نسخه چاپی

ازدواج مرد اسیدپاش از دختر قربانی

پسر جوانی كه روی صورت دختر موردعلاقه‌اش اسید پاشیده ‌بود، بعد از كسب رضایت، از دختر جوان خواستگاری كرد.

به گزارش نما به نقل از برنا، این پرونده فروردین سال ٩٠ به جریان افتاد. در اولین روز فروردین ماه دختر نوجوانی درحالی‌که در خیابان فریاد می‌زد و کمک می‌خواست، در بلوار اصلی تهرانسر می‌دوید که یکی از شهروندان او را سوار ماشین کرد و به درمانگاه رساند. بلافاصله بعد از اینکه پرستاران او را در آن وضعیت دیدند، کار مداوای دختر را آغاز کردند. از وضعیت او کاملا مشخص بود که با اسید سوزانده شده ‌است.

وضعیت به‌قدری وخیم بود که پرستاران درمانگاه اعلام کردند او باید به بیمارستان انتقال یابد. چند روز بعد از این حادثه وقتی شیرین توانست صحبت کند، به مأموران گفت اسید توسط جوانی به نام جمشید روی او ریخته شده و جمشید مدتی با او دوست بوده ‌است. روز حادثه جمشید او را به پارک دعوت کرده و سپس با اسیدی که در دست داشته او را سوزانده است.

با توجه به فراری‌بودن متهم، نام او در فهرست متهمان تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه دو سال بعد در غرب کشور شناسایی و بازداشت شد. متهم در بازجویی‌ها اسیدپاشی روی دختر جوان را پذیرفت و گفت چیزی که باعث شد شیرین را بسوزاند، عشقی بود که نسبت به او داشت.

پرونده با توجه به ازدست‌رفتن بینایی یک چشم و ازبین‌رفتن یک گوش و سایر صدماتی که بر بدن این دختر وارد شده ‌بود، برای رسیدگی به شعبه ٧٢ دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده، شیرین توضیح داد که چطور از سوی جمشید مورد آزار قرار می‌گرفت. او گفت: پدر و مادرم از هم جدا شده ‌بودند و مادرم ازدواج کرده ‌بود. من و برادرم با پدرم زندگی می‌کردیم اعتیاد پدرم باعث شده بود او بیشتر وقت‌ها در خانه نباشد و من تنها باشم.

همین هم من را به سمت فردی مثل جمشید سوق داد و با هم دوست شدیم. جمشید بسیار آدم خشنی بود؛ او خیلی من را اذیت می‌کرد و کتکم می‌زد. مشروب می‌خورد و تا جایی که می‌توانست من را کتک می‌زد، بعد عذرخواهی می‌کرد. می‌خواستم از او جدا شوم اما می‌ترسیدم تا اینکه جمشید به زندان افتاد و مدتی در زندان ماند. این فرصت مناسبی برای من بود تا بتوانم از دستش راحت شوم.

در این مدت با پسر دیگری آشنا شدم و می‌خواستم ازدواج کنم که جمشید از زندان آزاد شد و به سراغم آمد و خواست دوباره با هم رابطه داشته ‌باشیم. قبول نکردم و او هم روز حادثه روی صورتم در پارک اسید پاشید. جمشید اتهام اسیدپاشی را قبول کرد و درنهایت به قصاص و پرداخت دیه محکوم شد اما مدتی قبل شیرین اعلام کرد گذشت می‌کند و دیگر خواستار قصاص نیست. با توجه به اعلام رضایت بود که پرونده برای رسیدگی به لحاظ جنبه عمومی جرم یک ‌بار دیگر به شعبه دوم دادگاه کیفری شماره یک استان تهران رفت.

روز گذشته در جلسه رسیدگی به این پرونده، بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و خواستار صدور حکم قانونی شد، متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام را قبول کرد و گفت: من چند سال بود که با شیرین دوست بودم و می‌خواستم با او ازدواج کنم. قصد نداشتم تا این حد به او آسیب وارد کنم و می‌خواستم بداند می‌توانم با او برخورد کنم.

شیرین به من گفت قصد دارد با کس دیگری ازدواج کند و این مسئله من را خیلی ناراحت کرد. می‌خواستم او فقط برای من باشد نه کسی دیگر. البته حالا هم از کاری که کرده‌ام پشیمان هستم و در دادگاه اعلام می‌کنم اگر شیرین قبول کند حاضرم با او ازدواج کنم؛ فقط اجازه بدهد به خواستگاری او بروم. خانواده‌ام را هم راضی کرده‌ام اما شیرین تا به حال قبول نکرده ‌است.

متهم گفت: برای اینکه او رضایت بدهد، خانه و چندین ‌میلیون پول به او دادم، بااین‌حال هنوز هم دوستش دارم و همین‌جا اعلام می‌کنم درخواست ازدواج با او را دارم.

سه‌سال‌ونیم از زندگی‌ام را در زندان گذراندم و روزهای سختی را پشت‌سر گذاشتم و خواستار آن هستم با توجه به اینکه شاکی خصوصی این پرونده مرا بخشیده ‌است، دادگاه نیز در مجازاتم به من تخفیف دهد و کمکم کند تا دوباره به زندگی برگردم.

با پایان جلسه رسیدگی، هیأت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.

۱۳۹۵/۲/۲۱

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...