که بعدها و در سال ۱۳۶۹ مجله طنز و کاریکاتور "گل آقا" را منتشر کرد مجله ای که در اولین شماره اش و با شمارگان صدهزار نسخه نایاب شد و به چاپ دوم رسید..
فعالیتهای گل آقا منحصر به هفتهنامه باقی نماند انتشارات گل آقا برای انتشار کتب طنز و کاریکاتور شروع به چاپ ماهنامهٔگل آقا، سالنامهٔ گل آقا، هفتهنامهٔ "بچهها…گل آقا" هم کرد و ایجاد خانهٔ طنز ایران جهت پرورش طنزنویسان جوان، از دیگر فعالیتهای کیومرث صابری بود.
سرانجام در ۲ آبان سال ۱۳۸۱و در دوازدهمین سالگرد انتشار هفتهنامهٔ گل آقا، همزمان با چاپ ۵۴۸مین شماره، گل آقا تصمیم به تعطیلی هفتهنامه به دلایلی نامعلوم گرفت، و با چاپ سرمقالهٔ شماره ۵۴۸، که این بار در آن نه شاغلام و غضنفری بود و نه گل آقایی، با نام صابری از تصمیم خود برای پایان کار هفتهنامه خبر داد.
کیومرث فومنی جریان ساز شادی دوباره پس از جنگ در کشور شد او که در مشاغل سیاسی مشغول خدمت بود وقتی تزلزل شادی مردم را بعد از این 8 سال دفاع پیروزمندانه مشاهده کرد تصمیم گرفت از مشاغل سیاسی کناره گیری کند تنها معلمی باشد که برای شادی دل مردم مطلب می نویسد. شوخی ها و انتقادهای شیرین او از جامعه و دولت و مردم چنان جذاب بود که روز به روز بر طرفداران او افزوده می شد تا جایی که همه مردم گلآقا را می شناختند و او را دنبال می کردند. گلآقا چنان ظریف و زیبا طنز می نوشت که امام خمینی درخواست مطالب گلآقا را میدادند و این مطالب بعد از چاپ مستقیم به دست امام رحمة الله می رسید درجایی خود فومنی نقل کرده بود که: "یادم است یک زمانی امام شطرنج را آزاد کرده بودند روزنامه ها نوشتند که حضرت امام فتواشان راجع به شطرنج و موسیقی... آمد. من دو کلمه حرف حساب را با فاکس می فرستادم اطلاعات. آن زمان یک چیزی نوشتم که فقط هم به بیت رفت و فقط هم پیش سید احمد رفت زیر دست امام آمد و آن این بود که حضرت امام که قبلا ماهی اوزونبرون را آزاد کرده بودند و بعدا شطرنج را آزاد کرده بودند و راجع به موسیقی هم این را گفتند و خدا ایشان را زنده نگه داشته باشد همان اصطلاحی که خود مردم گفتند که خدا ایشان را طول عمر همراه با عزت عنایت بفرماید که به تدریج کمکم بقیه چیزها را هم آزاد بکنند تا ما در آخر عمری یک کیفی کرده باشیم، «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.»
آقا سید احمد به آقای دعایی گفته بودند که آقا این فاکس ما خراب شده، ایشان فرستاده بودند که آن دستگاه فاکس را درست کنند گفته بود فاکس درست شد، حالا شما یک متنی فاکس کنید که دعایی، این دو کلمه حرف حساب را فاکس کرده بود. سید احمد هم بلافاصله خدمت حضرت امام برده بود که امام خندیده بودند. منتها همان یک نسخه بود و ما جز به محارم، دیگر به کسی نگفتیم. "
شعرهای طنز او برای بچههایی كه با شعرهای او بزرگ شدند و بزرگسالان كه با شعرهایش زیستند، همیشه باقی بوده و خواهد ماند. روحش شاد!
اختصاصی نما
گمان مبر كه به پایان رسید كار مغان..
كیومرث صابری فومنی، در گذشت و پر كشید و خندید و رفت. او در كسوت «گلآقا»، روزگاری دست به قلم برد كه خندیدن معنا نداشت. روزگاری كه آدم رویش نمیشد ــ دلشنمیآمد ــ بخندد؛ در هنگامه جنگ و حمله ددمنشانه دشمن و بمب و موشك و مرگ و شهادت هممحلی و همشهری و هممیهن. «گلآقا» باقلم طنازش به یادمان آورد، در چنین هنگامههایی اتفاقا (اتفاقا؟) برای بالا بردن روحیه و استوارتر شدن، محتاج خنده و نشاط هستیم.
۱۳۹۵/۲/۱