به گزارش نما به نقل از فردا؛ میثم رمضانعلی: عکس و فیلم، دیگر خیلی وقت است جای نقاشی را در تصویرسازیهای ذهنی گرفته است. شما از میان عکسهایی که میبینید یا فیلمهایی که پای دیدنشان مینشینید، ذهنیتی برای خود میسازید. تصویرهای منطقهای گردشگری یا ساختمانی تاریخی در شهری غربی، ذهنیتی برای شما میسازد که ممکن است وقتی شما خودتان از نزدیک برای بازدید به آنجا میروید، با آنچه قبلاً تصویرش را دیدهاید، متفاوت باشد. عکسها و فیلمها برای شما «یک قاب» را به تصویر میکشند؛ نه لزوماً واقعیت گسترده را.
عکس و فیلم، بناست در یک قاب ـ که «انتخاب» شده است ـ چیزی را به شما بگوید. بی حاشیههایی که ممکن است اگر قاب بزرگتر بود، لذت زیبایی یا حتی خشونت تصویر را بگیرد. شما در یک منظره را چارچوبی میبینید؛ چارچوبی که عکاس آن را «انتخاب» کرده است.
مردان، تصویرسازان خبرهای از زنان هستند. چشم مردان، یک زن را میسازد. این «میسازد» چیزی مثل همان «قاب» است. ذهن مردان، وقتی چشم، چهره یک زن را میبیند یا از دور زنی را در حال راه رفتن مشاهده میکند، یک زن را ترسیم میکند و میسازد. آنطور که دوست دارد، چیزی را میسازد و آن را «جستوجو» میکند و نهایتاً «میخواهد».
معضل در تصویرسازیهای مدلینگ، تصویرسازی غلط از زن است. چه در چهره، چه در بدن و چه در رفتار. مدلینگ، یک زن را به نمایش نمیگذارد. بلکه یک زن را «میسازد». زنی که «جستوجو» و «خواسته» شود. هرچه این زن، معیارهای «روزآمد» زیباییشناختی و «جذابیت» را داشته باشد، خواهان بیشتری خواهد داشت و در پس این خواسته، هدف صنعت مدلینگ که در بیشتر موارد، تجاری و اقتصادی است، بیشتر تأمین میشود. زنان ساختهشده و مصنوعی، ابزارهایی برای گردش اقتصادی صنعتهای دیگر میشوند.
برای اینکه زنی مدل باشد، باید انتخاب شود. «بدن بهتر و خاصتر» و «چهره آمادهتر و احتمالاً جذابتر» مناسبتر برای این رشته است و رقابت گاهی در بازی و نمایش خاصتر (بخوانید ادا و اطوار) نیز وجود دارد. این را اضافه کنید که برای هرچه جذابتر شدن و خواسته شدن این زن، روی بدن و چهره او میشود کار کرد. عملهای گوناگون زیبایی، این وظیفه را بر عهده میگیرند تا زنی که انتخابشده ـ و شاید در میان زنان یک در هزار باشد ـ هرچه بهتر «ساخته» شود. درست شبیه به یک شئ که بناست با کار روی او، زیباتر جلوه کند. البته نوعی از زیبایی که عاریهای، موقت و تقلبی است و در بسیاری موارد، فقط در پشت لنزها اینگونه زیبا به نظر میآید.
مردان وقتی این تصاویر را میبینند، ناخودآگاه، آن زن را میخواهند. زنی که در میان مردم، یا وجود ندارد یا بسیار کم است و برای همه دستیافتنی نیست. این دستنیافتنی بودن، روی مردان تأثیر میگذارد. در بهترین حالت، پیش از ازدواج، ذهنهای نوی جوان، دنبال چنین زنانی برای ازدواج میگردد و پس از ازدواج، یا همسرش را اینگونه و مصنوعی میخواهد یا در کشاکشی بیحاصل، حسرتزده به زندگیاش ادامه میدهد. این وضعیت اما در حالتی بدتر، ممکن است به ارتباطها یا تلاشهایی برای تعرض منجر شود.
زنان دستنیافتنی
مردان، تصویرسازان خبرهای از زنان هستند. چشم مردان، یك زن را میسازد. این «میسازد» چیزی مثل همان «قاب» است. ذهن مردان، وقتی چشم، چهره یك زن را میبیند یا از دور زنی را در حال راه رفتن مشاهده میكند، یك زن را ترسیم میكند و میسازد. آنطور كه دوست دارد، چیزی را میسازد و آن را «جستوجو» میكند و نهایتاً «میخواهد».
۱۳۹۵/۲/۲۹