وقتی روی یک روز خاص و یا مجموعهای معین از ایام سال نام «مناسبت» گذاشته میشود، احتمالاً این نامگذاری قرار است ناظر بر نقطه تمایزی خاص میان این ایام با سایر روزهای سال باشد. از مناسبتهای بومی ماند شب یلدا و نوروز گرفته که ریشه در سلسله عادات و باورهای ملی دارند تا مناسبتهای مذهبی که با روح و اعتقاد مردم آمیخته مانند شعبان، رمضان، محرم، صفر و... که بیشتر تکیه بر تقویم مذهب و یا باوری جمعی نسب به حس و حالی معنوی دارند. در کنار این موارد که به دلیل توجه بیشتر مردم شناختهشدهتر هستند و غالباً قدمتی قابل توجه دارند نمونههای دیگری از «مناسبت» هم قابل تعریف است که مهترین نوع آن غلیان احساسات جمعی نسبت به واقعهای خاص است که میتواند سالروز وقوع آن واقعه را تا سالها تبدیل به مناسبتی شناسنامهدار کند مانند ایام دهه فجر، سالروز دستیابی به فناوری هستهای و یا حتی رویدادی همچون برتری تیم فوتبال ایران در برابر استرالیا (که اتفاقاً تا همین چند سال پیش هم برخی رسانهها به آن میپرداختند.) در میان این دو جنس مناسبت نقش رسانه حائز اهمیت است. به این معنا که در مناسبتهای ملی و مذهبی که در آغاز ذکر شد این رسانهها هستند که به بهانه پاسخگویی به نیازهای مخاطب پرداختن به مناسبت را در دستور کار خود قرار میدهد اما درباره مناسبهای برآمده از احساسات جمعی، این رسانهها هستند که میتوانند رویکرد تبلیغی اتخاذ کنند و برای ثبت و ایجاد باور و احترام جمعی نسبت به رویدادی خاص نقش موثر ایفا کنند تا جایی که یک رویداد بهظاهر معمولی را با اتکا بر جذابیتهای پورنالیتی تبدیل به یک «مناسبت رسانهای» کنند و یا یک مناسبت واقعی را با کمررنگ جلوهدادن در فضای رسانه آرامآرام از خاطره جمعی مخاطبان بزدایند (پرداختن به این موضوع فضایی دیگر میطلبد و خیلی در راستای این یادداشت مختصر نیست اما بد نیست بهعنوان شاهد مثال بر حاشیههای حذف «روز ملی سینما» از تقویم سال 91 مروری داشته باشید.) غرض از این مقدمه اشاره به تفاوت ماهوی میان دو نوع مناسبت بود که طبیعتاً نسبت رسانه با هر یک از این مناسبتها میبایست متفاوت از دیگری باشد. از همین منظر و برای آسیبشناسی فعالیتهای مناسبتی رسانهها بهویژه تلویزیون و سینما در ایامی چون ماه مبارک رمضان، میتوان به نکته ای اشاره که پیش از این کمتر به آن توجه شدهاست. عمدهترین مشکل رسانههای ما در مواجهه با مناسبتهای مذهبی اتخاذ رویکرد «تبلیغی» است. در این زمینه شاید بتوان پیکان نقد را بیشتر به سمت تلویزیون گرفت که بدون در نظر گرفتن ماهیت این مناسبتها میخواهند با ساخت سریالهایی که حتماً درآن کاراکترها روزه هستند و یا تحول شخصیتها رد شب قدر رقم میخورد کارکردهای و خوبیهای رمضان را برای مخاطب تبلیغ کنند! در سوی دیگر بام هم سینما ایستاده که اگرچه تولید اینگونه آثار تبلیغاتی را در دستور کار قرار ندادهاست اما تمایل مخاطب به تماشای آثاری متناسب با این ایام را هم به کل فراموش کرده و پاسخ به این نیاز را هم در دستور کار قرار ندادهاست. جالب اینکه در سالهای اخیر هم که مدیران سینمایی به یاد این تمایل افتادهاند، باز هم به جای پرداخت محتوایی، رویکردهای تبلیغاتی همچون ارائه بلیط نیمبها را در دستور کار قرار دادهاند تا شاید بهزعم خود از قافله عقب نمانند! رمضان، دهه اول و دوم محرم، مناسبت های ماه صفر، اعیاد شعبانیه و... همواره برای مردم ایران مناسبتهایی ویژه هستند، رسانهها باید به جای تلاش برای تعریف نسبت این ایام با باور مخاطبان، نسبت خود با این مناسبتها را تعریف کنند. اصلی داستان همین است.
نویسنده:محمد صابری
نسبت مناسبتها با سينما، نقش رسانه در ايام ماه مبارك رمضان 2
آقای رسانه! شما كجای این میدان ایستادهاید؟
مخاطب به تماشای آثاری متناسب با این ایام را هم به كل فراموش كرده و پاسخ به این نیاز را هم در دستور كار قرار ندادهاست.
۱۳۹۱/۵/۱۶