به گزارش نما به نقل از پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- فرهاد داودی پور- بیشک کشور ما در وسعت سرزمینی کم آب قرار دارد. ایران تقریباً یک درصد زمینهای کره زمین را در بردارد و جمعیت ما نیز تقریباً یک درصد جمعیت جهان را تشکیل میدهد؛ اما میزان آب موجود در سرزمین ما کمتر از یک درصد آبهای قابلاستفاده در کره زمین است. این اتفاق مخصوص این دوره زمانی هم نیست و همواره کشور عزیز ما ایران با مساله کمآبی مواجه بوده و درعینحال در طول تاریخ کمتر مواقعی این مساله به مشکل یا بحران تبدیلشده است زیرا همواره در طول تاریخ ایرانیها با بهرهگیری از خرد و ذخیره دانشیشان به مدیریت منابع آبی و بهرهگیری بهینه از منابع این سرزمین پرداختهاند. امروزه نیز که ما در یک پیچ بزرگ تاریخی هستیم و گامهای خود را در مسیر پیشرفت قرار میدهیم این مساله همچون گذشته باید متناسب با شرایط و نیازهای امروز ما مدیریت و بهینهسازی شود.
سازمانهای مدعی به برنامهریزی جهانی که غالباً وابسته بهنظام سلطه و استکبار هستند درصددند تا این واقعیت میدانی را برای ما بهصورت یک بحران غیرقابلحل نشان دهند و با جریان سازیهای گوناگون و حتی بعضاً رسانهای میکوشند تا در روند تصمیمگیری برنامهریزان ما و همینطور روند مطالبات مردمی نفوذ کرده و مانع برنامهریزی صحیح و دستیابی به اهداف بلند انقلاب شوند.
بهطور نمونه سازمان ملل متحد در گزارش سال 2016 خود با اشاره به تهدید داعش بهعنوان نخستین فاجعه در منطقه خاورمیانه، بحران بیآبی را فاجعه بعدی در آینده خاورمیانه دانست؛ بحرانی که صاحبنظران این سازمان از آن بهعنوان داعش خاموش در خاورمیانه یاد میکنند. گزارش سازمان ملل نشان میدهد که رابطهای آشکار بین کمبود آب، ناامنی غذایی، بیثباتی اجتماعی و درگیریهای خشونتبار وجود دارد.
شبکه ضدانقلاب بیبیسی نیز در تحلیل راهبرد افزایش جمعیت ایران با استدلال به شرایط کمآبی این سیاست را سیاست غیراصولی و مضر برای کشور ما ایران تحلیل میکند. به گمان نادرست بیبیسی چون ما همین الآن نیز در تأمین آب شرب در برخی از مناطق کشور دچار مشکل هستیم، در صورت بالا رفتن جمعیت امکان تهیه آب سالم و کافی برای مردم کشورمان را نخواهیم داشت. این یادداشت درصدد است تا پاسخی باشد بر ادعاهای نادرست مبتنی بر وجود بحران غیرقابلحل آب در ایران؛ و اصولی نبودن سیاست افزایش جمعیت به دلیل بحران کمآبی.
کافی است به چند نکته آماری توجه کنیم
1- 91 درصد آب مصرفی در کشور ما در بخش کشاورزی مصرف و 7 درصد نیز در بخش صنعت به کار گرفته میشود و فقط2 درصد از آبهای قابلاستفاده کشور به بخش شرب خانگی اختصاص داده میشود.
بنابراین اگر ما فقط سه درصد در بخش کشاورزی صرفهجویی کنیم میتوانیم حتی با همین الگوی مصرف آب در بخش خانگی که بسیار بالاتر از متوسط جهانی است نیز میتوانیم برای جمعیتی بیش از 2 برابر جمعیت کنونی کشورمان تأمین آب داشته باشیم.
2- سرانه مصرف آب در بخش خانگی در کشور ما چهار برابر سرانه مصرف جهانی است؛ بنابراین اگر ما با اجرای استراتژیها اصلاح الگوی مصرف، مصرف سرانه امان را به نرم جهانی برسانیم با همین منابع آبی میتوانیم چهار برابر جمعیت کنونی را تأمین آب در بخش خانگی کنیم.
3- هرچه ما کمتر از یک درصد آبهای جهان را داریم اما خب کل مساحت زمینهای در اختیار بخش مسکونی ما فقط یک درصد از زمینهای کشورمان را شامل میشود؛ که اتفاقاً این یک در صد همگی در سرزمینهای دارای آب کشور ما هستند و نه در سرزمینهای بدون آب و درواقع تراکم جمعیتی در کشور ما متناسب با ظرفیت آبی مناطق گوناگون شکلگرفته است؛ بنابراین ما در بخش خانگی اتفاقاً از منابع آبی خوبی نیز برخورداریم و اگر وسعت سرزمینهای خشک و بدون سکنهمان مانند کویر لوت و کویر طبس و برخی دیگر مناطق اینچنینی را در نظر نگیریم و آنگاه میزان آب موجود در کشور را بر اساس مساحت سرزمینهای دارای جمعیت بسنجیم حتی بیش از میانگین سهم سرزمینی از آبهای شیرین بهرهمندیم.
از مطالب پیشگفته میتوان جمعبندی کرد که کشور عزیز ما هرچند در زمره سرزمینهای کم آب محسوب میشود اما چون تنها عامل برای مناسب بودن یک سرزمین برای زندگی عامل آب نیست بلکه عواملی چون نوع اقلیم هوایی و ارتفاع سرزمین از سطح دریا و میزان بهرهمندی از نور خورشید و بسیاری عوامل دیگرند که بهصورت برآیند جمعی در مناسب بودن یا مناسب نبودن یک سرزمین برای زندگی انسان نقش آفرینند و سرزمین ما ایران هرچند در عامل آب مزیت ندارد اما در بسیاری از عوامل دیگر مزیت بالایی دارد و همین موضوع باعث شده است که ایران هم اکنون هم مانند عصرهای گذشته در زمره بهترین سرزمینها برای سکونت انسان قلمداد شود و یکی از بهترین اقلیمها برای تحقق تمدنهای نوین انسانی را داشته باشد.
درعینحال این سخنان بدین معنا نیست که ما باید ساده انگارانه و عافیت طلبانه دست روی دست بگذاریم و هیچ اقدامی برای جبران کاستیهای بهعملآمده در اثر مدیریت ناصحیح انجام ندهیم یا اینکه به فکر بهرهبرداری بهینه از منابع آبی کشور نباشیم بلکه قطعاً لازم است که از همه ذخیره دانشی بشر در این مدیریت بهره بگیریم. استراتژیهای اصلاح الگوی مصرف آب را در اولویت قرار دهیم. قطعاً باید در بخش کشاورزی از فناوریهای نوین آبیاری استفاده کنیم و حتی شاید لازم باشد که بر اساس مزیت نسبی در بخشهای دیگر اقتصادی الگوی کشت را نیز تغییر دهیم و سیاستهای کارا را در انتقال سهم بخش کشاورزی به بخش صنعت و خدمات در کوتاهمدت انجام دهیم. درواقع کشور عزیز ما همانگونه که در طول تاریخ دچار بحران آب نبوده است اکنون نیز دچار بحران آب نیست بلکه مبتلابه سوء مدیریت در حوزه منابع آبی است.
افزایش جمعیت، بحران آب را تشدید میكند؟
گزارش سازمان ملل نشان میدهد كه رابطهای آشكار بین كمبود آب، ناامنی غذایی، بیثباتی اجتماعی و درگیریهای خشونتبار وجود دارد.
۱۳۹۵/۵/۱۶